Dictiornary-Farsi | گردن کلفت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 218 (11 milliseconds)

English	Persian
dumpy	گردن کلفت
stodgy	گردن کلفت
ruffian	گردن کلفت
ruffians	گردن کلفت
hoodman blind	گردن کلفت
roughneck	گردن کلفت
stiff necked	گردن کلفت


Search result with all words

bullied	گردن کلفت گوشت
bullies	گردن کلفت گوشت
bully	گردن کلفت گوشت
bullying	گردن کلفت گوشت
thug	قاتل گردن کلفت
thugs	قاتل گردن کلفت
ruffianly	گردن کلفت وحشی
butch	مرد یا پسر گردن کلفت
beefcake	آدم گردن کلفت [اصطلاح روزمره]
muscleman	آدم گردن کلفت [اصطلاح روزمره]
meathead	آدم گردن کلفت [اصطلاح روزمره]
Other Matches

lei	دستبند یا گردن بندی از گل وغیره که بر گردن میاویزند گردن بند گل
neck	گردن سر و گردن اسب
necks	گردن سر و گردن اسب
cable weft	پود ضخیم [بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
torticollis	کجی مادرزادی گردن گردن کجی
servant maid	کلفت
heavy-set	کت و کلفت
chamberer	کلفت
hand maid	کلفت
femme de chambre	کلفت
chamber maid	کلفت
stockiest	کلفت
housemaids	کلفت
trull	کلفت
stocky	کلفت
squatty	کلفت
maidservant	کلفت
woman	کلفت
swabber	کلفت
handmaid	کلفت
moll	کلفت
tirewoman	کلفت
molls	کلفت
stockier	کلفت
housemaid	کلفت
burly	کلفت
thick	کلفت
charwoman	کلفت
blobber	کلفت
biddy	کلفت
thickest	کلفت
bonne	کلفت
thicker	کلفت
handmaidens	کلفت
charwomen	کلفت
labrose	لب کلفت
ladys maid	کلفت
handmaiden	کلفت
chambermaid	کلفت
chambermaids	کلفت
pachydrmatous	پوست کلفت
pachydermatous	پوست کلفت
poutingly	لب کلفت کنان
gold foil	زرورق کلفت
girls	دوشیزه کلفت
thickens	کلفت کردن
parlour maid	کلفت سرمیز
thickened	کلفت ترشدن
thicken	کلفت کردن
thicken	کلفت ترشدن
thickened	کلفت کردن
thickens	کلفت ترشدن
odalisque	کلفت یا صیغه
yak	گاومیش دم کلفت
box coat	پالتوی کلفت
hawsers	طناب کلفت
hawser	طناب کلفت
ancilla	پیشخدمت زن کلفت
junk board	مقوای کلفت
bondwoman	کلفت زرخرید
girl	دوشیزه کلفت
incrassate	کلفت کردن
incrassate	کلفت شدن
moppy	کلفت بلند
heavyset	کلفت زمخت
baryphonia	کلفت صدایی
yaks	گاومیش دم کلفت
muslinet	مشمش کلفت
inspissate	کلفت کردن
thick warp	نخ تار کلفت
thick skinned	پوست کلفت
plank	تخته کلفت
thickening	کلفت سازی
waitress	ندیمه کلفت
waitresses	ندیمه کلفت
thick-skinned	پوست کلفت
thick weft	نخ پود کلفت
thickset	تنگ کلفت
impassive	پوست کلفت
doubling	کلفت ریسی
blunt	کلفت کردن
blunter	کلفت کردن
blunts	کلفت کردن
blunting	کلفت کردن
blunted	کلفت کردن
bluntest	کلفت کردن
fly line	ریسمان کلفت ماهیگیری
marchionesses	نوعی گلابی کلفت
marchioness	نوعی گلابی کلفت
indurate	پوست کلفت کردن
pachyderm	جانور پوست کلفت
moreen	پارچه کلفت پردهای
hyperostosis	کلفت شدگی استخوان
lumpy	کلفت ناهنجار تودهای
snub	کلفت وکوتاه سرزنش
snubs	کلفت وکوتاه سرزنش
snubbing	کلفت وکوتاه سرزنش
pachyder mata	جانوران پوست کلفت
pachyderms	جانور پوست کلفت
lumpier	کلفت ناهنجار تودهای
lumpiest	کلفت ناهنجار تودهای
heavyset	چهارشانه کلفت وکوتاه
snubbed	کلفت وکوتاه سرزنش
ancillary	مستخدم بومی مربوط به کلفت
stick glove	دستکش کلفت دروازه بان
boat rod	چوب کلفت ماهیگیری با قایق
chunks	تکه بزرگ یا کلفت وکوتاه
chunk	تکه بزرگ یا کلفت وکوتاه
deep mouthed	دارای صدای درشت و کلفت
nappies	کلفت و پرزدار خواب دار
nappy	کلفت و پرزدار خواب دار
pachydrmatous	ادم پوست کلفت و بیرگ
parlormaid	کلفت یاپیشخدمت سالن پذیرایی
grego	جامه کوتاه باشلق دارازپارچههای کلفت
senile keratosis	کلفت شدگی پوست درنتیجه پیری
belly	کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
bellies	کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
necks	گردن
neck	گردن
nape	پس گردن
mooic	گردن
napes	پس گردن
neck necessity	گردن
restiff	گردن کش
stiff-necked	گردن کش
crookneck	گردن کج
paxwax	پی گردن
insubordinate	گردن کش
pea jacket or coat	جامه کلفت پشمی که ملوانان در سرما می پوشند
incrassate	غلیظ گردن
restiveness	گردن کشی
long necked	گردن دراز
nucha	پشت گردن
necklines	گردن لباس
neckline	گردن لباس
tippet	گردن پوش
the neck of a womb	گردن زهدان
the neck of a bottle	گردن بطری
to shake off the dust	گردگیری گردن
stoutness	گردن کلفتی
stiff neck	گردن خشک
stiff neck	خشکی گردن
pervicacious	گردن کش سرسخت
nip up	اسکلبکا پس گردن
necklet	خز یا شال گردن
necklet	گردن پوش
necker chief	دستمال گردن
narrow necked	گردن باریک
neck cloth	دستمال گردن
restively	گردن کشانه
He came back downcast ( shamefacekly ) .	با گردن کج بر گشت
neckcloth	دستمال گردن
refractorily	گردن کشانه
collar	گردن بند
muffler	شال گردن
choker	شال گردن
necklace	گردن بند
decapitating	گردن زدن
decapitates	گردن زدن
decapitated	گردن زدن
decapitate	گردن زدن
neckerchief	دستمال گردن
beheads	گردن زدن
ascot	شال گردن
mufflers	شال گردن
noddle	پشت گردن
collars	گردن بند
nape	پشت گردن
cervixes	پشت گردن
napes	پشت گردن
cervix	پشت گردن
anadem	گردن بند
cervices	پشت گردن
ascot	دستمال گردن
noddles	پشت گردن
behead	گردن زدن
neckerchiefs	دستمال گردن
chokers	شال گردن
chasing	گردن توپ
beheaded	گردن زدن
chases	گردن توپ
deer neck	گردن کشیده
deer neck	گردن همایی
chased	گردن توپ
chase	گردن توپ
beheading	گردن زدن
shawls	دستمال گردن
decollation	گردن زنی
handkerchief	دستمال گردن
shawl	دستمال گردن
cervical	وابسته به گردن
feed	تغذیه گردن
arrogantly	گردن فراز
arrogant	گردن فراز
ties	دستمال گردن
tie	دستمال گردن
decollate	گردن زدن
handkerchiefs	دستمال گردن
feeds	تغذیه گردن
grossed	کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن