Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (10 milliseconds)
English
Persian
service force
یکان خدمات
service unit
یکان خدمات
Search result with all words
beach unit
یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
channel airlift
سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
special services
یکان خدمات مخصوص خدمات رفاهی
staging unit
یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
Other Matches
cross servicing
خدمات جنبی یا جانبی خدمات چند جانبه
detachment
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
zeroed out
ازرده خارج شدن یکان رسیدن استعداد رزمی یکان به صفر
tenants
یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
tenant
یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
force augmentation
تقویت یکان اضافه کردن به نیروی یکان
visit of courtesy
بازدیدرسمی دوستانه فرمانده یک یکان از یکان دیگر
designations
عنوان یکان یاشخص معرف یکان
detailing
شرح مفصل یکان بقیه یکان
designation
عنوان یکان یاشخص معرف یکان
subactivity
یکان زیردست یک قسمت یا یکان یا موسسه
line replacement
یکان تعویض کننده یکان جبهه
detail
شرح مفصل یکان بقیه یکان
parent
یکان سازمانی یکان مادر یا اصلی
combat arms
یکان رزمی یکان درگیر در رزم
transfer processing
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
tactical element
یکان رزمی یکان تاکتیکی
unit mill
سوخت استحقاقی یکان به حسب خودروهای موجودسوخت مصرفی خودروهای یکان در یک ستون
shadower
یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
command information program
برنامه اطلاعاتی یکان برنامه اگاه سازی یکان
readiness condition
وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
beachmaster's unit
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
unbundled
خدمات
services
خدمات
aeromedical unit
یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
casualty staging unit
یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
guiden
پرچم یکان پرچم نماینده یکان
division slice
یکان استاندارد لشگری یکان لشگری
cellular unit
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
personnel services
خدمات کارمندی
personnel services
خدمات پرسنلی
medical services
خدمات پزشکی
public services
خدمات عمومی
field exercise
خدمات صحرایی
civil defence service
خدمات کشوری
service department
بخش خدمات
service department
قسمت خدمات
service company
گروهان خدمات
hospital benefit
خدمات بیمارستانی
civil services
خدمات دولتی
auxiliary service
خدمات جنبی
medical service
خدمات پزشکی
administrative services
خدمات اداری
field service
خدمات پایکار
field service
خدمات رزمی
goods and services
کالاها و خدمات
health services
خدمات بهداشتی
advisory services
خدمات مشورتی
crypto service
خدمات رمز
computer utility
خدمات کامپیوتری
social work
خدمات اجتماعی
common user
خدمات عمومی
social services
خدمات اجتماعی
Civil Service
خدمات اجتماعی
Civil Service
خدمات کشوری
joint services
خدمات مشترک
civil
خدمات شهری
loyal services
خدمات صادقانه
field duty
خدمات رزمی
service industry
صنعت خدمات
service squadron
گروه خدمات
service support
پشتیبانی خدمات
information service
خدمات اطلاعات
urban servitudes
خدمات شهری
social service
خدمات اجتماعی
technical services
خدمات فنی
services
خدمات سرویسها
special services
خدمات مخصوص
sister services
خدمات وابسته
we owe him for his services
خدمات او هستم
welfare services
خدمات رفاهی
signal services
خدمات مخابراتی
service passport
پاسپورت خدمات
mail services
خدمات پستی
postal services
خدمات پستی
service sector
بخش خدمات
obliging
حاضر خدمات مهربان
exchange services
خدمات فروشگاهی فروشگاهها
i am satisfied with his servic
از خدمات او راضی یا خوشنودهستم
complimentary supply
خدمات یا کلاهای مجانی
bunched income
درامد خدمات شخصی
agricultural extension services
خدمات ترویج کشاورزی
war service chevron
علامت خدمات جنگی
combat service support
پشتیبانی خدمات رزمی
beach group
گروه خدمات ساحلی
computer serrices company
شرکت خدمات کامپیوتری
port auxiliary service
یگان خدمات بندری
service squadron
قسمت خدمات دریای
public utilities
خدمات عمومی مانند اب
railroad service
خدمات راه اهن
aids to trade
خدمات جنبی تجارت مانندبانکدارب
hospitalization
پذیرایی خدمات بیمارستانی و درمانی
remote computing services
خدمات محاسباتی از راه دور
home service
خدمات فروش در داخل کشور
giros
خدمات بانکی اداره پست
welfare
رعایت کردن خدمات اجتماعی
accessorial services
خدمات بارگیری و تخلیه بار
giro
خدمات بانکی اداره پست
acquisition authority
اعتبار خرید کالاو خدمات
terminal service company
گروهان خدمات بارانداز یاسکوی نظامی
environmental services
دوایر خدمات بهسازی محیط زیست
ordnance service
خدمات مربوط به اردنانس واسلحه و مهمات
welfare state
دولتی که به خدمات اجتماعی توجه خاص دارد
joint servicing
دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
service chevron
علایم بازویی که خدمات جنگی را نشان میدهد
procurement
تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
triage
سیستم ارزیابی خدمات پزشکی و نیازهای درمانی پرسنل
the source
خدمات سودمند اطلاعاتی وقابل دسترس برای مشترکین
casualty control book
دفتر خدمات موتور ناو دفترچه خدمت موتورناو
cams
استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
sergeanty
انجام خدمات مختلف در دوره ملوک الطوایفی برای تملک تیول
cam
استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
legion ofholour
نشان افتخارکه دولت فرانسه درازای خدمات برجسته لشکری یاکشوری میدهد
performance monitor
برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
serviced
منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
service
منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
veil of money
نظریهای که براساس ان پول فقط بعنوان پوشش برای کالاها و خدمات بحساب می اید
muck rack
کسی که عادتا" می خواهدکارمندان خدمات عمومی و یاجمیع مردم را به رشوه خواری و فساد و خلافکاری متهم کند
singly
یکان یکان
unit
یکان
units
یکان
formation
یکان
intercommand
بین یکان
designator code
کد تشخیص یکان
combined arms
یکان مرکب
cavalry unit
یکان سوارزرهی
composite unit
یکان مختلط
organization chart
نمودارسازمان یکان
retraining command
یکان بازاموزی
command strength
استعداد یکان
command net
شبکه یکان
combatcommand
یکان رزمی
combined command
یکان مرکب
combat , echelon
یکان رزمی
mobility
تحرک یکان
unit training
اموزش یکان
support command
یکان پشتیبانی
naval activity
یکان دریایی
march unit
یکان راهپیمایی
muster book
دفتروقایع یکان
unit structure
سازمان یکان
motor unit
یکان موتوری
identification code
کدشناسایی یکان
installation type
نوع یکان
joint command
یکان مشترک
single unit
یکان مستقل
single unit
یکان منفرد
logistical command
یکان لجستیکی
shock troops
یکان ضربت
tactical command
یکان تاکتیکی
frontalier
یکان مرزی
troop basis
مبنای یکان
distinguished unit
یکان ممتاز
unit train
بنه یکان
unit supply
تدارکات یکان
divisional unit
یکان لشگری
force basis
مبنای یکان
detached unit
یکان مامورشده
exempted station
یکان مخصوص
unit structure
استخوانبندی یکان
paratroop
یکان چترباز
troop unit
یکان سربازدار
troop unit
یکان صنفی
fire unit
یکان اتش
first seargeant
سرگروهبان یکان
major command
یکان عمده
activity
قسمت یکان
administrative command
یکان اداری
pertinent
یکان لاحق
parent
یکان لاحق
mixed
یکان مختلط
advance gruard
یکان جلودار
air command
یکان هوایی
presence
فرستی در یکان
organizational
یکان سازمانی
sergeant
سرگروهبان یکان
sergeants
سرگروهبان یکان
straggler
گم شده از یکان
motorized
یکان موتوری
parent
یکان اولیه
organic
یکان سازمانی
activities
قسمت یکان
boundary
حدود یکان
designations
اسم یکان
designation
اسم یکان
trains
عقبه یکان
trains
بنه یکان
trained
عقبه یکان
trained
بنه یکان
train
عقبه یکان
mechanized
یکان مکانیزه
train
بنه یکان
straggler
دورافتاده از یکان
base unit
یکان پایگاهی
stragglers
گم شده از یکان
stragglers
دورافتاده از یکان
composite
یکان مرکب
organizations
یکان قسمت
organization
یکان قسمت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com