Dictiornary-Farsi | Our organization is just standing on its own feet. | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 200 (10 milliseconds)

English	Persian
Our organization is just standing on its own feet.	تشکیلات ما تازه دارد جان می گیرد


Other Matches

to keep one's feet	نیفتادن
on one's feet <idiom>	رهایی ازبیماری یا مشکلات
six feet under <idiom>	مرده
feet	پازدن قدم زدن
feet	پاچنگال برداشتن
to keep ones feet	استوارایستادن یارفتن نیفتادن
feet	پایه
feet	پایین دامنه
land on one's feet <idiom>	با موفقیت برشرایط سخت پیروزشدن
knock off one's feet <idiom>	متعجب کسی (دست کسی رادرحنا گذاشتن)
to keep one's feet on the ground <idiom>	آرام و استوار ماندن
have one's feet on the ground <idiom>	کاربردی ومعقول بودن
get one's feet wet <idiom>	شروع کردن
get cold feet <idiom>	درآخرین لحظات ترسیدن
feet on the ground <idiom>	عقاید عاقلانه
back on one's feet <idiom>	به بهترین سلامتی رسیدن
to get back on one's feet	بهتر شدن [از بیماری]
to get back on one's feet	وضعیت خود را بهتر کردن
to get back on one's feet	به حال آمدن
to get back on one's feet	بهبودی یافتن
fall on feet <idiom>	شانس آوردن
i feet thirsty	تشنه ام هست
i feet thirsty	تشنه ام
sheep's feet	پاچه گوسفند
to stamp [your feet]	با پاها محکم کوبیدن [راه رفتن]
sweep off one's feet <idiom>	بر احساسات فائق آمدن
feet wet	من روی هدف دریایی هستم هواپیمای رهگیر یا مامورپشتیبانی مستقیم روی دریاست
feet foremost	پابسوی گور
feet dry	هواپیمای رهگیر یا مامور پشتیبانی مستقیم روی منطقه است
feet dry	روی هدف هستم
stand on one's own two feet <idiom>	مستقل بودن
My grandparents are six feet under. <idiom>	پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
to get cold feet	نامطمئن شدن
to keep one's feet on the ground <idiom>	واقع بین ماندن
to keep one's feet on the ground <idiom>	علمی ماندن و بدون نظر خصوصی
My feet hurt.	پاهایم درد می کنند.
To get back on ones feet.	کمر را ست کردن
feet protection	محافظپا
to regain one's feet	پس از افتادن دوباره پا شدن
feet-first entry	پرشسیخی
crow's feet	چینو چروکدور چشم
to carry one off his feet	کسیراسرغیرت اوردن یاتحریک کردن
let grass grow under one's feet <idiom>	زیرپای کسی علف سبز شدن
to set a person on his feet	معاش کسیراتامین کردن موقعیت کسیرا استوارکردن
To walk with ones feet wide apart.	گشاد گشاد راه رفتن
drag one's feet/heels <idiom>	آهسته کار کردن
He planted both his feet firmly in the ground .	دوتا پایش را محکم کاشت روی زمین
The shoes are a size too big for my feet.	کفشها یک نمره برای پایم گشاد است
Dont let the grass grow under your feet.	نگذار وسط اینکار باد بخورد ( وقفه بیافتد )
organization	سازمان بندی
organization	تشکیلات
organization	یکان قسمت
self organization	سروسامان دهی بنفس خود تنظیم وتنسیق خود
organization	سازمان دادن ارایش دادن موضع
organization	تشکیلات سازماندهی
organization	سازمان
organization	روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند
organization	ترتیب
organization chart	نمودارسازمان یکان
organization chart	لوحه سازمان
task organization	سازمان رزمی
task organization	سازمان دادان برای رزم برش رزمی
organization control	کنترل سازمانی
task organization	سازمان برای رزم
organization of the ground	سازمان دادن یا ارایش دادن زمین
organization scheme	نمودار سازمانی
planning organization	سازمان برنامه
visual organization	سازمان دیداری
sensory organization	سازمان حسی
social organization	سازمان اجتماعی
coliform organization	کلی باسیل
file organization	سازمان پرونده
economic organization	سازمان اقتصادی
consumer organization	سازمان حمایت از مصرف کنندگان
charity organization	سازمان خیریه
beach organization	یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
beach organization	یکان ساحلی
file organization	سازمان فایل
data organization	سازمان داده ها
nonprofit organization	سازمان غیرانتفاعی
table of organization	جدول سازمان
nonprofit organization	سازمان غیر انتفاعی
labor organization	سازمان کارگری
organization chart	نمودار سازمانی
standing	راکد
standing	اعیانی
standing	روش جاری
standing	ثابت دستورالعمل ثابت
standing	موقعیت تیم در جدول مسابقه ها
standing	اعیان
I am standing by you . I am right behind you .	هوایت را دارم
standing	دائمی
standing	ارتش ثابت
standing	ایستاده
standing	ثابت همیشگی
standing	سرپا وضع
standing	مقام
standing	معتبر
standing	اعتبار
standing	دوام شهرت
standing	مدت
brucsels treaty organization	سازمان پیمان بروکسل پیمان دفاعی منعقده بین بلژیک و بریتانیا و فرانسه وهلند و لوکزامبورگ در 8491
united nations organization	سازمان ملل متحد
united nations organization	سازمان جهانی که در تاریخ 42 اکتبر5491 در واقع به عنوان نتیجه قهری جنگ وکنفرانسهای راجع به ان به وجود امده است و در حقیقت جانشین جامعه ملل میباشد
international standards organization	سازمان استانداردهای بین المللی
world health organization	سازمان بهداشت جهانی
authorized level of organization	سطح مجاز پرسنل سازمانی سطح مجاز سازمانی
Organization of American States	سازمان دول امریکایی
social security organization	سازمان تامین اجتماعی
food and agricultural organization	سازمان خواروبار وکشاورزی
sequential file organization	سازمان دهی ترتیبی فایل
food and agricultural organization	از موسسات وابسته به سازمان ملل متحدکه به سال 5491 تاسیس وهدفش بررسی وضع تولیدمحصولات کشاورزی و سایراغذیه است
international labour organization	سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
international refugee organization	سازمان بین المللی اوارگان
international standards organization	طرح شبکه استاندارد ISO که به صورت لایهای است و هر لایه کار مخصوصی دارد و به سیستمهای مختلف امکان ارتباط میدهد البته در صورتی که مط ابق با استاندارد باشند
international standards organization	سازمانی که استانداردها را برای کامپیوترهای مختلف و محصولات شبکه تولید و مرتب میکند
data set organization	سازماندهی مجموعه داده ها
central treaty organization	پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
central treaty organization	انگلستان
central treaty organization	سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
Civil Aviation Organization	سازمان هواپیمایی کشور
organization for economic co opration	سازمان توسعه و همکاری اقتصادی
standing grain	ذرت در ساقه [گیاه شناسی]
long-standing	از دیرگاه
long-standing	از مدتها پیش
long-standing	دیرین
longer-standing	دیرین
standing ovation	ایستادنبهنشانهاحترام
longest-standing	از مدتها پیش
his standing with his colleagues	شهرت او [مرد ] میان همکاران خود
longest-standing	از دیرگاه
longer-standing	از مدتها پیش
longer-standing	از دیرگاه
longest-standing	دیرین
free-standing	آزاد
standing room	جای ایستادن
standing army	ارتش منظم
standing army	ارتش کادر ثابت
of long standing	طولانی
standing committee	کمیته دائمی
standing crop	محصول سرپا
standing derrick	دریک ثابت
standing light	چراغ ثابت
standing light	چراغ پلیسی
standing part	قسمت ثابت تاکل
standing part	قسمت ثابت
standing army	ارتش دائمی
of long standing	بادوام
of good standing	معتبر
standing order	دستور جاری
standing order	امریه نظامی
standing order	دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing order	اوامر ویژه
standing order	دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
standing orders	دستور جاری
standing orders	دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing orders	اوامر ویژه
standing orders	دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
standing orders	امریه نظامی
standing part	قسمت ایستا
standing patrol	گشتی ثابت
standing wave	موج نوساندار هوا که در اوج خلبان از ان استفاده میکند
standing wave	موج ساکن
standing wave	موج ایستاده
standing switch	رودست با مایه ارنج
standing start	استارت ایستاده
standing surety for each other	تضامن
standing rules	مقر رات
standing rules	مقر ره
standing rules	نظامات
standing property	اعیان
free-standing	مستقل
free-standing	مجزا
free-standing	غیرمتصل
standing property	اعیانی
standing rigging	بکسلهای ثابت
free-standing	خودایستا
standing rigging	طنابهای ثابت
table of organization and equipment (toe	جدول سازمان و تجهیزات
organization for european economic coopr	سازمان همکاری اقتصادی اروپا
organization of central american states	سازمان دول امریکای مرکزی
organization of petroleum exporting cont	سازمان کشورهای صادرکننده نفت
North Atlantic Treaty Organization	ناتو
Organization of Petroleum Exporting Countries	سازمانصادرکنندگاننفتخام
pressing: standing press	پایهفشار
standing broad jump	پرش طول بدون دورخیز
standing high jump	پرش ارتفاع بدون دورخیز
standing operating procedures	روش جاری عملیاتی
standing operating procedures	روش جاری مخابرات
I was standing at the street corner .	درگوشه خیابان ایستاده بودم
a company of good standing	شرکتی با اعتبار
a person of high standing	آدمی بالا مقام [پر احترام]
communication standing instructions	دستورات ثابت مخابراتی
standing signal instructions	دستورات ثابت مخابراتی
free standing columns	ستونهای مستقل یا مجزا
south east asia treaty organization	مان در بانکوک است
north atlantic treaty organization (nato	سازمان پیمان اتلانتیک شمالی
north atlantic treaty organization (nato	پیمانی که در 9491 باشرکت 51 کشور به وجود امدو هدف ان در واقع مقابله نظامی با پیمان ورشو وبلوک شرق است
point takedown with inside standing leg	زیر خم که تبدیل به کنده رومیشود