English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
airmobile support party گروه پشتیبانی از عملیات هوارو
Other Matches
airmobile operations عملیات هوارو
close covering group ناو گروه پشتیبانی نزدیک
fire support group ناو گروه پشتیبانی اتش دریایی
contingency support stocks اقلام ذخیره برای پشتیبانی عملیات احتمالی
break off فرمان قطع تک در عملیات پشتیبانی نزدیک هوایی
antisubmarine support پشتیبانی از عملیات ضدزیردریایی پشتیبانی ضدزیردریایی
area coordination group گروه هماهنگ کننده عملیات منطقه
boat group ناو گروه قایقها در عملیات اب خاکی
task group ناو گروه مامور اجرای عملیات
helicopter wave گروه پرواز هلیکوپترها برای یک عملیات
secondary landing منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
pack گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
airmobile هوارو
airial هوارو
airmobile column ستون هوارو
airmobility هوارو بودن
support command فرمانده پشتیبانی یکان مسئول پشتیبانی
sea tail دنباله دریایی یکانهای هوارو
fire support coordination هماهنگ کردن پشتیبانی اتش تطبیق پشتیبانی اتش
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
commodity groups گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
airmobility قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
farmgate type operations رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
beach party گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
buffered computer کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
intersectional service قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
combat airlift support پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
counter air operations عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
anticrop operations عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
civil reserve air fleet گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
statement 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagating خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation عملیات کنترل زمین عملیات
code panel رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
task forces گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task force گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
kaldor criterion ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
air-sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air distant support پشتیبانی هوایی دور پشتیبانی هوایی از راه دور
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
amphibious task group گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
hordes گروه بیشمار گروه
horde گروه بیشمار گروه
time resolution جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
battery of tests گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
in support of در پشتیبانی
patronage پشتیبانی
in support of در پشتیبانی از
afloat support پشتیبانی
backing پشتیبانی
support پشتیبانی
protection پشتیبانی
airhead operations عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
archival backup پشتیبانی بایگانی
rally پشتیبانی کردن
backup پشتیبانی کردن
area support پشتیبانی منطقه
corrective maintenance پشتیبانی اصلاحی
general support پشتیبانی عمومی
direct support پشتیبانی مستقیم
combat support پشتیبانی رزمی
air support پشتیبانی هوایی
back up پشتیبانی یا کمک
close support پشتیبانی نزدیک
back-up پشتیبانی یا کمک
fire support پشتیبانی اتش
sustaining پشتیبانی کننده
logistic support پشتیبانی تدارکاتی
maintain پشتیبانی کردن
maintained پشتیبانی کردن
maintains پشتیبانی کردن
countenance پشتیبانی کردن
tower of strength <idiom> پشتیبانی محکم
timed backup پشتیبانی دورهای
technical support پشتیبانی فنی
countenanced پشتیبانی کردن
tactical support پشتیبانی رزمی
countenances پشتیبانی کردن
countenancing پشتیبانی کردن
vindicate پشتیبانی کردن از
vindicated پشتیبانی کردن از
supporting distance مسافت پشتیبانی
champions پشتیبانی کردن
to agitate [for] پشتیبانی کردن
support پشتیبانی کردن
aid پشتیبانی کردن
aided پشتیبانی کردن
aiding پشتیبانی کردن
rallied پشتیبانی کردن
rallies پشتیبانی کردن
champion پشتیبانی کردن
championed پشتیبانی کردن
championing پشتیبانی کردن
support programs برنامههای پشتیبانی
support program برنامه پشتیبانی
geo deu reo پشتیبانی کننده
naval support پشتیبانی دریایی
supporting تقویت پشتیبانی
nonsupport عدم پشتیبانی
memory protection پشتیبانی ازحافظه
maintenance support پشتیبانی تعمیراتی
maintenance support پشتیبانی نگهداری
vindicating پشتیبانی کردن از
logistic support پشتیبانی لجستیکی
global backup پشتیبانی کلی
play up to پشتیبانی کردن از
PRI پشتیبانی کنند
support brigade تیپ پشتیبانی
support command فرماندهی پشتیبانی
supply support پشتیبانی اماد
supply support پشتیبانی تدارکات
storeship ناو پشتیبانی
support command یکان پشتیبانی
vindicates پشتیبانی کردن از
service support پشتیبانی خدمات
propugn پشتیبانی کردن از
ancillary facilities تاسیسات پشتیبانی تقویتی تاسیسات تقویتی پشتیبانی
afloat support پشتیبانی لجستیکی در روی آب
aerial fire support پشتیبانی اتش هوایی
beach support area منطقه پشتیبانی ساحلی
process و وسایل کنترل و پشتیبانی
processes و وسایل کنترل و پشتیبانی
ancestral file سیستم پشتیبانی فایل ها
area support command فرماندهی پشتیبانی منطقه
propping نگهداشتن پشتیبانی کردن
propped نگهداشتن پشتیبانی کردن
supported یکان پشتیبانی شده
division support command فرماندهی پشتیبانی لشگر
prop نگهداشتن پشتیبانی کردن
supporting range برد پشتیبانی سلاحها
direct support unit یکان پشتیبانی مستقیم
division support area منطقه پشتیبانی لشگر
field service پشتیبانی سرویس رزمی
fire support base مبنای پشتیبانی اتش
fire support base پایگاه پشتیبانی اتش
fire support element عنصر پشتیبانی اتش
fire support sector منطقه پشتیبانی اتش
to bolster somebody up از کسی پشتیبانی کردن
to get behind somebody از کسی پشتیبانی کردن
general support یکان پشتیبانی عمومی
to back somebody up از کسی پشتیبانی کردن
tape backup unit دستگاه پشتیبانی نوار
remote servicing پشتیبانی از راه دور
deep supporting fire اتش پشتیبانی عمیق
deep supporting fire اتش پشتیبانی در عمق
combat support arms یکان پشتیبانی رزمی
combat support arms رسته پشتیبانی رزمی
combat support troops یکانهای پشتیبانی رزمی
close support mission ماموریت پشتیبانی نزدیک
remote maintenance پشتیبانی از راه دور
combat service support پشتیبانی خدمات رزمی
combat support troops عدههای پشتیبانی رزمی
deep air support پشتیبانی هوایی دور
direct support پشتیبانی مستقیم کردن
close air support پشتیبانی هوایی نزدیک
decision support system سیستم پشتیبانی تصمیم
Thank you for your support با تشکر برای پشتیبانی شما.
supporting weapons جنگ افزارهای پشتیبانی کننده
populism پشتیبانی از حزب مردم درامریکا
hard disk backup program برنامه پشتیبانی دیسک سخت
naval support یکان پشتیبانی کننده دریایی
mission call درخواست پشتیبانی هوایی کردن
fire support coordinator هماهنگ کنند پشتیبانی اتش
direct air support center مرکز پشتیبانی مستقیم هوایی
fire support element عنصرهماهنگ کننده پشتیبانی اتش
supporting range شعاع عمل یکانهای پشتیبانی کننده
file maintenaee اصلاح و نگهداری پرونده پشتیبانی فایل
fan کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
fanning کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
fans کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
fanned کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
operation 1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
back up اطلاعات مکمل حاشیهای نقشه پشتیبانی کردن
satellization تحت پشتیبانی لجستیکی ومالی قرار دادن
joint servicing دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
back-up اطلاعات مکمل حاشیهای نقشه پشتیبانی کردن
combined operations عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
multi user system سیستم کامپیوتری که در هر لحظه بیشتر از یک کاربر را پشتیبانی میکند
MCA بیتی است که وسایل نگهدارنده باس را پشتیبانی میکند
feet dry هواپیمای رهگیر یا مامور پشتیبانی مستقیم روی منطقه است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com