English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English Persian
hydrophilous گرده افشانی کننده بوسیله اب
Other Matches
wind pollinated گرده افشانی شده بوسیله باد
pollination گرده افشانی
pollenation گرده افشانی
pollinates گرده افشانی کردن
palynology گرده افشانی شناسی
pollinated گرده افشانی کردن
pollen گرده افشانی کردن
pollinating گرده افشانی کردن
palynology مبحث گرده افشانی
pollinate گرده افشانی کردن
self pollination گرده افشانی خود بخود گیاه
interfruitful قابل گرده افشانی یا لقاح با یکدیگر
cross pollination گرده افشانی از گلی بگل دیگر
cross pollinate بطورمصنوعی گرده افشانی کردن لقاح
cross polinize بطورمصنوعی گرده افشانی کردن لقاح
autogamy لقاح وباروری بوسیله گرده خودگل
self fruitful تولید مثل بوسیله گرده خود
autogamous مربوط به لقاح یا باروری گل بوسیله گرده خودش
disk controller کنترل کننده گرده
nephritic درمان کننده ناخوشی گرده
homogamous تولید نسل کننده بوسیله مقارت باهم جنس خود
homogamic تولید نسل کننده بوسیله مقارت باهم جنس خود
third party lease توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد
refulgence نور افشانی
dancing دست افشانی
metal spraying فلز افشانی
aspersion اب پاشی و اب افشانی
winnowing machine ماشین باد افشانی
squash tennis بازی شبیه به اسکواش درهمان محوطه بین 2 نفر که امتیاز فقط بوسیله سرویس کننده به دست می اید و توپ وراکت فرق دارند
winnower کسیکه باد افشانی میکند ماشین بوجاری
granules گرده
coxa گرده
hunkers گرده
pollen گرده
huckle گرده
disc گرده
discs گرده
haunch گرده
haunches گرده
disk گرده
camber گرده
cambers گرده
loins گرده
feuilleton گرده
kidneys گرده
kidney گرده
granule گرده
loin گرده
disks گرده
ridged گرده ماهی
ridge گرده ماهی
paranephric نزدیک گرده
diskette گرده کوچک
pollen دانه گرده
floppy discs گرده لرزان
floppy discs گرده لغزان
floppy disk گرده لرزان
floppy disk گرده لغزان
floppy disks گرده لرزان
floppy disks گرده لغزان
disks گرده قرص
platelet گرده خون
disk pack گرده بسته
dome گرده ماهی
domes گرده ماهی
ridges گرده ماهی
nephralgia درد گرده
disk platter گرده سینی
vault گرده ماهی
rolls گرده نان
disk گرده قرص
induction disk گرده القائی
pouncing گرده نقاش
fish backed گرده ماهی
disk unit واحد گرده
pounced گرده نقاش
pounce گرده نقاش
disk drive گرده ران
nephroid گرده مانند
nephroptosis گرده جنبنده
disk drive گرده چرخان
vaults گرده ماهی
nephritis اماس گرده
pollinizer گرده افشان
nephrectomy برش گرده
nephrectomy دراوردن گرده
ridgeways گرده ماهی
convex گرده ماهی
ridgewise گرده ماهی
nephritic دچارناخوشی گرده
polliniferous گرده افشان
pollinator گرده افشان
nephrotomy گرده بری
coxarthritis نقرس گرده
disk drives گرده چرخان
round timber گرده بینه
cambers گرده ماهی
pounces گرده نقاش
camber گرده ماهی
color disk گرده رنگها
magnetic disk گرده مغناطیسی
disk drives گرده ران
reg گشن گرده
reg گرده لقاح
pollinium توده ذرات گرده گل
plolinate با گرده تلقیح کردن
farinose شبیه گرده گیاه
pollinose شبیه گرده گیاهی
loculus حفره کیسه گرده
pollenizer درخت نر گرده افشان
gibbous گرده ماهی گوژپشت
puffballs سماروق گرده افشان
paranephros دژ پیه روی گرده
pollenizer درخت گرده افشان
puffball سماروق گرده افشان
fixed head disk گرده با نوک ثابت
hip roof پشت بام گرده ماهی
his kidnegs have gone w گرده هایش درست کارنمیکنند
paranephritis اماس غده روی گرده
sori خوشههای گرده گیاهی خوشه هاگی
styloipodium گرده بالای میوه گیاهان چتری
leaf fat لایه پیه دور گرده خوک
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
integrated ای که حاوی گرده وسایل جانبی است که با هم سیستم کامپیوتری را تشکیل می دهند
stencils الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilling الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilled الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciled الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciling الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencil الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
by dint of بوسیله
of بوسیله
at the hand of بوسیله
via بوسیله
perprep بوسیله
with بوسیله
whereby که بوسیله ان
wherewithal که بوسیله ان
by the instrumentality of بوسیله
thruogh the a of بوسیله
per بوسیله
by بوسیله
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
osmose نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
by depty بوسیله نماینده
per pais بوسیله کشور
municipally بوسیله شهرداری
by wire بوسیله تلگراف
electrically بوسیله برق
by the f. بوسیله لمس
hydrolysis تجزیه بوسیله اب
hydromancy تفال بوسیله اب
per pais بوسیله مملکت
intuitively بوسیله درک مستقیم
postage حمل بوسیله پست
in propria persona بوسیله خود شخص
infiltration پالایش بوسیله تراوش
semaphore مخابره بوسیله پرچم
windswept بوسیله باد جاروشده
photogelatin process چاپ بوسیله ژلاتین
pipe down بوسیله شیپور یا نای
phototypography چاپ بوسیله عکسبرداری
pipage ترابری بوسیله لوله
electric chair اعدام بوسیله برق
lapped joint اتصال بوسیله پوشش
traingulation پیمایش بوسیله مثلثات
poured تراوش بوسیله ریزش
windblown در حرکت بوسیله باد
hydrolyze بوسیله اب تجزیه شدن
to scent out بوسیله بوجستجوکردن ویافتن
to pick thanks بوسیله سخن چینی
hydromancer تفال زننده بوسیله اب
leaching تصفیه بوسیله شستشو
pipeage ترابری بوسیله لوله
dragonnades بوسیله سواره نظام
baptize بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
electromotive متحرک بوسیله برق
baptized بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
radar scan مراقبت بوسیله رادار
baptizes بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizing بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com