English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (13 milliseconds)
English Persian
streak یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
streaked یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
streaking یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
streaks یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
Other Matches
advance course دوره عالی
advanced course دوره عالی
figure skate اسکیت با انجام حرکات مختلف
mouse توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
mouses توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
trick ski اسکی کوتاه برای انجام حرکات نمایشی اسکی روی اب
cycle time مدت لازم جهت انجام کارهای دوره
sergeanty انجام خدمات مختلف در دوره ملوک الطوایفی برای تملک تیول
out argue در استدلال عقب گذاشتن یاشکست دادن
advanced level پایه مهارت عالی در سطح عالی
on an even keel <idiom> به ترتیب عالی یا محیطی عالی
cooling-off periods دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
holocene وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
cooling-off period دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling off period دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
interregnums فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnum فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
victoriousness پیروزی
victory پیروزی
victories پیروزی
conquests پیروزی
conquest پیروزی
achievement پیروزی
victoriously با پیروزی
triumphs پیروزی
triumphing پیروزی
scored پیروزی
scores پیروزی
triumphed پیروزی
beat پیروزی
takes پیروزی
beats پیروزی
take پیروزی
triumph پیروزی
win پیروزی
score پیروزی
wins پیروزی
secure of victory مطمئن به پیروزی
V-sign علامت پیروزی
V-signs علامت پیروزی
success پیروزی نتیجه
garrison finish پیروزی غیرمنتظره
successes پیروزی نتیجه
v day روز پیروزی
victory day روز پیروزی
victory stele لوح پیروزی
triumphal cloumn برج پیروزی
winnable شایسته پیروزی
win on points پیروزی با امتیاز
triumphal حاکی از پیروزی
steal پیروزی غیرمنتظره
nike الهه پیروزی
paean پیروزی نامه
trophy یادگاری پیروزی
trophies نشان پیروزی
paeans پیروزی نامه
wins پیروزی برد
trophies یادگاری پیروزی
steals پیروزی غیرمنتظره
conquer پیروزی یافتن بر
win پیروزی برد
trophy نشان پیروزی
conquers پیروزی یافتن بر
conquering پیروزی یافتن بر
pull it out پیروزی در واپسین لحظات
paean پیروزی نامه نوشتن
paeans پیروزی نامه نوشتن
triumphantly فاتحانه فریاد پیروزی
triumphant فاتحانه فریاد پیروزی
achievements پیروزی کار بزرگ
sudden victory پیروزی در وقت اضافی
win by knockout پیروزی با ناک اوت
pewter جام پیروزی جایزه
failed انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
fails انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
fail انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
like a duck takes the water [Idiom] کاری را تند یاد بگیرند انجام بدهند و از انجام دادن آن لذت ببرند
qui facit per alium facit perse کسی که کاری را بوسیله دیگری انجام بدهد خودش ان را انجام داده است
colporteur کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
to overcrow one's rival از پیروزی بر حریف شادی کردن
win by retirement پیروزی با کنار رفتن حریف
occupation authority اقتدار ناشی از فتح و پیروزی
pyrrhic victory پیروزی ای که بی اندازه گران تمام شد
shut out مانع پیروزی حریف شدن
save the day <idiom> به پیروزی وموفقیت دست یافتن
palms نخل خرما نشانه پیروزی
palm نخل خرما نشانه پیروزی
automating نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automate نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automated نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automates نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
brushes دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
edge پیروزی با فاصله امتیاز کم لبه اسکیت
brush دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
edges پیروزی با فاصله امتیاز کم لبه اسکیت
failures انجام ندادن کاری که باید انجام شود
failure انجام ندادن کاری که باید انجام شود
light period دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
movements حرکات
long shot شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
tactical movement حرکات تاکتیکی
gestures حرکات بیانگر
puerilism حرکات کودکانه
air movements حرکات هوایی
pumps حرکات فریبنده
play marking حرکات تهاجمی
peristalsis حرکات حلقوی
calisthenics حرکات سوئدی
rings حرکات دارحلقه
pumped حرکات فریبنده
movements حرکات یکانها
motion analysis تحلیل حرکات
optional حرکات اختیاری
eurythmics تناسب حرکات
eye movements حرکات چشم
pump حرکات فریبنده
prescribed exercise حرکات اجباری
compulsory freestyle حرکات اجباری
compulsory حرکات اجباری
cadence موزونی حرکات
voluntary exercise حرکات اختیاری
calisthenics حرکات نرمشی
school figures حرکات اسب
cadences موزونی حرکات
retrograde movement حرکات به عقب
gurantee عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
robot وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robots وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
production cycle زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
turn the tide <idiom> چیزی که بنظر شکست خورده بود به پیروزی رساندن
head hunt بریدن سردشمن وبردن ان بعنوان غنیمت ونشانه پیروزی
eurythmics حرکات بدنی موزون
lip key [دستگاه ثبت حرکات لب]
eurhythmics حرکات بدنی موزون
surged حرکات افقی اب دریا
lateral and sway bracing حرکات جانبی و نوسانی
circulation control مدار کنترل حرکات
floor exercise حرکات زمینی ژیمناستیک
composite attack حمله شمشیرباز با حرکات پی در پی
appeasement gestures حرکات صلح جویانه
air register تنظیم حرکات هوایی
air movement section قسمت حرکات هوایی
girlishness حرکات یا حالات دخترانه
adiadokinesis زوال حرکات تناوبی
surge حرکات افقی اب دریا
compound attack حمله شمشیرباز با حرکات پی در پی
aerobatic حرکات آکروباتی با هواپیما
lunes حرکات جنون امیز
surges حرکات افقی اب دریا
transposition تبدیل حرکات شطرنج
notation ثبت حرکات شطرنج
piaffe نمایش حرکات یورتمهای
position of attention حرکات و احترامات نظامی
disported حرکات نشاط انگیزکردن
gestural متضمن حرکات واشارات
notations ثبت حرکات شطرنج
disport حرکات نشاط انگیزکردن
by-play حرکات یا مکالمات فرعی
music of the spheres اهنگ حرکات افلاک
maneuvering board تابلوی حرکات ناوها
disports حرکات نشاط انگیزکردن
mass of maneuver سنگینی حرکات یکان
road movement حرکات روی جاده
disporting حرکات نشاط انگیزکردن
rapid eye movements حرکات سریع چشم
Vistory was dearly bought . پیروزی بقیمت گرانی بدست آمد ( تلفات جانی فراوان )
outrunning منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
outruns منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
outrun منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
jujitsu مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
jiujutsu مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
jiujitsu مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
kinesiology تشریح حرکات بدنی انسان
pattern گامها و حرکات دو اسکیت بازبا هم
theatrical gestures حرکات واداهایی که در خورتماشاخانه باشد
patterns گامها و حرکات دو اسکیت بازبا هم
combatdrill تمرین حرکات و ارایشهای رزمی
by-play حرکات یا مکالمات کنار صحنه
screwing حرکات دورانی یخهای دریایی
tic حرکات غیر ارادی اندامها
tics حرکات غیر ارادی اندامها
air control ship ناو کنترل حرکات هوایی
lip read کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
lip-read کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
percentages نسبت حرکات موفقیت امیز
percentage نسبت حرکات موفقیت امیز
lip-reads کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
cardiography ثبت حرکات وضربان قلب
die ماندن در پایگاه در پایان بازی بیس بال دو سرعت جنگ تا پیروزی
score گرم کردن اسب ثبت حرکات
free skating قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
degree of difficulty درجه بندی حرکات مشکل شیرجه
scores گرم کردن اسب ثبت حرکات
pinning combination مجموع حرکات منجر به ضربه فنی
progressive attack پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
paragraph three هرکدام از حرکات روی یک پاتوام با چرخش
myocardiograph اسبابی که حرکات قلب راترسیم میکند
movement control کنترل حرکات و نظارت برحرکت یکانها
scored گرم کردن اسب ثبت حرکات
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com