Dictiornary-Farsi | گمگشتگی قدرت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (5 milliseconds)

English	Persian
power loss	گمگشتگی قدرت


Other Matches

loss	گمگشتگی
heat loss	گمگشتگی حرارتی
corona losses	گمگشتگی کورونا
radiation loss	گمگشتگی تابش
voltage loss	گمگشتگی فشارالکتریکی
light loss	گمگشتگی نور
current loss	گمگشتگی جریان
magnetic hystersis loss	گمگشتگی هیسترزیس
impedance loss	گمگشتگی اتصال کوتاه
empowers	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
creativeness	قدرت خلاقه قدرت ابداع
dictatorship of proletariat	اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
countervailing power	قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
authoritarainism	نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
gradient circuit	مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
radar discrimination	قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
sovereignty	قدرت
force	قدرت
might	قدرت
authority	قدرت
energies	قدرت
abilities	قدرت
ability	قدرت
godown	قدرت
vigor	قدرت
vim	قدرت
will power <idiom>	قدرت
strengths	قدرت
strength	قدرت
power takeoff	قدرت
posses	قدرت
forces	قدرت
posse	قدرت
capability	قدرت
strong arm	قدرت
forcing	قدرت
strong-arm	قدرت
tensions	قدرت
tension	قدرت
zing	قدرت
vis	قدرت
vigour	قدرت
powered	قدرت
potency	قدرت
strenght	قدرت
nerves	قدرت
nerve	قدرت
commanding	با قدرت
inauthoritative	بی قدرت
power	قدرت
energy	قدرت
powers	قدرت
powering	قدرت
cutting power	قدرت برش
circuit breaking capacity	قدرت قطع
rating plate	پلاک قدرت
cogency	قدرت عقیده
cans	قدرت داشتن
the finger of god	قدرت خدا
super power	ابر قدرت
conveying capacity	قدرت انتقال
strenght	قدرت شدت
refractive power	قدرت شکست
source of power	منبع قدرت
combat power	قدرت رزمی
social power	قدرت اجتماعی
adhesive stress	قدرت چسبندگی
receptivity	قدرت پذیرش
seapower	قدرت دریایی
sight	قدرت دید
authority figure	مظهر قدرت
authority symbol	نماد قدرت
scepter	قدرت یا اقتدارسلطنتی
saber rattling	قدرت نمایی
basicity	قدرت بازی
bearing capacity	قدرت تحمل
benumb	بی قدرت کردن
scattering power	قدرت پراکندگی
almightiness	قدرت کامل
sea power	قدرت بحری
absorption power	قدرت جذب
resolving power	قدرت تفکیک
absorbency	قدرت جذب
retentivity	قدرت نگهداری
bond strength	قدرت پیوند
reflecting power	قدرت انعکاس
accelerating power	قدرت شتاب
palgwe	فوق قدرت
high power transistor	ترانزیستور قدرت
high power transformer	ترانسفورماتور قدرت
high power microscope	میکروسکوپ پر قدرت
high power engine	موتورپر قدرت
hiding power	قدرت پوشش
power loss	تلف قدرت
power switch	کلید قدرت
heavy current circuit breaker	کلید قدرت
heam yoei vooly	تئوری قدرت
power outege	قطع قدرت
great power	کشور با قدرت
generator output	قدرت مولد
power source	منبع قدرت
high powerd money	پول پر قدرت
horse power	قدرت اسب
power function	تابع قدرت
monopoly power	قدرت انحصاری
pi accepting	قدرت پی پذیری
low power transistor	ترانزیستور با قدرت کم ترانزیستور کم قدرت
low power stage	طبقه کم قدرت
power cable	کابل قدرت
power consumption	مصرف قدرت
ionic strength	قدرت یونی
power dissipation	اتلاف قدرت
power distribution	پخش قدرت
input power	قدرت ورودی
increase of power	افزایش قدرت
imperium	قدرت مطلقه
power factor	ضریب قدرت
power stroke	مرحله قدرت
fluxing power	قدرت سیلان
fire power	قدرت تیراندازی
prepotence	قدرت کامل
prepotency	قدرت کامل
dielectric strength	قدرت دی الکتریک
dielectric power	قدرت دی الکتریکی
diagonal power	قدرت قطری
detection range	قدرت اکتشافی
detectability	قدرت اشکارسازی
destructivity	قدرت تخریب
deglutition	قدرت بلع
damping power	قدرت میرایی
cutting capacity	قدرت برش
puissance	توان قدرت
driving power	قدرت محرکه
economic potential	قدرت اقتصادی
economic power	قدرت اقتصادی
fire power	قدرت اتش
fasces	قدرت مجازات
power structure	ساخت قدرت
explosive force	قدرت انفجار
explosive energy	قدرت انفجار
power supplay	منبع قدرت
power test	ازمون قدرت
engine power	قدرت موتور
engine performance	قدرت موتور
gripping power	قدرت مهارکنندگی
emissive power	قدرت صدور
power transmission	انتقال قدرت
effective power	قدرت موثر
countervailing power	قدرت همسنگ
enterprise	قدرت اقدام
will-power	قدرت اراده
powers	قدرت نیرو
authority	مرجع قدرت
world power	قدرت دنیوی
stock-cars	قدرت و دوام
stock-car	قدرت و دوام
powering	قدرت نیرو
world power	قدرت جهانی
powered	قدرت نیرو
superpowers	ابر قدرت
voltage source	منبع قدرت
will to power	قدرت خواهی
sights	قدرت دید
power	قدرت نیرو
like a ton of bricks <idiom>	به شدت یا با قدرت
stock car	قدرت و دوام
resolutions	قدرت تشخیص
dynamism	قدرت تحرک
purchasing power	قدرت خرید
resolution	قدرت تشخیص
posse	قدرت قانونی
creativity	قدرت خلاقه
creativity	قدرت ابداع
staying power	طاقت قدرت
discourses	قدرت استقلال
discourse	قدرت استقلال
posses	قدرت قانونی
rods	میله قدرت
authoritarians	قدرت طلب
solvency	قدرت حلالپوشی
rod	میله قدرت
superpower	ابر قدرت
authoritarian	قدرت طلب
power failure	قطع قدرت
power failures	قطع قدرت
fullest	تمام قدرت
full	تمام قدرت
firepower	قدرت شلیک
useful power	قدرت مفید
authoritarianism	قدرت طلبی
acidity	قدرت اسیدی
can	قدرت داشتن
omnipotence	قدرت مطلق
leverage	قدرت نفوذ
magnitude	شدت قدرت
hands	قدرت توپگیری
heavens	قدرت پروردگار

power loss

گمگشتگی قدرت