Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (10 milliseconds)
English	Persian
cargo outturn report	گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
Search result with all words
cargo outturn message	پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
Other Matches
departure report	گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
spot report	گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
action report	گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن
evacuation	تخلیه یک نقطه ازاهالی یا نیرو تخلیه پزشکی
report generator	گزارش ساز ایجادکننده گزارش
report generator	گزارش زایی گزارش گیری
mortar report	گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
amplifying report	گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
visualreport	گزارش دیدبانی بصری گزارش مشاهدات بصری در حین پرواز
clearings	تخلیه محل تخلیه بیماران
clearing	تخلیه محل تخلیه بیماران
aeromedical unit	یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
shelling report	گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
recitetion	گزارش شز
report generator	گزارش زا
account	گزارش
reported	گزارش
report	گزارش
reports	گزارش
reportage	گزارش
to give forth	گزارش دادن
an incomprehensive report	گزارش کوتاه
blue bell	گزارش جنایت
technical report	گزارش فنی
commentaries	گزارش رویداد
status report	گزارش وضعیت
survey report	گزارش بازرسی
reports	گزارش دادن
report program	برنامه گزارش
accident reporting	گزارش حادثه
viva report	گزارش شفاهی
viva voting	گزارش شفاهی
wrap up	گزارش خلاصه
expertise	گزارش اهل فن
commentary	گزارش رویداد
reported	گزارش دادن به
journals	گزارش روزانه
journal	گزارش روزانه
visualreport	گزارش بصری
turn in <idiom>	گزارش دادن
annual report	گزارش سالانه
annual report	گزارش سالیانه
log	گزارش سفرهواپیما
reportable	گزارش دادنی
logs	گزارش سفرهواپیما
report progarm generator	مولدبرنامه گزارش
action	گزارش وضع
actions	گزارش وضع
report progarm generator	تولیدبرنامه گزارش
report writer	نویسنده گزارش
command report	گزارش فرماندهی
rpg	مولدبرنامه گزارش
story	روایت گزارش
submit a report	گزارش دادن
subemit a report	گزارش دادن
reports	گزارش دادن به
reports	گزارش دیدبانی
blue bark	گزارش حرکت
blue bell	گزارش بدرفتاری
school report	گزارش اموزشگاه
situation report	گزارش وضعیت
bruit	گزارش سروصدا
report writer	گزارش نویسی
returns	گزارش رسمی
return	گزارش رسمی
edit line	خط گزارش وضعیت
return	گزارش دادن
reported	گزارش دیدبانی
flash report	گزارش انی
final report	گزارش نهایی
returned	گزارش دادن
returns	گزارش دادن
returning	گزارش رسمی
returning	گزارش دادن
error report	گزارش خطا
periodic report	گزارش دورهای
returned	گزارش رسمی
quarterly report	گزارش سه ماهه
report generator	مولد گزارش
press report	گزارش خبری
minute	گزارش وقایع
account	اهمیت گزارش
detailed report	گزارش مشروح
hot report	گزارش مهم
report	گزارش دادن
report generation	تولید گزارش
reported	گزارش دادن
internal report	گزارش داخلی
report	گزارش دیدبانی
management report	گزارش مدیریت
report	گزارش دادن به
report file	فایل گزارش
bills	گزارش جریان دعوی
super visum corporis	گزارش معاینه جسد
journal book	دفتر گزارش روزانه
weekly progress report	گزارش هفتگی کار
call-up	دستور ارسال گزارش
call-ups	دستور ارسال گزارش
According to the riport .	بقرار این گزارش
misreport	اشتباه گزارش دادن
flash report	گزارش برق اسا
hearing	رسیدگی بمحاکمه گزارش
bill	گزارش جریان دعوی
hearings	رسیدگی بمحاکمه گزارش
logbook	گزارش روزانه سفرکشتی
call up	دستور ارسال گزارش
aircraft accident report	گزارش سانحه هوایی
snap report	گزارش فوری یا انی
logs	گزارش سفرنامه کشتی
progress report	گزارش پیشرفت کار
docking report	گزارش تعمیر ناو
contact report	گزارش اخذ تماس
to give an account of	گزارش و توضیح دادن
log	گزارش سفرنامه کشتی
progress reporting	گزارش پیشرفت کار
reportedly	طبق گزارش یا شایعه
draft report	گزارش نیمه نهایی
project technical report	گزارش فنی طرح
project technical report	گزارش فنی پروژه
annual financial statement	گزارش مالی سالانه
exception reporting	گزارش گیری مخصوص
evaluation report	گزارش ارزیابی وضعیت
schedule report	گزارش زمانبندی شده
periodic intelligence report	گزارش نوبهای اطلاعاتی
report of survey	گزارش تحقیقات یا بررسیها
to report [to a body]	گزارش دادن [به اداره ای]
interim report	گزارش پیشرفت کار
reportable items	اقلام قابل گزارش
docking report	گزارش عملیات تعمیراتی در حوضچه
neither report was correct	هیچیک از ان دو گزارش درست نبود
he gave an a of the battle	گزارش ان جنگ راشرح داد
journal	گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
report generator	برای تامین گزارش کامل
journals	گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
daily progress report	گزارش روزانه پیشرفت کار
returning	گزارش نهایی هیات تحقیق
returned	گزارش نهایی هیات تحقیق
city article	گزارش مختصرمالی یاتجاری در روزنامه
request mast	گزارش از طریق سلسله مراتب
returns	گزارش نهایی هیات تحقیق
return	گزارش نهایی هیات تحقیق
fitness report	گزارش ارزیابی از نحوه خدمتی
system log	گزارش روزانه عملیات سیستم
air control and reporting center (c.r.c.	مرکز کنترل و گزارش هوایی
critic report	گزارش نتیجه جلسه انتقاد
contact report	گزارش تماس با هواپیمای دشمن
this report is incredible	این گزارش را نمیتوان باورکرد
landing, storage, delivery	تخلیه
disembarkation	تخلیه
unstuffing	تخلیه
emptying	تخلیه
evacuation	تخلیه
discharged	تخلیه
LSD	تخلیه
evacuating	تخلیه
evacuated	تخلیه
discharge	تخلیه
stripping	تخلیه
evacuates	تخلیه
evacuate	تخلیه
unloading	تخلیه
exhausts	تخلیه
depletion	تخلیه
exhaust	تخلیه
discharges	تخلیه
[results were] satisfactory	رضایت بخش [در یادداشت گزارش کنترل]
nudets	سیستم کشف و گزارش انفجارات اتمی
chart	گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
charted	گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
rpg	Program Report تولیدکننده برنامه گزارش
charting	گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
White Paper	گزارش هیئت دولت نامه سفید
White Papers	گزارش هیئت دولت نامه سفید
i saw the report in the rough	من پیش نویس این گزارش رادیدم
inkling	اطلاع مختصری که با ان به چیزی پی برند گزارش
charts	گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
discharge resistance	مقاومت تخلیه
discharges	تخلیه الکتریکی
education pipe	لوله تخلیه
discharge of chips	تخلیه براده ها
electric discharge	تخلیه الکتریکی
discharge recorder	تخلیه نگار
discharge pressure	فشار تخلیه
discharge opening	مجرای تخلیه
discharge opening	راهگاه تخلیه
discharge nozzle	فواره تخلیه
discharge spout	ناودانه ی تخلیه
discharges	تخلیه بار
discharge valve	سوپاپ تخلیه
drain plug	پیچ تخلیه
disruptive discharge	تخلیه جرقهای
sluices	دریچه تخلیه
discharging wharf	اسکله تخلیه
sluiced	دریچه تخلیه
discharging berth	اسکله تخلیه
discharger of a capacitor	تخلیه خازن
sluice	دریچه تخلیه
discharge voltage	ولتاژ تخلیه
discharge velocity	سرعت تخلیه
relief well	چاه تخلیه

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com