English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (12 milliseconds)
English Persian
closed group گروه بسته
disk pack گروه بسته
Search result with all words
harness یک گروه از کابلهای مجزاکه به بسته شده اند
harnessed یک گروه از کابلهای مجزاکه به بسته شده اند
harnessing یک گروه از کابلهای مجزاکه به بسته شده اند
Other Matches
pack گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packets بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packet بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
packaging ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
civil reserve air fleet گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
child window پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
gift wrap بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
multicast packet بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
task force گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task forces گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
kaldor criterion ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
amphibious task group گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
hordes گروه بیشمار گروه
horde گروه بیشمار گروه
slated items مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
battery of tests گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
packet بسته
crossed chaque چک بسته
datagram یچ بسته
packed بسته ای
solids بسته
curdy بسته
connected بسته
strikebound بسته
interdependent به هم بسته
solid بسته
crossed cheque چک بسته
trusser بسته
corked بسته
bunged up بسته
fronted صف بسته
clotty بسته
closed بسته
fardel بسته
uncrossed بسته
packets بسته
shut بسته
stacks بسته
stacked بسته
grumous بسته
shuts بسته
ice bound یخ بسته
shutting بسته
bagful یک بسته
imperforate بسته
barred بسته
pinioned کت بسته
bundling بسته
kit بسته
pack بسته
packages بسته
pack box بسته
parcel بسته
shook بسته
clotted بسته
jellied بسته
kits بسته
pent بسته
parcels بسته
packs بسته
package بسته
logical یچ بسته
bundle بسته
packaged بسته
bundles بسته
stack بسته
closed loop حلقه بسته
closed game بازی بسته
closed variation واریاسیون بسته
tied up <adj.> دست بسته
closed fist مشت بسته
kits بسته لوازم
closed file فایل بسته
close column ستون بسته
closed area منطقه بسته
closed economy اقتصاد بسته
closed file ستون بسته
closed system سیستم بسته
closed system نظام بسته
packages بسته بندی
closed system سازگان بسته
package tour گشت بسته ای
closed subroutine زیرروال بسته
closed traverse پیمایش بسته
closed society جامعه بسته
closed routine روال بسته
closed network شبکه بسته
closed universe جهان بسته
package بسته بندی
closed mind ذهن بسته
finite universe جهان بسته
close-fisted <adj.> دست بسته
manacled <adj.> دست بسته
blindfolds چشم بسته
assumed بخود بسته
blindfold چشم بسته
package holiday گشت بسته ای
all-expense tour گشت بسته ای
closed shops سیستم بسته
van کامیون سر بسته
vans کامیون سر بسته
blindfolded چشم بسته
tongue-tied زبان بسته
packing بسته بندی
packaged بسته بندی
blindfolding چشم بسته
unopened بسته - بازنشده
kit بسته لوازم
aleatory بسته به بخت
closed circuit مدار بسته
bound charge بار بسته
bound electron الکترون بسته
packets بسته کوچک
box trail سهم بسته
shook بسته کردن
case numbers شماره بسته ها
packet بسته کوچک
dogs دفاع بسته
dogging دفاع بسته
blocked opening درگاه بسته
dumbest زبان بسته
application package بسته کاربردی
as the case may be بسته بمورد
closed shop سیستم بسته
closed circuits مدار بسته
young ice یخ تازه بسته
dumb زبان بسته
blind fold با چشم بسته
dumber زبان بسته
dog دفاع بسته
coagulum خون بسته
right round bracket پرانتز بسته
drafts بسته کالا
packs بسته کردن
drafted بسته کالا
draft بسته کالا
large n سر بسته همینطوری
lappermilk شیر بسته
locked <adj.> <past-p.> بسته شده
disabled <adj.> <past-p.> بسته شده
lockfast محکم بسته
mare clausum دریای بسته
pack بسته کردن
right parenthesis ) پرانتز بسته
gelidity بسته شدگی
posts بسته پستی
barred <adj.> <past-p.> بسته شده
iron bound با اهن بسته
post- بسته پستی
on the rope بهم بسته
occlusion بسته شدگی
closed <adj.> <past-p.> بسته شده
covers بسته بندی
packer بسته بند
investment castings ریخته گی بسته
lamblkin زبان بسته
internal drainage ابریز بسته
it is a question of money موضوع بسته به
investment foundry ریخته گی بسته
packers بسته بند
icebound یخ بند یخ بسته
homogamy زناشویی بسته
blocked <adj.> <past-p.> بسته شده
coverings بسته بندی
cover بسته بندی
barricaded <adj.> <past-p.> بسته شده
posted بسته پستی
grume خون بسته
survival pack بسته نجات
ironbound با اهن بسته
closures بسته شدن
shuts بسته شدن
shut بسته شدن
set in بسته شدن
armful یک بغل یک بسته
disk pack گرده بسته
disk pack بسته دیسک
shut down بسته شدن
shutting بسته شدن
closed محرمانه بسته
closure بسته شدن
shut in personality شخصیت بسته
clogging بسته شدن
shutt down بسته شدن
program package بسته برنامه
tongue tied زبان بسته
to shut down بسته شدن
pre assembled پیش بسته
dunnage بسته بندی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com