English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
exception reporting گزارش گیری مخصوص
Other Matches
report generator گزارش زایی گزارش گیری
departure report گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
sniperscope دوربین مخصوص هدف گیری دشمن
wine taster جام شراب مخصوص نمونه گیری
rotameter دستگاه مخصوص اندازه گیری جریان اب
rotometer دستگاه مخصوص اندازه گیری جریان اب
snooperscope دوربین مخصوص هدف گیری دشمن
fuller's earth نوعی خاک رس مخصوص لکه گیری پارچه
micrometer caliper پرگار مخصوص اندازه گیری اشیاء خیلی ریز
thieving paste مایع مخصوص اغشتن شاغول اندازه گیری عمق مخزن ناو
flags 1-روش نشان دادن انتهای فیلد یا یک چیز مخصوص در پایگاه داده ها. 2-روش گزارش دادن وضعیت ثبات پس از یک عمل ریاضی یا منط قی
flag 1-روش نشان دادن انتهای فیلد یا یک چیز مخصوص در پایگاه داده ها. 2-روش گزارش دادن وضعیت ثبات پس از یک عمل ریاضی یا منط قی
action report گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن
spot report گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
air picket هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
report generator گزارش ساز ایجادکننده گزارش
mortar report گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
visualreport گزارش دیدبانی بصری گزارش مشاهدات بصری در حین پرواز
amplifying report گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
lute گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lutes گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
write وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typeface مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
He's a wet blanket. او [مرد] آدم روح گیری [نا امید کننده ای یا ذوق گیری] است.
registers که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
cargo outturn report گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
shelling report گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
delete کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
embedded code کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
dispersal airfield فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
his severity relaxed از سخت گیری خود کاست سخت گیری وی کمتر شد
account گزارش
reports گزارش
report گزارش
reported گزارش
reportage گزارش
recitetion گزارش شز
report generator گزارش زا
blue bell گزارش بدرفتاری
returning گزارش دادن
returning گزارش رسمی
management report گزارش مدیریت
blue bark گزارش حرکت
minute گزارش وقایع
bruit گزارش سروصدا
blue bell گزارش جنایت
returns گزارش دادن
returned گزارش رسمی
annual report گزارش سالیانه
press report گزارش خبری
periodic report گزارش دورهای
command report گزارش فرماندهی
return گزارش دادن
an incomprehensive report گزارش کوتاه
return گزارش رسمی
returns گزارش رسمی
returned گزارش دادن
annual report گزارش سالانه
situation report گزارش وضعیت
report writer گزارش نویسی
report program برنامه گزارش
story روایت گزارش
report progarm generator تولیدبرنامه گزارش
report progarm generator مولدبرنامه گزارش
commentaries گزارش رویداد
commentary گزارش رویداد
report writer نویسنده گزارش
reportable گزارش دادنی
to give forth گزارش دادن
school report گزارش اموزشگاه
status report گزارش وضعیت
subemit a report گزارش دادن
submit a report گزارش دادن
survey report گزارش بازرسی
technical report گزارش فنی
journal گزارش روزانه
journals گزارش روزانه
rpg مولدبرنامه گزارش
report generation تولید گزارش
report file فایل گزارش
visualreport گزارش بصری
reported گزارش دیدبانی
reported گزارش دادن به
reported گزارش دادن
report گزارش دیدبانی
report گزارش دادن به
report گزارش دادن
turn in <idiom> گزارش دادن
accident reporting گزارش حادثه
account اهمیت گزارش
expertise گزارش اهل فن
reports گزارش دادن
reports گزارش دادن به
viva report گزارش شفاهی
viva voting گزارش شفاهی
quarterly report گزارش سه ماهه
actions گزارش وضع
action گزارش وضع
wrap up گزارش خلاصه
logs گزارش سفرهواپیما
log گزارش سفرهواپیما
reports گزارش دیدبانی
final report گزارش نهایی
hot report گزارش مهم
error report گزارش خطا
report generator مولد گزارش
detailed report گزارش مشروح
internal report گزارش داخلی
flash report گزارش انی
edit line خط گزارش وضعیت
digamy دو زن گیری دو شوهر گیری
project technical report گزارش فنی طرح
misreport اشتباه گزارش دادن
to give an account of گزارش و توضیح دادن
According to the riport . بقرار این گزارش
to report [to a body] گزارش دادن [به اداره ای]
reportable items اقلام قابل گزارش
flash report گزارش برق اسا
logbook گزارش روزانه سفرکشتی
schedule report گزارش زمانبندی شده
report of survey گزارش تحقیقات یا بررسیها
hearings رسیدگی بمحاکمه گزارش
interim report گزارش پیشرفت کار
hearing رسیدگی بمحاکمه گزارش
log گزارش سفرنامه کشتی
project technical report گزارش فنی پروژه
bills گزارش جریان دعوی
logs گزارش سفرنامه کشتی
progress report گزارش پیشرفت کار
weekly progress report گزارش هفتگی کار
call up دستور ارسال گزارش
call-up دستور ارسال گزارش
snap report گزارش فوری یا انی
call-ups دستور ارسال گزارش
docking report گزارش تعمیر ناو
annual financial statement گزارش مالی سالانه
super visum corporis گزارش معاینه جسد
contact report گزارش اخذ تماس
bill گزارش جریان دعوی
draft report گزارش نیمه نهایی
reportedly طبق گزارش یا شایعه
journal book دفتر گزارش روزانه
periodic intelligence report گزارش نوبهای اطلاعاتی
aircraft accident report گزارش سانحه هوایی
progress reporting گزارش پیشرفت کار
evaluation report گزارش ارزیابی وضعیت
returning گزارش نهایی هیات تحقیق
report generator برای تامین گزارش کامل
contact report گزارش تماس با هواپیمای دشمن
neither report was correct هیچیک از ان دو گزارش درست نبود
returns گزارش نهایی هیات تحقیق
fitness report گزارش ارزیابی از نحوه خدمتی
he gave an a of the battle گزارش ان جنگ راشرح داد
docking report گزارش عملیات تعمیراتی در حوضچه
air control and reporting center (c.r.c. مرکز کنترل و گزارش هوایی
returned گزارش نهایی هیات تحقیق
request mast گزارش از طریق سلسله مراتب
journals گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
critic report گزارش نتیجه جلسه انتقاد
city article گزارش مختصرمالی یاتجاری در روزنامه
system log گزارش روزانه عملیات سیستم
this report is incredible این گزارش را نمیتوان باورکرد
journal گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
daily progress report گزارش روزانه پیشرفت کار
return گزارش نهایی هیات تحقیق
with the utmost rigour با کمال سخت گیری با سخت گیری هر چه بیشتر
stream gaging اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
measuring converter مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
chart گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
charted گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
inkling اطلاع مختصری که با ان به چیزی پی برند گزارش
nudets سیستم کشف و گزارش انفجارات اتمی
charts گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
White Papers گزارش هیئت دولت نامه سفید
[results were] satisfactory رضایت بخش [در یادداشت گزارش کنترل]
rpg Program Report تولیدکننده برنامه گزارش
charting گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
i saw the report in the rough من پیش نویس این گزارش رادیدم
White Paper گزارش هیئت دولت نامه سفید
air raid reporting control ship گشتی کنترل کننده گزارش حملات هوایی
The details of the report were verified by the police. جزییات گزارش توسط پلیس تصدیق وتأیید شد
collision detection تشخیص و گزارش داده برخورد دو عمل یا رویداد
aerographer شخصی که وضع هوا وامواج را به کشتی گزارش میدهد
negatives گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
negative گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
cirvis دستورات مخابراتی که برای گزارش مشاهدات اطلاعاتی تهیه می شوند
pagination روند شکستن یک گزارش چاپ شده به واحدهایی متنافر باصفحات
print chart فرمی که برای شرح قالب گزارش خروجی از یک چاپگربکار می رود
This compares to a total of 36 cases reported in 2009. همانند آن بطور کلی ۳۶ موارد در سال ۲۰۰۹ گزارش شده بود.
log گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
processor کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و...
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com