Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
zebec
یکجور کشتی سه دکله کوچک در مدیترانه
Other Matches
xebec
یکجورکشتی سه دکله کوچک در مدیترانه
polacca
کشتی دکلی بازرگانی دردریاهای مدیترانه
polacre
کشتی دکلی بازرگانی دردریای مدیترانه
mediterranean
وابسته بدریای مدیترانه دریای مدیترانه
jigger
بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
pipistrel
یکجور شبکور کوچک
staniel
یکجور باز کوچک
paroquet
یکجور طوطی کوچک دم دراز
windfanner
چرخ یکجور باز کوچک
rat's tail
یکجور سوهان کوچک گرد
garron
یکجور اسب کوچک اسکاتلندی وایرلندی
quarterdeck
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
boat
کشتی کوچک
boats
کشتی کوچک
small ship
کشتی کوچک یا با طول کم
shallop
کشتی کوچک دودگله
lighters
کشتی باری کوچک
pinnace
کشتی کوچک پارویی
lighter
کشتی باری کوچک
vedette
کشتی اکتشافی کوچک
poop deck
عرشه کوچک فوقانی کشتی
lugger
کشتی کوچک با بادبان چارگوش
cabin cruisers
کشتی کوچک موتوری ناو اتاقکدار
cabin cruiser
کشتی کوچک موتوری ناو اتاقکدار
carvel
کشتی کوچک سریع السیر کرجی
maud
یکجور پارچه پیچازی که شبانان اسکاتلندی میپوشند یکجور گلیم سفری
cutter
قایق تک دکله
cutters
قایق تک دکله
sloop
قایق یک دکله
newmarket
یکجور بالاپوش چسبان یکجور بازی گنجفه
topsoil schooner
ناو بادبانی دو دکله
snag boat
کشتی بخاری کوچک که با ان بستر رودخانه هارا ازموانع پاک می کنند
sloop
نوعی قایق بادبانی یک دکله
mediterranean sea
دریای مدیترانه
minorca
جزیره مینورکا در مدیترانه
tarpon
ماهی بزرگ وباریک مدیترانه
minorca
مرغ خانگی سواحل مدیترانه
corsican
اهل جزیره کورس دردریای مدیترانه
felucca
نوعی قایق دو یاسه بادبانی مدیترانه
overland route
راه سفر به هندوستان از دریای مدیترانه
on board
<idiom>
وسیله نقلیه کوچک ویا هواپیما ویا کشتی سوار شدن
riviera
ناحیه ساحلی فرانسه و ایتالیادر اطراف مدیترانه
topgallant
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
scuppers
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
ship's manifest
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
hawse
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
embarkation
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
waterline
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
keels
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
lazar housek
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
supercargo
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
gunroom
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
keel
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
dan runner
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
bill of health
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
petty cash
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule
یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
widget
آلت کوچک
[ابزار ]
[اسباب مکانیکی کوچک]
increments
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
pig board
تخته کوچک برای موجهای کوچک
increment
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
yawed
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboats
کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard
از کشتی بدریا روی کشتی
sailboat
کشتی بادبانی کشتی بادی
piracy
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
knobble
برامدگی کوچک گره کوچک
pannikin
لیوان کوچک پیمانه کوچک
Anatolia
منطقه آناتولی که بین دریای سیاه و دریای مدیترانه قرار داشته و یکی از مراکز عمده قالیبافی ترکی، کردی، ارمنی و یونانی است. بیشتر به بافت فرش با گره ترکی معروف بوده و به دوران سلجوقیان باز می گردد.
alike
یکجور
homogeneous
یکجور
pan pipe
یکجور نی
pandean pipe
یکجور نی
semi naufragium
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromics
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromy
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
lampereel
یکجور ماهی
snow flake
یکجور گل حسرت
lambs wool
یکجور نوشابه
lewis gun
یکجور مسلسل
lotos
یکجور نیلوفرابی
crackers
یکجور شیرینی
lotuses
یکجور نیلوفرابی
cracker
یکجور شیرینی
sheer legs
یکجور جرثقیل
griffon
یکجور لاشخور
onion couch
یکجور جو وحشی
gleek
سه برگ یکجور
nonsuch
یکجور یونجه
dutchmans
یکجور گل ساعت
pippin
یکجور سیب
trebuchet
یکجور ترازو
trebucket
یکجور ترازو
aigret
یکجور ماهیخوار
onion grass
یکجور جو وحشی
pandore
یکجور سه تار
pair royal
سه سر سه طاس یکجور
pair royal
سه برگ یکجور
Jaffa
یکجور پرتغال
petard
یکجور ترقه
osborne
یکجور بیسکویت
double pair royal
چهارطاس یکجور
cold cream
یکجور مرهم
lotus
یکجور نیلوفرابی
sheers
یکجور جرثقیل
costrel
یکجور قمقمه
polyanthus
یکجور نرگس
rubicelle
یکجور یاقوت
moloch
یکجور سوسماراسترالیایی
custard pie
یکجور شیرینی
mignonette
یکجور گل میخک
elephant'sgrass
یکجور لویی
double pair royal
چهار برگ یکجور
lansquenet
یکجور بازی گنجفه
weever
یکجور ماهی خاردار
standards
همگون یکنواخت یکجور
buns
یکجور کلوچه یاکماج
standard
همگون یکنواخت یکجور
trammel
یکجور دام یا تور
dressing-up
یکجور بازیکهدر آنبچههالباسغیرعادیبهتنمیکنند
kirschwasser
یکجور عرق البالو
deer tiger
یکجور یوز امریکایی
muggins
یکجور بازی دومینو
magenta
یکجور رنگ قرمز
bun
یکجور کلوچه یاکماج
killdee
یکجور مرغ باران
brandling
یکجور کرم خاکی
mayweed
یکجور بابونه بدبو
pavan
یکجور رقص سنگین
meerscham
یکجور گل نرم چپق
custard
یکجور شیرینی یا فرنی
mine thrower
یکجور توپ سنگری
missel
یکجور باسترک در اروپا
gram
یکجور باقلا گرم
grams
یکجور باقلا گرم
fandangos
یکجور رقص اسپانیولی
fandango
یکجور رقص اسپانیولی
pollack or lock
یکجور ماهی روغن
sand fly
یکجور پشه ریز
sea asparagus
یکجور خرچنگ دریایی
pullicate
یکجور دستمال رنگی
grammes
یکجور باقلا گرم
sardonyx
یکجور عقیق یمانی
marcelwave
یکجور فر یا موج که بمومیدهند
omber or ber
یکجور بازی گنجفه
majolica
یکجور کاشی صورتی
sparable
یکجور سنگ اهکی
orfe
یکجور ماهی طلایی
catamount
یکجور گربه دشتی
busbies
یکجور کلاه پوستی
busby
یکجور کلاه پوستی
catbird
یکجور باسترک امریکایی
paris blue
یکجور نیل فرنگی
catamountain
یکجور گربه دشتی
orang utan
یکجور بوزینه درازدست
chrysoprase
یکجور یاقوت زرد
onion skin
یکجور کاغذ نازک
maiolica
یکجور کاشی صورتی
mountain cork
یکجور پنبه کوهی
prows
کشتی عرشه کشتی
prow
کشتی عرشه کشتی
racoon or raccoon
یکجور پستاندار گوشتخوار درامریکا
rounders
یکجور بازی گوی وچوگان
vandyke
یکجور چاپ تیره رنگ
no two leaves are identical
هیچ دوبرگی یکجور نیست
bice
یکجور رنگ ابی یاسبز
crickets
زنجره یکجور گوی بازی
pitpan
یکجور کرجی دراز و ته پهن
cricket
زنجره یکجور گوی بازی
olla
یکجور اش سبزی دار دراسپانی
ophicleide
یکجور ساز بادی برنجین
forfars
یکجور پارچه کتانی ضخیمforelady
mycetoma
یکجور ناخوشی فرچی در دست و پا
torna do
یکجور گردباد که در باختر.....میوزد
prickly pear
یکجور انجیر هندی خاردار
stone break
یکجور گیاه که در سنگ میروید
prickly pears
یکجور انجیر هندی خاردار
covert coat
یکجور رولباسی کوتاه سبک
inverness
یکجور ردای بی استین مردانه
inyala
یکجور بز کوهی در افریقای جنوبی
moonstone
یکجور سنگ مروارید نما
malam
یکجور سنگ اهک نرم
melodion
یکجور ارگ دستی یا پایی
lansdowne
یکجور پارچه پشم و ابریشم
matchet
یکجور کارد بزرگ درامریکا
buskin
یکجور چکمه که تا زیر زانومیرسد
homogenize
یکجور وهم جنس کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com