English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
English Persian
cluster controller کنترل کننده گروهی
Other Matches
cursors گروهی از کلیدهای کنترل نمایشگر
cursor گروهی از کلیدهای کنترل نمایشگر
to handle something چیزی را تحت کنترل آوردن [وضعیتی یا گروهی از مردم]
central گروهی از مدارها که توابع اولیه یک کامپیوتر را انجام می دهند واز سه بخش تشکیل شده اند واحد کنترل
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
control officer افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
batches 1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
batch 1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
controller کنترل کننده
controllers کنترل کننده
controllers نافر کنترل کننده
peripheral controller کنترل کننده جانبی
disk controller کنترل کننده دیسک
dual channel controller کنترل کننده دو کاناله
control member عضو کنترل کننده
controller نافر کنترل کننده
micro controller ریز کنترل کننده
peripheral controller کنترل کننده جنبی
drum controller کنترل کننده درام
print controller کنترل کننده چاپ
aircontroller کنترل کننده هوایی
controller card کارت کنترل کننده
disk controller کنترل کننده گرده
vasomotor کنترل کننده رگها
communications controller کنترل کننده ارتباطات
channel controller کنترل کننده مجرا
loop control variable متغییر کنترل کننده حلقه
floppy disk controller کنترل کننده فلاپی دیسک
line printer controller کنترل کننده چاپگر خطی
input output controller کنترل کننده ورودی- خروجی
ground control دستگاه کنترل کننده زمینی
spelling checker کنترل کننده حروف لغات
disk controller card کارت کنترل کننده دیسک
tidal sluice مجرای کنترل کننده جزر و مد
herwitz bishops فیلهای کنترل کننده دو قطر مجاورشطرنج
control ship ناو کنترل کننده عملیات دریایی
silicon controlled restifier یکسو کننده کنترل شده سیلیکانی
administrators شخص یا نرم افزار کنترل کننده و پیشبرنده
air raid reporting control ship گشتی کنترل کننده گزارش حملات هوایی
administrator شخص یا نرم افزار کنترل کننده و پیشبرنده
freddie اشاره به ایستگاه یا یکان کنترل کننده در درگیریهای هوایی
cascade control چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
basics بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند
basic بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند
homing adaptor تطبیق کننده مسیر پروازهواپیما با جهت امواج راداریا ایستگاه کنترل
processor تقسیم کننده سیگنال که توسط ریز پردازندهای در شبکه کنترل میشود
layout 1-قوانین کنترل کننده داده ورودی و خروجی از یک کامپیوتر. 2-روش استفاده از یک ورق کاغذ
layouts 1-قوانین کنترل کننده داده ورودی و خروجی از یک کامپیوتر. 2-روش استفاده از یک ورق کاغذ
open loop system مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
visiting correspondent نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
control buoy بویه کنترل کننده مینها دستگاهی که محل مینهای شناور زیر دریا را نشان میدهد
auto lean مخلوط رقیق سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده اتوماتیک در کاربوراتور ثابت نگاهداشته میشود
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
mechanical mouse mouse حرکت داده میشود و توپ درون آن می چرخد و به احساس کننده ها که حرکات افق و عمودی را کنترل می کنند برخورد میکند
peripheral مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
Hayes Corporation تولید کننده مودم که زبان کنترل استاندارد برای مودم ها ایجاد میکند
disk operating system کنترل کننده دیسک خوان سیستم عامل دیسک
auto rich مخلوط غلیظ سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده مخلوط اتوماتیک درکاربوراتور ثابت نگهداشته میشود
tasks نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
task نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
electronic مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
token بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
tokens بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
apt زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
processor پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
control panel صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
real time سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
loop عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
executive دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
looped عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loops عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
control and reporting center تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
executives دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
circulation control کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
radio control کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
rolleron کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
emission control کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
IRQ سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
control سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controls سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
controlling سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
ctrl کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control sheet صفحه کنترل چارت کنترل
control statement حکم کنترل دستور کنترل
block plot صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
group atmosphere جو گروهی
tripled سه گروهی
communal گروهی
triple سه گروهی
communally گروهی
trimerous سه گروهی
gregarious گروهی
triples سه گروهی
congregational گروهی
tripling سه گروهی
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
control stick سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
groupware ابزار گروهی
intergroup میان گروهی
espirit de corps روحیه گروهی
corporations گروهی از مردم
corporation گروهی از مردم
Republican جمهوری گروهی
media رسانههای گروهی
mameluke عضو گروهی
Republicans جمهوری گروهی
proximate analysis تجزیه گروهی
deck switch کلید گروهی
collective protection حفافت گروهی
sociogram نگاره گروهی
clustered devices دستگاههای گروهی
quadrille رقص گروهی
team game بازی گروهی
gang punch منگنه گروهی
group dynamics پویش گروهی
batch quantity کمیت گروهی
gang switch کلید گروهی
group drive محرکه گروهی
one shot lubrication روغنکاری گروهی
group discussion بحث گروهی
syntality شخصیت گروهی
group contagion سرایت گروهی
group consciousness اگاهی گروهی
group acceptance پذیرش گروهی
bulk properties خواص گروهی
quadrilles رقص گروهی
team teaching تدریس گروهی
group factors عاملهای گروهی
group velocity سرعت گروهی
esprit de corps روح گروهی
group theory نظریه گروهی
group test ازمون گروهی
mass media رسانههای گروهی
group structure ساخت گروهی
group selector سلکتور گروهی
group printing چاپ گروهی
group frequency بسامد گروهی
group interview مصاحبه گروهی
group membership عضویت گروهی
group norms هنجارهای گروهی
group pressure فشار گروهی
between group variance پراکنش میان گروهی
synecology بوم شناسی گروهی
broadside messing ناهار خوری گروهی
particular baptists گروهی از تعمید کنندگان
marathon جلسه گروهی طولانی
marathons جلسه گروهی طولانی
within group variance پراکنش درون گروهی
directive group therapy درمان رهنمودی گروهی
group identification همانند سازی گروهی
activity group therapy درمان با فعالیت گروهی
gang milling cutter دستگاه فرز گروهی
burst گروهی از خطاهای پیاپی .
group casting ریخته گری گروهی
bursts گروهی از خطاهای پیاپی .
ring [algebraic structure] حلقه گروهی [ریاضی]
group teaming ریخته گری گروهی
group occulating light چراغ ناپیوسته گروهی
tactical air controler افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
controlled fragmentation مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
retreat انزوا [گروهی برای مدتی]
tetraspore گروهی متشکل ازچهار هاگ
ochlocracy حکومت عامه یا گروهی ازمردم
band گروهی از شیارهای دیسک مغناطیسی
to be the odd one out <idiom> نامشابه [دیگران در گروهی] بودن
gulps گروهی از کلمات معمولا دو بایت
synecologic وابسته به بوم شناسی گروهی
group teaming plate صفحه ریخته گری گروهی
storage pool گروهی از دستگاههای ذخیره مشابه
bands گروهی از شیارهای دیسک مغناطیسی
bytes گروهی از بیتها یا ارقام باینری
group rendezvous نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
gulping گروهی از کلمات معمولا دو بایت
gulp گروهی از کلمات معمولا دو بایت
gulped گروهی از کلمات معمولا دو بایت
byte گروهی از بیتها یا ارقام باینری
subroutine تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
packages گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
to wriggle one's way بزحمت ازمیان گروهی بیرون امدن
retreat گوشه نشینی [گروهی برای مدتی]
lashkar گروهی از قبایل هندی که مسلح باشند
be a fifth wheel <idiom> آدم اضافی یا زاید [در گروهی از آدمها]
eminence پر مقام [بالا رتبه] در گروهی یا پیشه ای
packaged گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
terman group test of mental ability آزمون گروهی توانایی ذهنی ترمن
package گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
remote control کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
climb mode روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
media circus تبلیغات اغراق آمیز رسانه های گروهی
buzzword کلمهای که بین گروهی از افراد معروف است
octet گروهی از هشت بیت که به صورت یک واحد باشند
media hype تبلیغات اغراق آمیز رسانه های گروهی
odd man out <idiom> آدم [چیز] اضافه یا زاید [در گروهی از آدمها]
fox hunting شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
batches گروهی از موضوعات که در یک زمان ایجاد شده اند
batch گروهی از موضوعات که در یک زمان ایجاد شده اند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com