Dictiornary-Farsi | He works in the production section . | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)

English	Persian
He works in the production section .	درقسمت تولید کار می کند


Other Matches

he works better	او بهتر کار میکند
in the works <idiom>	درتدارک
if it works	اگر بشه
ex works	یک از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را در محل خود به خریدار تحویل میدهد
if it works	اگر این کار با موفقیت انجام شود
ex works	تحویل در کنار کارگاه یاکارخانه
works	کارخانه
poetical works	اثارمنظوم
poetical works	اثار شعری
dye works	کارخانه رنگ سازی
poetical works	دیوان شعر
plaster works	گچبری
plaster works	گچکاری
microsoft works	مایکروسافت ورکس
miscellaneous works	کارهای مختلف
preliminary works	کارهای مقدماتی
clerk of the works	استادکار
works of art	اثرهنری
works of art	کار هنری
public works	تاسیسات عام المنفعه
public works	امورعام المنفعه
public works	فواید عامه
public works	کارهای ساختمانی همگانی
temporary works	کارهای موقت
apple works	اپل ورکس
brick works	اجر سازی
civil works	امور ساختمانی و تاسیسات امور شهرسازی و تاسیساتی
clerk of the works	سرکارساختمانی
emergency works	کارهای اضطراری
salt works	کارخانه نمک سازی
lime works	اهکپزی
He always works best under pressure .	اگر تحت فشار قرار گیرد ؟خوب کارمی کند
He works as engineer.	او [مرد] به عنوان مهندس کار می کند.
sewage works	استفادهازفاضلاببهعنوانکود
brick works	اجر پزی
Construction works .	عملیات ساختمانی
incidental works	کارهای اتفاقی
engineering works	کارخانه ماشین سازی
lead works	کارخانه سرب گدازی
works inspector	بازرس کارخانه
works inspector	بازرس کارگاه
sewage works {sg}	تصفیه خانه فاضلاب
works superintendent	مدیر کارخانه
gas works	کارخانه گاز
gas works	کارخانه تولید گاز
shoot the works <idiom>	از هیچ تلاشی مضایقه نکردن
iron and steel works	ذوی اهن و فولاد
balance earth works	یک اندازه بودن حجم خاک برداری با حجم خاک ریزی در یک کارگاه
mintster of public works	وزیر فوائدعامه
mintster of public works	وزیرکارهای عمومی
gas works tar	قطران کارخانه گاز
road works ahead	جادهدردستاحداثاست
civil engineering works	بناهای مهندسی ساختمانهای مهندسی ساز
The works include 4 volumes.	این کتاب چهار جلد است.
A series of city improvement works.	یکرشته کارهای عمرانی شهری
He works day and night (round the clock).	روز وشب کارمی کند
over production	محصول زیادی
over production	عمل اوزدن کالایی بیش ازاندازهای که بدان نیازمندی هست
production	فراورده محصول
production	استخراج
production	ایجاد
production	فراوری
production	ارائه ساخت
production	ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
production	تولید
production	محصول عمل
production	عمل اوری ساخت
production	الگوریتم فشرده سازی با کیفیت بالای ویدیویی با استفاده ترتیب ویدیویی تمام حرکتی DIV
production	اقامه
production	تولید حجم بزرگ محصولات
production	فرآورده کارگاه
production	کنترل ساخت یک محصول
production	تولید دستهای
production	ارائه
production	تولید محصول
production	حاصل دادن
production	تولید کردن
production	ساخت مواد برای فروش
production	سرعت ساخت محصول
mode of production	شیوه تولید
mode of production	طرز تولید
mode of production	وجه تولید
production technique	روش فنی تولید
pilot production	تولید نمونه
pair production	تغییر شکل انرژی سینتیک فوتون یا هر ذره پر انرژی به جرم
production engineer	مهندس تولید
full production	تولید در حداکثرفرفیت
period of production	دوره تولید
track production	فهور هدف
electricity production	تولیدالکتریسیته
production adviser	مشاوره محصولات
production desk	میزمحصولات
ingot production	تولید شمش
surplus production	مازاد تولید
production of sound	تولیدات صدا
production platform	سکویتولیدات
production cycle	زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
volume of production	حجم تولید
track production	شروع تعقیب هدف
mass production	بس فراوری
mechanical production	تولید ماشینی
means of production	وسایل تولید
means of production	ابزار تولید
mass production	تولید انبوه
mass production	تولید ماشینی
mass production	تولید بمقدارزیاد
full production	تولید کامل
surplus production	تولید اضافی
production cost	ارزش ساخت
production cost	هزینه تولید
production control	کنترل تولید
surplus production	فزونی تولید
production coefficient	ضریب تولید
production capacity	فرفیت تولید
production base	مبنای تولید یا تولیدات ملی
production account	حساب تولید
production efficiency	کارائی تولید
production efficiency	کارائی در تولید
production facility	سهولت تولید
series production	سری سازی
scale of production	مقیاس تولید
roundabout production	تولید با کارائی بیشتر
relations of production	رابطه تولید
production time	زمان تولید
production gap	شکاف تولید
production function	تابع تولید
production frontier	مرز تولید
production technique	فن تولید
production run	اجرای یک برنامه اصلاح شده که بطور معمول اهدافش راباتمام می رساند
production part	بخش تولید
production overheads	هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
production of oil	استخراج نفت
production time	زمان ساخت
production missile	موشک یکپارچه یا کامل که ازکارخانه به همان صورت تحویل میشود
production method	روش تولید
production management	مدیریت تولید
production index	شاخص تولید
production period	دوره تولید
production planning	برنامه ریزی تولید
production process	فرایند تولید
production rule	تولید
production rule	قاعده
production routine	روال تولید
production programme	برنامه تولید
production program	برنامه تولید
production process	روند ساخت
production process	جریان تولید
power of production	نیروی تولید
energy production	تولید نیرو
agents of production	عوامل تولید
energy production	تولید انرژی
factory production	تولید کارخانهای
branches of production	شاخههای تولید
factor of production	عامل تولید
branches of production	رشتههای تولید
census of production	امارگیری در خصوص تولید
bulk production	تخلیه سوخت از تانکر به مخزن
bulk production	تقسیم سوخت درفروف کوچک
census of production	امار تخمینی تولیدات در یک کشور در مدت معین
census of production	امار سرشماری
cost of production	هزینه تولید
batch production	تولیدانبوه
batch production	تولید زیاد یک نوع کالا
production line	خط تولید
forces of production	نیروهای تولید
production lines	خط تولید
food production	تولید غذا
flow of production	گردش تولید
flow of production	جریان تولید
factors of production	عوامل تولید
mass-production	تولید انبوه
production factors	عوامل تولید
an artistic production	عمل یا کار صنعتی
aliterary production	تصنیف
aliterary production	فراورده یا محصول ادبی تالیف
elasticity of production	کشش تولید
piece production cost	ارزش تولید قطعه
production video switcher	دکمهنمایشگرمحصولات
pilot line production	تولید به حداقل در کارخانجات نظامی
nuclear power production	تولید انرژی هستهای
net primary production	تولید خالص نخستین
production of electricity by the generator	الکتریسیتهتولیدشدهبوسیلهژنراتور
multi stage production	تولید چند مرحلهای
pig iron production	تولید اهن خام
production control room	اتاقکنترلمحصولات
production indifference curve	منحنی بی تفاوتی تولید
non specific factors of production	عوامل غیر اختصاصی تولید
production planning and control	برنامه ریزی و کنترل تولید
production possibility bondary	مرز امکانات تولید
production possibility frontier	مرز امکانات تولید
production possibility curve	منحنی امکانات تولید
additional production personnel	عوامل دیگر تولد
production resource planning	برنامه ریزی منابع تولید
aggregate production function	تابع تولید کل
steps in the production of electricity	مراحلتولیدالکتریسیته
To step up ( increase ) production.	سطح تولید رابالابردن
index of industrial production	شاخص تولید صنعتی
mass production of goods	تولید توده وار کالا
mass production of goods	تولید انبوه کالا
homogeneous production function	تابع تولید همگن