Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
hierarchies
گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
hierarchy
گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
Other Matches
hiearchic
وابسته به سران روحانی
heavenly hierarchy
سلسله مراتب فرشتگان
hierarchies
حکومت ودرجه بندی سران روحانی
hierarchy
حکومت ودرجه بندی سران روحانی
pack
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
sederunt
جلسه روحانیان کلیسا اعضای جلسه روحانی شورای روحانی
angeology
مبحث فرشتگان
seraphs
فرشتگان سرافین
seraphim
فرشتگان سرافین
seraph
فرشتگان سرافین
hiearchic
وابسته به دستگاه فرشتگان
heavenly hierarchy
پایه بندی فرشتگان
seraphic
وابسته به فرشتگان سرافین
chains
سلسله سلسله مراتب
ghaut
سلسله سلسله کوه
chain
سلسله سلسله مراتب
acephalous
حیوان راستهء بی سران
acephalon
حیوان راستهء بی سران
cherub
فرشتگان اسمانی بصورت بچه بالدار
cherubs
فرشتگان اسمانی بصورت بچه بالدار
cherubim
فرشتگان اسمانی بصورت بچه بالدار
acephala
راستهء بی سران ازشاخهء نرم تنان
white magic
جادو گری بوسیله فرا خواندن فرشتگان کیمیا
mop
چوبی که کهنه یا پشم بر سران می پیچند ومانند جاروبکار میبرند
mopping
چوبی که کهنه یا پشم بر سران می پیچند ومانند جاروبکار میبرند
mopped
چوبی که کهنه یا پشم بر سران می پیچند ومانند جاروبکار میبرند
mops
چوبی که کهنه یا پشم بر سران می پیچند ومانند جاروبکار میبرند
grasshopper beam
تیری که یک سران درماشین لولایی پیوسته است وازاین جهت مانندملخ
beach group
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups
گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party
گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
command channels
سلسله مراتب فرماندهی سلسله مراتب
civil reserve air fleet
گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component
بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing
یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party
گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
task forces
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task force
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
tripled
سه گانه
triples
سه گانه
hobby-horse
گانه
three fold
سه گانه
hobby-horses
گانه
trinary
سه گانه
trinal
سه گانه
trebly
سه گانه
triple
سه گانه
triplet
سه گانه
tripling
سه گانه
sextuplicate
شش گانه
sextuplet
شش گانه
sextette
شش گانه
hexaploid
شش گانه
ternal
سه گانه
decuple
ده گانه
sextet
شش گانه شش قلو
toothless
بچه گانه
triple point
نقطه سه گانه
sextets
شش گانه شش قلو
quadruplet
چهار گانه
the tribes
اسباط 21 گانه
duopoly
انحصار دو گانه
macrogamete
کلان گانه
in severalty
جدا گانه
services
نیروهای سه گانه
degress of comparison
درجات سه گانه
triple bond
پیوند سه گانه
triple address
با نشانی سه گانه
the big three
بزرگان سه گانه
ternate
سه برگچهای سه گانه
quadrupled
چهار گانه
ternary
سه برگچهای سه گانه
quadruple
چهار گانه
the learned professions
علوم سه گانه
the three kingdoms
مولودهای سه گانه
the three kingdoms
موالیدسه گانه
the triple entent
ائتلاف سه گانه
quadruples
چهار گانه
quadrupling
چهار گانه
trilcgy
یا قطعات سه گانه
twelve
دوازده گانه
septempartite
هفت گانه
quadruplets
چهار گانه
octoploid
هشت گانه
kaldor criterion
ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
the big four
بزرگان چهار گانه
triumvir
عضو اتحاد سه گانه
five unit code
الفبای پنج گانه
the three persons
اقنوم های سه گانه
slingshots
تیرکمان بچه گانه
decathlon
ورزشهای ده گانه دوومیدانی
pedologia
گفتار بچه گانه
multiprocessing
پردازش چند گانه
multiple regression
رگرسیون چند گانه
multiple connector
بست چند گانه
multicomputer
کامپیوتر چند گانه
decathlons
ورزشهای ده گانه دوومیدانی
punic wars
جنگهای سه گانه رم باقرطاجنی ها
octachord
نتهای هشت گانه
twelve tables
الواح دوازده گانه
small clothes
جامه بچه گانه
trivium
علوم ازاد سه گانه
octateuch
کتابهای هشت گانه
fourteen points
اصول چهارده گانه
hypocorism
لقب بچه گانه
slingshot
تیرکمان بچه گانه
heptarchy
ولایات هفت گانه
sextuple
دارای شش ضربه شش گانه
octarchy
ولایات هشت گانه
spiritually
روحانی
sacred
روحانی
etherean
روحانی
unwordly
روحانی
clergymen
روحانی
ethereal
روحانی
unworldly
روحانی
heavenly
روحانی
herdsmen
روحانی
spiritualist
روحانی
marabout
روحانی
clergyman
روحانی
spiritualists
روحانی
marabou
روحانی
anagogic
روحانی
spiritual
روحانی
herdsman
روحانی
unfrocked
روحانی
amphibious task group
گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
landing group
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
multiprocessing system
سیستم پردازش چند گانه
multiprecision arithmetic
ریاضیات با دقت چند گانه
multiaccess computer
کامپیوتر با دسترسی چند گانه
parish register
دفتر ثبت وقایع سه گانه
heavenliness
روحانی الوهیت
pater
پدر روحانی
spiritual
روحانی معنوی
residentiary
روحانی مقیم
spiritualize
روحانی کردن
hymn
سرود روحانی
hymns
سرود روحانی
perdition
مرگ روحانی
prelacy
حکومت روحانی
pastorate
پیشوایی روحانی
temporal
غیر روحانی
copartnership
ردای روحانی
padres
پدر روحانی
padre
پدر روحانی
spirituality
عالم روحانی
pastor
پیشوای روحانی
pastors
پیشوای روحانی
spirilual nutriment
غذای روحانی
laywoman
زن غیر روحانی
lays
غیر روحانی
etherealize
روحانی کردن
hierarch
رئیس روحانی
charisma
جذبه روحانی
lay
غیر روحانی
range
سلسله
ranged
سلسله
gradation
سلسله
chains
سلسله
strips
سر سلسله
chain
سلسله
system
سلسله
kingdom
سلسله
systems
سلسله
gradations
سلسله
genealogies
سلسله
genealogy
سلسله
runs
سلسله
ranges
سلسله
train
سلسله
trained
سلسله
catena
سلسله
trains
سلسله
nexus
سلسله
dynasties
سلسله
dynasty
سلسله
run
سلسله
stable
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
girly
غیر بالغ خام وبچه گانه
soapbox derby
مسابقه گاریهای بچه گانه درسرازیری
multiple arc lamp
لامپ قوسی با اتصال چند گانه
hop stop and jump
قسمتهای سه گانه پرش طول سه گام
horde
گروه بیشمار گروه
hordes
گروه بیشمار گروه
pneumatology
مبحث موجودات روحانی
heaven
خدا عالم روحانی
raptures
وجد روحانی ربایش
laymen
شخص غیر روحانی
apostles
عالیترین مرجع روحانی
rapture
وجد روحانی ربایش
apostle
عالیترین مرجع روحانی
inquisitional
وابسته به دادگاه روحانی
layman
شخص غیر روحانی
rapture
شعف وخلسه روحانی
heavens
خدا عالم روحانی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com