English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
barrier combat air patrol گشتی مرزی هوایی
Other Matches
combat air patrol هواپیمای گشتی رزمی گشتی رزمی هوایی
air picket هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
air guard گشتی هوایی
combat air patrol گشتی هوایی
night cap گشتی رزمی هوایی شبانه
radar picket cap هواپیمای گشتی هوایی حامل رادار
barrier combat air patrol گشتی هوایی سد کننده راه دشمن
zipper گشتی رزمی هوایی 42 ساعته در منطقه هدف
locap گشتی رزمی هوایی مخصوص ارتفاع پست
zippers گشتی رزمی هوایی 42 ساعته در منطقه هدف
air raid reporting control ship گشتی کنترل کننده گزارش حملات هوایی
target cap گشتی هوایی رزمی مخصوص تجسس منطقه هدف
igo علامت من پست گشتی خود راترک می کنم در درگیری هوایی
resumes در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resume در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resuming در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resumed در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
waiting position ایستگاه انتظار قایقهای گشتی سریع السیر حالت انتظار یااماده باش قایقهای گشتی
airlift service سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
telling مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
holidays تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holiday تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
antiair warfare جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
restrictive fire plan طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
air policing عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
pounced در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pouncing در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
i stay در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
pounces در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
line chief افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
broadcast controlled air interception نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air delivery container جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
air sentinel گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steer در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeon در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeons در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
air scoop چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
flak گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
sleeve target هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
fly through عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
air interdiction عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
air superiority برتری موقت هوایی رجحان هوایی
aviation pay معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air pilots خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
air suprmacy برتری کامل هوایی سیادت هوایی
confusion گم گشتی
patrol گشتی
patrolling گشتی
patrols گشتی
feedback گشتی
out guard گشتی
patrolman گشتی
patrolled گشتی
patrolmen گشتی
bordered خط مرزی
bordering خط مرزی
marginal مرزی
paralic مرزی
mete : خط مرزی
borderline مرزی
boundary مرزی
border خط مرزی
boundaries مرزی
vessels ناو گشتی
patrolman پلیس گشتی
patrolmen پلیس گشتی
beach patrol گشتی ساحلی
contact patrol گشتی اخذتماس
patrol boat ناوچه گشتی
inshorepatrol گشتی ساحلی
reconnaissance patrol گشتی شناسایی
standing patrol گشتی ثابت
vessel ناو گشتی
roundsman افسرپلیس گشتی
runners گردنده گشتی
runner گردنده گشتی
coastal patrol گشتی ساحلی
flatfoot پلیس گشتی
moving screen گشتی ممانعتی
patrol boats ناوچه گشتی
fighting patrol گشتی رزمی
contact patrol گشتی تماس
fanal چراغ گشتی
service craft قایق گشتی
patrol cars اتومبیل گشتی
patrol قسمت گشتی
combat patrol گشتی رزمی
patrol car اتومبیل گشتی
inshorepatrol گشتی مرزساحلی
patrols قسمت گشتی
out guard گشتی صحرایی
patrolled قسمت گشتی
patrolling قسمت گشتی
end around دور گشتی
cleavage plane سطح مرزی
boundary layer لایه مرزی
extraterritoriality برون مرزی
marginal check مقابله مرزی
marchland زمین مرزی
boundary surface سطح مرزی
boundary effect اثر مرزی
exterritorial برون مرزی
boundary conditions شرایط مرزی
boundar trench نهرچه مرزی
borderline state حالت مرزی
borderline schizophrenia اسکیزوفرنی مرزی
marginal check برسی مرزی
extraterritorial برون مرزی
frontalier نیروهای مرزی
marginal checking بررسی مرزی
marginal consciousness هشیاری مرزی
marginal test ازمون مرزی
boundary trench نهرچه مرزی
oversea برون مرزی
frontier treaty معاهده مرزی
frontalier یکان مرزی
frontier خط فاصل مرزی
rubicon مرز خط مرزی
border installations تاسیسات مرزی
outpost پایگاه مرزی
outposts پایگاه مرزی
mete سنگ مرزی
critical frequency فرکانس مرزی
border land زمین مرزی
border stone سنگ مرزی
limiting voltage ولتاژ مرزی
turnscrew پیچ گشتی [ابزار]
barrier patrol گشتی مامور موانع
black Maria اتومبیل گشتی پلیس
black Marias اتومبیل گشتی پلیس
fire patrol گشتی اتش نشان
screwdriver پیچ گشتی [ابزار]
barrier patrol ناو گشتی سد کننده
catchment حوزه ابریز مرزی
coastal frontier نوار مرزی ساحلی
surface boundary layer لایه مرزی سطح
inland درون مرزی داخله
exterritoriality حقوق برون مرزی
costal frontier نوار مرزی ساحلی
high seas ابهای برون مرزی
terry سربازمدافع مرزی انگلیس
laminar boundary layer لایه مرزی خطی
extraterritoriality حقوق برون مرزی
frontalier جزو یکان مرزی
borderline mental deficiency نقص عقلی مرزی
borderline psychosis روان پریشی مرزی
scout helicopter هلی کوپتر شناسایی یا گشتی
end around borrow رقم قرضی دور گشتی
end around carry رقم نقلی دور گشتی
borderline mental retardation عقب ماندگی ذهنی مرزی
touch in goal محدوده بین خط دروازه و خط مرزی
touch in goal line ادامه خط بین خط دروازه و خط مرزی
carrier air group دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
aired هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
airs هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
notice to airmen اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
air branch قسمت هوایی رسته هوایی
air material ماتریل هوایی وسایل هوایی
tropopause منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
splashing ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashes ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splash ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
code panel رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
air station ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
lightening bug ship هلی کوپتر روشن کننده گشتی
milk walk گشتی که شیر فروش میزند گشت
overseas ماموریت برون مرزی یا خارج از کشور
boundary 6 یا 4 امتیاز برای عبور توپ از خط مرزی
boundaries 6 یا 4 امتیاز برای عبور توپ از خط مرزی
service line خط مرزی روی زمین در بازی اسکواش دوبل
service line حد مرزی سرویس روی دیوار مقابل اسکواش
drop shot ضربه اهسته بالای حد مرزی و افتادن به زمین
oversea command یکان خارج از کشور فرماندهی برون مرزی
reynolds stress تنش برشی در لایه مرزی خطی در سیال نارون
air photographic شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
tactical air controler افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
air scout هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
call mission درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
airlift command فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
This new frontier incident probably means war. این رویداد مرزی جدید معنیش احتمالآ جنگ است
photogrammetry علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
airlift capacity مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
air defense commander فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
air search attack unit تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
emergency scramble درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
airspace prohibited area منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
channel airlift سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
dispersal airfield فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
trimetrogon عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
air survey photography عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
trunkair route مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
airhead operations عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
combat airlift support پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
airlift control element عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
country cover diagram دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
intercoastal رفت و امد داخل مملکتی درون ساحلی درون مرزی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com