English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
party گروه مخصوص انجام یک ماموریت
Other Matches
task component بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
task unit نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
mission , oriented لازم برای انجام ماموریت ضروری برای انجام ماموریت
amphibious task group گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
task group گروه ماموریت زمینی
tasking سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
mission essential حیاتی از نظر انجام ماموریت
mission essential ضروری برای انجام ماموریت
packet گروه مشابهی که از نظراموزش و تخصص برای ماموریت معینی انتخاب شده باشند
packets گروه مشابهی که از نظراموزش و تخصص برای ماموریت معینی انتخاب شده باشند
carrier company تیم یا گروه چهار نفرهای که برای ماموریت خارج ازکشور انتخاب می شوند
aircraft mission equipment وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
aircraft role equipment تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
what luck در رهگیری هوایی یعنی نتیجه انجام ماموریت چه طور بود
embedded code کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
banks انتخاب بانک حافظه مخصوص از یک گروه
bank انتخاب بانک حافظه مخصوص از یک گروه
judy در رهگیری هوایی علامت اینست که با هواپیمای دشمن درگیر شده ام و در حال انجام ماموریت می باشم
recovery party گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
quartet قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند.
quartette قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند.
quartets قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند.
salvage group تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
imagery sortie پرواز مخصوص عکاسی هواپیمای عکاسی ماموریت عکاسی هوایی
aborts عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
aborting عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
aborted عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
server کامپیوتر مخصوص که کاری را برای شبکه انجام میدهد
packs گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
pack گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
dual capable جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
cell ثباتی که حاوی محل مرجع یک خانه مخصوص برای انجام عمل است
cells ثباتی که حاوی محل مرجع یک خانه مخصوص برای انجام عمل است
tractor group گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
math CI مخصوص که به سیستم اضافه میشود تا توابع ریاضی را سریع تر از CPU استاندارد انجام دهد
maths CI مخصوص که به سیستم اضافه میشود تا توابع ریاضی را سریع تر از CPU استاندارد انجام دهد
device کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
devices کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
comouflage detection photography نوعی عکاسی که با استفاده ازفیلم مخصوص انجام شده واستتار دشمن را کشف میکندعکسبرداری ضد استتار
tour of duty زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
quarterdeck عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
support CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
at قالب استاندارد برای صفحه کلید IBM. صفحه کلید دارای کلیدهایی در بالا است که عملیات مخصوص انجام میدهد
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
lutes گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
write وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
civil reserve air fleet گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
typefaces مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typeface مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
framing یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
graphics کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
task force گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task forces گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
kaldor criterion ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
failed انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
fails انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
fail انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
like a duck takes the water [Idiom] کاری را تند یاد بگیرند انجام بدهند و از انجام دادن آن لذت ببرند
qui facit per alium facit perse کسی که کاری را بوسیله دیگری انجام بدهد خودش ان را انجام داده است
registers که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
automate نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automating نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automates نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automated نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
failures انجام ندادن کاری که باید انجام شود
failure انجام ندادن کاری که باید انجام شود
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
horde گروه بیشمار گروه
hordes گروه بیشمار گروه
delete کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
robots وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
gurantee عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
robot وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
duty ماموریت
errand ماموریت
errands ماموریت
commissions :ماموریت
assignment ماموریت
task ماموریت
apostleship ماموریت
tasks ماموریت
assignments ماموریت
missions ماموریت
commissioning :ماموریت
commission :ماموریت
mission ماموریت
function ماموریت عمل
combat duty ماموریت رزمی
specified mission ماموریت تصریحی
staff duty ماموریت ستادی
missions وابسته به ماموریت
stations محل ماموریت
implied task ماموریت استنتاجی
station محل ماموریت
mission وابسته به ماموریت
agency گماشتگی ماموریت
implied mission ماموریت استنتاجی
agencies گماشتگی ماموریت
functioned ماموریت عمل
stationed محل ماموریت
functions ماموریت عمل
temporary duty ماموریت موقت
mission type حاوی ماموریت
commissioning ماموریت امریه
primary mission ماموریت اصلی
commissioning ارتکاب ماموریت
commission ارتکاب ماموریت
activity ماموریت عمل
commissions ماموریت دادن
activities ماموریت عمل
commission ماموریت امریه
mission time مدت ماموریت
commission ماموریت دادن
mission objectives هدفهای ماموریت
commissions ماموریت امریه
commissions ارتکاب ماموریت
task unit یگان ماموریت
mission type متضمن ماموریت
abort انصراف از ماموریت
commissioning ماموریت دادن
sea duty ماموریت دریایی
permanent oppointment ماموریت دایمی
political mission ماموریت سیاسی
appointment quota سهمیه ماموریت
agentship ماموریت پیشکاری
tours سیاحت ماموریت
toured سیاحت ماموریت
touring سیاحت ماموریت
commissioned ماموریت دار
fire mission ماموریت اتش
field duty ماموریت رزمی
tour سیاحت ماموریت
air mission ماموریت هوایی
reinforcing ماموریت تقویتی
end of mission ماموریت تمام
fire task ماموریت اتش
battery of tests گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
scratch one's back <idiom> کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
general support ماموریت عمل کلی
posting تعیین محل ماموریت
postings تعیین محل ماموریت
close support mission ماموریت پشتیبانی نزدیک
confidential دارای ماموریت محرمانه
employment schedule برنامه ماموریت ناو
short tour ماموریت کوتاه مدت
posted محل ماموریت موضع
posts محل ماموریت موضع
perdu ماموریت مخاطره امیز
perdue ماموریت مخاطره امیز
post- محل ماموریت موضع
surface mission ماموریت دفاع زمینی
post محل ماموریت موضع
immediate mission ماموریت فوری هوایی
change of station تغییر محل ماموریت
duty ماموریت خدمت نگهبانی
commissioning حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
specified tasks ماموریت تصریحی وفایف مصرحه
air defense sector منطقه ماموریت پدافند هوایی
sector منطقه ماموریت قطاع اتش
abort عدم موفقیت درانجام ماموریت
mission ماموریت هیئت اعزامی یا تبلیغی
sectors منطقه ماموریت قطاع اتش
to override one's commission از حدود ماموریت خود تجاوزکردن
mission request درخواست اجرای ماموریت هوایی
general support reinforcing ماموریت عمل کلی تقویتی
assignment ماموریت دادن انتقال افهار
commission حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
commissions حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
missions ماموریت هیئت اعزامی یا تبلیغی
assignments ماموریت دادن انتقال افهار
task fleet ناوگان مامور اجرای عملیات یا ماموریت
joint task force نیروی ماموریت مشترک ازنیروهای مسلح
shore duty ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی
task element یکی از عناصر ناوگان ماموراجرای یک ماموریت
search mission ماموریت تجسس زمینی به وسیله هواپیما
diverts تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
divert تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
overseas ماموریت برون مرزی یا خارج از کشور
diverted تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
dispersal airfield فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
mission ماموریت جنگی هیئت سیاسی خدمت میسیون
charactristic velocity مجموع تغییرات سرعت درمسیر یک ماموریت فضایی
missions ماموریت جنگی هیئت سیاسی خدمت میسیون
imposition of hands هنگام دادن ماموریت روحانی بکسی یادعا کردن به وی
detailing بتفصیل گفتن بکار ویژهای گماردن ماموریت دادن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com