Total search result: 201 (14 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
fasces |
یک دسته میله که تبری در میان ان قرار داشته وپیشاپیش فرمانداران رومی می بردند و نشان قدرت بوده |
|
|
Other Matches |
|
fasces |
[نمادی در روم قدیم یک دسته میله که تبری در میان آن قرار داشت و و پیشاپیش فرمانداران رومی می بردند که نشان قدرت آنها بود.] |
Marasali |
ماراسالی [این روستا که به شیروان معروف بوده در آذربایجان شوروی قرار داشته و نمونه جالبی از فرش محرابی به همراه بته جقه ها در آن بافته می شود.] |
delta clock |
که خطا داشته یا در حلقه بی انتها قرار گرفته و یاوضعیت اشتباه داشته |
Anatolia |
منطقه آناتولی که بین دریای سیاه و دریای مدیترانه قرار داشته و یکی از مراکز عمده قالیبافی ترکی، کردی، ارمنی و یونانی است. بیشتر به بافت فرش با گره ترکی معروف بوده و به دوران سلجوقیان باز می گردد. |
Tibet |
تبت [این ناحیه با کشورهای چین، هند و نپال همسایه بوده و فرش آن بیشتر تحت تاثیر چین قرار داشته است.سابقه فرش بافی در آن حدود سیصد سال می باشد. نقش ببر از طرح های اصلی فرش تبت است.] |
praetorian |
وابسته به قدرت قضاوت مادون کنسولی رومی |
accent mark |
علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد |
rods |
میله قدرت |
rod |
میله قدرت |
authoritarainism |
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود |
axle tree |
میله میان دو چرخ |
axletree |
میله میان دو چرخ |
customs of war |
اداب مربوط به جنگ که بدون انکه قدرت قانونی داشته باشد موردقبول دولتهاست |
movable dam |
سدی که قابل انتقال بوده و مغمولا درمسیر سیل قرار می دهند |
levers |
میله اهرم دسته |
lever |
میله اهرم دسته |
Farahan |
فراهان [این ناحیه در استان مرکزی با بافت های هراتی، میناخانی و گل حنائی در قرن نوزدهم میلادی بازار جهانی خوبی داشته و شاخص آن استفاده از پودهای آبی و صورتی بوده است.] |
special drawing rights |
این اصطلاحات شامل افزودن قدرت وام دهی صندوق وافزایش میعان پولی جهان در این زمینه بوده است |
lazy lines |
سفیدک [رشته تارهای نخ پود که در پشت فرش آزاد بوده و جزء گره قرار نگرفته اند.] |
phillips curve |
شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد |
insert |
[قرار دادن پود میان تار] |
foundation pile |
میله هایی که در فونداسیون قرار می گیرد |
ground resolution |
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین |
nonaligned |
که به درستی در ارتباط با یکیدرگ قرار نگرفته اند تا کار این بهینه داشته باشند |
blind date |
قرار ملاقات میان زن ومردی که همدیگر را نمیشناسند |
blind dates |
قرار ملاقات میان زن ومردی که همدیگر را نمیشناسند |
expansion unit |
وسیلهای که به یک کامپیوترمتصل بوده و دارای سوکتهای اضافی است تا درون انها تخته مدارهای چاپی بتوانند قرار گیرند |
gem-set rug |
قالچه جواهر نشان [بیشتر در هند رواج داشته و قدمت آن به بیش از صد سال می رسد.] |
relative income hypothesis |
بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است |
attribute |
[نشان قدرت شخصیت های اسطوره ای مانند آپولو و ونوس] |
The persian gulf is between Iran and saude Arabia . |
خلیج فارس میان ایران وعربستان سعودی قرار گرفته |
transborder |
ارتباطات میان سیستمهای کامپیوتری که در کنارمرزهای ملی قرار دارند |
romanesque |
رومی وابسته به تمدن رومی |
ribbons |
میله جوهری که بین نوک چاپ و کاغذ قرار دارد |
ribbon |
میله جوهری که بین نوک چاپ و کاغذ قرار دارد |
Jaff design |
طرح جاف [جاف از روستاهای کردستان می باشد و از قدیم به بافت انواع کیسه های خورجینی و دستی شهرت داشته است. طرح ها اکثرا لوزی شکل بوده و لبه ها حالت قالب دارند.] |
proconsular |
وابسته به فرمانداران رم قدیم |
encapsulated |
دستور Post Script که یک تصویر یا صفحه را در یک فایل شرح میدهد که میتواند در یک برنامه گرافیکی یا DTP قرار داشته باشد |
monocoque |
ساختمان سه بعدی مثل بدنه هواپیما که فاقد سازه داخلی بوده و همه تنش بر پوسته و اجزاء ساختمانی که بلافاصله زیر ان قرار دارندوارد میگردد |
cordon bleu |
گوشتی که در میان آن ژامبون و پنیر قرار داده و سرخمیکنند و معمولا با سس سرو میشود |
desktop |
میله وضعیت که معمولاگ در امتداد دکمهای از صفحه ویندوز نشان داده میشود |
streamer |
یک دسته نوار که بجای شروع و توقف در میان بلوکهای مجزای داده با سرعتی بالا ومستمر عمل میکند |
streamers |
یک دسته نوار که بجای شروع و توقف در میان بلوکهای مجزای داده با سرعتی بالا ومستمر عمل میکند |
d. of macabre |
تصویری که دسته مردن راازپست و بلند نشان میدهد |
d. of death |
تصویری که دسته مردم راازپست وبلند نشان میدهد |
scrolls |
میله نمایش داده شده در اطراف پنجره با نشانهای که میزان فضای تغییر را نشان میدهد |
scroll |
میله نمایش داده شده در اطراف پنجره با نشانهای که میزان فضای تغییر را نشان میدهد |
bolshevism |
مکتبی متفرع از مارکسیسم که مبدع ان لنین بوده است و مبتنی است بر تاکید این مسئله که طبقه پرولتاریا باید با جنبش و اعمال قوه و بدون اینکه منتظر فرسودگی خودبخودی سیستم کاپیتالیستی باشد قدرت سیاسی را به دست گیرد. |
Zahir-Shahi design |
طرح ظهیر شاه [این طرح در افغانستان رایج بوده و احتمال می رود که از سفارشات این شاه افغان باشد. در نقش لوزی ها و هشت گوش ها یک در میان جای خود را عوض می کنند.] |
One day I want to have a horse of my very own. |
روزی من می خواهم یک اسب داشته باشم که شخصا به من تعلق داشته باشد. |
re attachment |
در مورد کسی که قبلا" توقیف شده بوده وبه علتی بدون تعیین تاریخ دقیق ازاد شده بوده است die sine |
they hurried him along |
او را شتابانده بردند |
the dog wasled |
سگ را بابندمی بردند |
bar automatic |
میله فولادی که به موازات ریل راه اهن کشیده میشودو وقتی که چرخ قطاری روی ان قرار می گیرد نقاط توقف و موقعیت را مشخص می نماید |
provisional ball |
گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده |
fascial |
تبری |
exonertion |
تبری |
they took refuge in a cave |
بغاری پناه بردند |
hands of Fatima |
طرح دستان فاطمه [نوعی فرش محرابی که در آن دو نگاره کف دست استفاده می شود و جلوه ای از حالت سجود یک مسلمان و اشاره به اصول دین را نشان می دهد. این طرح بیشتر مربوط به قفقاز و شرق ترکیه بوده است.] |
denying |
تبری جستن |
renounce |
تبری جستن از |
denied |
تبری جستن |
denies |
تبری جستن |
deny |
تبری جستن |
renouncing |
تبری جستن از |
renounces |
تبری جستن از |
renounced |
تبری جستن از |
the clock was put back |
عقربههای ساعت را عقب بردند |
All his belongings were stolen . |
هرچه داشت بردند (دزدیدند) |
wager of law |
تبری جستن با سوگند |
Quchan |
قوچان [شمال خراسان که از اوایل قرن یازدهم هجری قمری به بافت فرش مشغول بوده و بافندگان آن کردهای مهاجر کردستان می باشند.بیشتر فرش ها تماما پشم بوده و گره ترکی دارند.] |
pad |
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت |
pads |
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت |
pomander |
عطری که درقوطی یاکیسه برای گندزدایی با خودمی بردند |
horizontal |
میلهای در پایین پنجره که نشان میدهد صفحه پهن تر از پنجره است . کاربر میتواند به صورت افق در صفحه حرکت کند و این میله را بکشد |
mixed capitalism |
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد |
dialectic |
البته باتفاوتهایی که ناشی از روش فکری خاص هر یک بود به کار می بردند |
ithyphallic |
وابسته بصورت ذکر که درجشنهای BACCHUSدارگونه باده دست گرفته می بردند |
empowered |
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن |
empowers |
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن |
empower |
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن |
empowering |
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن |
tenpin |
میله بطری شکل مخصوص بازی 01 میله بولینگ |
medoterranean |
واقع در میان چند زمین میان زمینی |
double wood |
ماندن یک میله بولینگ پشت میله دیگر |
feint |
حرکت از میله بالا به میله پایین |
feinting |
حرکت از میله بالا به میله پایین |
feinted |
حرکت از میله بالا به میله پایین |
feints |
حرکت از میله بالا به میله پایین |
lool |
لول [تارهای نامتقارن] [این حالت بخاطر قرار گرفتن پود بین تارها بوجود آمده و در حقیقت نشان دهنده اختلاف سطح تارها با یکدیگر است.] |
ToolTips |
برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد |
creativeness |
قدرت خلاقه قدرت ابداع |
intervenient |
در میان اینده واقع در میان |
futtock |
میان چوب میان تیر |
shafts |
میله ستون میله چاه |
shaft |
میله ستون میله چاه |
paduasoy |
پارچه ابریشمی راه راه وبادوام که درسده هیجدهم برای جامه بکار می بردند |
dictatorship of proletariat |
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند . |
rashwan medallion |
ترنج رشوان [این شهر در استان کردستان قرار داشته و به بافت قالیچه های خورجینی، گلیم و فرش های هندسی با ترنج مخصوص به این ناحیه شهرت دارد. ترنج این فرش ها بصورت لوزی بزرگ به همراه اشکال هندسی می باشد.] |
countervailing power |
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید |
Roman |
رومی |
ogive |
رومی |
Romans |
رومی |
mounting |
دسته و پشت بند دسته شمشیر |
romanesque |
بسبک رومی |
romanesque |
ازنژاد رومی |
legions |
سپاه رومی |
arm roll and grapevine |
بغل رومی |
mountian spinach |
اسفناج رومی |
oilstone |
سنگ رومی |
pimpernel |
بادیان رومی |
celtic nard |
سنبل رومی |
legion |
سپاه رومی |
hart wort |
انجدان رومی |
cavy |
ارنب رومی |
Roman numeral |
اعداد رومی |
romish |
رومی وار |
Roman numerals |
ارقام رومی |
romanic |
زبان رومی |
romanesque vault |
طاق رومی |
steelyard |
قپان رومی |
ogive |
طاق رومی |
excubitorium |
خوابگاه رومی |
Latin cross |
صلیب رومی |
carcer |
آماجگاه رومی ها |
lovage |
انجدان رومی |
lyra |
چنگ رومی |
lyrae |
چنگ رومی |
mastic |
کندر رومی |
acrus |
طاق رومی |
domus |
سرای رومی |
alignments |
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند |
alignment |
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند |
romanic |
متکلم بزبان رومی |
castrum |
[کمپ نیروهای رومی] |
popish |
وابسته بکاتولیک رومی |
Roman |
لاتین حروف رومی |
colonia |
خانه های رومی |
Romans |
لاتین حروف رومی |
colonica |
خانه های رومی |
caldarium |
گرمخانه در حمام رومی |
false ogive |
سپر رومی گلوله |
hollow square |
[گچ بری هرمی رومی] |
anise |
بادیان رومی انیسون |
Roman numeral |
عدد رومی [ریاضی] |
neo romanesque |
رومی وار نوین |
neronian |
وابسته به NEROامپراطورستمکار رومی |
greek catholic |
عضوکلیسای کاتولیک رومی |
leg ride and far leg hook |
بغل رومی بااستفاده از پا |
posture |
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن |
postured |
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن |
posturing |
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن |
postures |
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن |
ogive arch |
طاق رومی قوس جناغی |
puncuation |
نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود |
standard |
دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه |
standards |
دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه |
garters |
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب |
garter |
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب |
cavaedium |
[پیش حیاط در خانه های رومی] |
double cone |
[ابزار بند رومی مخروطی شکل] |
romih variation |
واریاسیون رومی دردفاع شبه مران |
hypaethrum |
[پنجره نیم گرد کوچک رومی] |
protasis |
نخستین قسمت درام قدیم رومی |
nosegay |
دسته گل یایک دسته علف |
discretionary |
خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود |
scarry |
دارای نشان داغ یا نشان جراحت وزخم |
silver star |
نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی |
Hirsau style |
[نوعی معماری به سبک رومی در آلمان و استرالیا] |
Golden House |
[سرای رومی ساخته شده توسط نرو] |
vesta |
الهه رومی خدای اجاق وخانه داری |
gregorian chant |
سرود مذهبی ساده کلیسای کاتولیک رومی |
knotted shaft |
[ستون منحنی رومی وار شبیه قبه] |
Frigi darium |
[تزئینات زیبا و بزرگ در حمام های رومی] |
radar discrimination |
قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار |
gradient circuit |
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین |
lorgnettes |
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند |
lorgnette |
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند |
aniseed |
تخم بادیان رومی که بصورت ادویه بکار میرود |
lavage |
انجدان رومی شستشوی معده یازخم شستشو دادن |
surface mount technology |
روش ساخت تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح تخته قرار دارند به جای اینکه در سوراخها قرار بگیرد و در آن محل جا شوند |
lararium |
[اتاق کوچک در خانه های رومی برای عبادت شخصی] |
ides |
روز پانزدهم مارس و مه وژوئیه و اکتبر وسیزدهم ماههای رومی |
municipium |
شهری که اهالی ان از حقوق شهر نشینان رومی بهره مند میشدند |
has been |
بوده |
i have been |
بوده ام |
been |
بوده |
has-been |
بوده |
fact |
بوده |
has-beens |
بوده |
facts |
بوده |
writ of error |
قرار یا حکم دادگاه که متضمن تصحیح اشتباه موجود در حکم یا قرار قبلی است |
ogive |
طاق رومی [این طرح در فرش های محرابی بیشتر بکار می رود.] |
coffee roaster |
قهوه بوده |
has been |
بوده است |
has-beens |
بوده است |
has-been |
بوده است |
markings |
نشان دار سازی نشان |
poniter |
نشان دهنده نشان گیرنده |
marking |
نشان دار سازی نشان |