Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 117 (7 milliseconds)
English
Persian
Punch and Judy shows
نمایش خیمه شب بازی
Other Matches
Punch and Judy show
نمایش خیمه شب بازی
judy
در رهگیری هوایی علامت اینست که با هواپیمای دشمن درگیر شده ام و در حال انجام ماموریت می باشم
shows
نشان دادن
shows
اثبات
shows
جلوه
shows
ارائه نمایش
shows
نشان
shows
فهماندن
shows
ابرازکردن
shows
نمودن
talk shows
میزگرد
talk shows
نمایش گفت و شنودی
floor shows
برنامه
floor shows
نمایش روی صحن
chat shows
رجوع شود به show talk
package shows
نمایشات و برنامههای تفریحی پیش بینی شده قبلی
punch
بخشی از نوار کاغذی که حاوی سوراخهایی برای نمایش داده است
punch
وسیله تولید سوراخ در پانچ کارت
punch
سوراخ ایجاد کردن
zero punch
سوراخ صفر
x punch
سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
punch-up
زد و خورد
y punch
سوراخ کارت ستونی .
punch-up
بزن بزن
punch-up
کتک کاری
punch
قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
punch
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punch
وسیلهای که داده را روی پاچ منتقل میکند به صورتی که کامپیوتر قابل تشخیص باشد
punch
استامپ
punch
مهر
punch
مشت زدن بر
punch
مهر کردن سوراخ
punch
سوراخ کردن
punch
منگنه
punch
ضربت مشت قوت
punch
پهلوان کچل
punch
منگنه کردن سوراخ کردن
punch
در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
punch
مشروب مرکب از شراب ومشروبات دیگر
punch
پانچ
punch
سوراخ کن
punch
ضربه با مشت
punch
توپ را با مشت زدن
punch
کوتاه قطور
punch
مشت
to punch a hole in
سوراخ کردن
ticket punch
بلیت سوراخ کن
twelve punch
سوراخ سطر دوازدهم
tape punch
نوار منگنه کن
punch plier
انبر منگنه کاری
punch position
موضع منگنه
punch position
محل منگنه
punch press
پرس منگنه
punch room
اطاق منگنه زنی
punch the ball
مشت کردن دروازه بان
reproducting punch
منگنه تولید شده
reproducting punch
منگنه تجدیدشده
sunday punch
کاراترین ضربه در بوکس
twelve punch
منگنه سطر دوازدهم
wad punch
سنبه
You beat me to the punch.
تو از من سریعتر بودی.
He has a strong punch.
ضرب دست خوبی دارد ( مشت قوی )
punch hole
گودالسوراخ
punch and pattern
سوراخوحککردن
paper punch
کاغذسوراخکن
punch-ups
زد و خورد
punch-ups
بزن بزن
To punch . To box .
مشت زدن
punch-drunk
گیجی
punch-drunk
سر بههوایی
punch-drunk
مشت مستی
zone punch
سوراخ دسته بندی
punch-ups
کتک کاری
punch line
لب مطلب
center punch
مرکز منگنه
chadless punch
منگنه بی خرده کاغذ
control punch
منگنه کنترلی
control punch
پانچ کنترلی
digit punch
منگنه رقمی
double punch
منگنه مضاعف
draw punch
منگنه کششی
center punch
مرکز سوراخ
center punch
سنبه نشان
card punch
دستگاه کارت منگنه
punch line
جمله اساسی واصلی
punch-line
لب مطلب
punch-line
جمله اساسی واصلی
punch-lines
لب مطلب
punch-lines
جمله اساسی واصلی
as ptoud as punch
بسیار متکبر و از خود راضی
calculating punch
پانچ محاسباتی
card punch
کارت منگنه کن
eleven punch
سوراخ ردیف یازدهم
gang punch
منگنه دسته جمعی
numeric punch
منگنه عددی
punch down block
وسیلهای که در شبکه محلی برای اتصال کابل UTP
punch card
کارت منگنه
punch card
برگ منگنه
punch ball
گلابی تمرین بوکس
pull a punch
در موقع ضربه دست را کشیدن
printing punch
منگنه کن با قابلیت چاپ
hollow punch
سمبه منگنه
gang punch
منگنه گروهی
kindey punch
ضربه خطا به پشت
lever punch
منگنه اهرمی
milk punch
مشروبات مخلوط با شیر وقند
multiple punch
منگنه چندگانه
to punch in
[American E]
[in the workplace]
مهر ساعت را در آغاز کارروی کارت زدن
to punch out
[American E]
[in the workplace]
مهر ساعت را در آخر کارروی کارت زدن
punch card machine
ماشین کارت منگنه
beat someone to the punch (draw)
<idiom>
قبل از هرکسی کاری را انجام دادن
punch paper tape
نوار کاغذی منگنه
port a punch card
علامتی تجاری برای نوع خاصی از کارت منگنه باقسمتهای سوراخ شده که میتواند با یک مداد یا قلم کاملا"برداشته شود
paper tape punch
منگنه نوار کاغذی
paper tape punch
منگنه کن نوار کاغذی
oval faced chaser punch
قلم خوشه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com