Dictiornary-Farsi | The spirit and letter of the law . | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (2 milliseconds)

English	Persian
The spirit and letter of the law .	معنی و لفظ قانون


Search result with all words

in letter and in spirit	ئر لفظ و در معنی
in letter and in spirit	لفظاومعنا
in letter and in spirit	از حیث نص و معنی هردو
Other Matches

Get the letter to him . Have the letter handed to him.	نامه را بدستش برسان
i wrote letter a letter	هی کاغذ نوشتم
i wrote letter a letter	چندین کاغذ پشت سرهم نوشتم
spirit	جوهر
spirit	الکل
spirit	روح
to spirit up	سرخلق اوردن
spirit	مشروبات الکلی
spirit	جان
spirit	روان
spirit	رمق روحیه
spirit	جرات
spirit	روح دادن بسرخلق اوردن
spirit	حمیت قسمتی
spirit	روحیه
spirit	حمیت
spirit	غرور
Read out the letter. Read the letter aloud.	نامه را بلند بخوان
spirit of wine	عرق دو اتشه
spirit stain	رنگ لاک الکل
spirit varnish	لاک الکل
the spirit of the law	روح قانون
the spirit of the law	جوهر قانون
by an evil spirit	روح پلیدی براومستولی شده بود
wood spirit	الکل چوب
spirit thermometer	دماسنج الکلی
spirit lamp	چراغ الکلی
wood spirit	عرق چوب
spirit of wine	عرق خالص
spirit of wine	الکل
spirit de corps	روح یگانگی و اتحاد
martial spirit	روح جنگجویی
party spirit	تعصب حزبی
in a partisan spirit	طرفدارانه ازروی تعصب
spirit de corps	غرور نظامی
party spirit	طرفداری حزبی
party spirit	روحیه تحزب
evil spirit	روح خبیث
proof spirit	الکل خالص
public spirit	خیر خواهی برای مردم میهن پرستی
rectified spirit	الکل دو تقطیری
spirit de corps	روحیه قسمتی
spirit de corps	حمیت قسمتی
martial spirit	روح نظامی
free spirit	فردیکهمستقلزندگیمیکند
Holy Spirit	روح القدس
the holy spirit	روح القدس
spirit levels	تراز حبابدار
spirit levels	تراز حباب دار
spirit levels	تراز
spirit level	تراز حبابدار
spirit level	تراز حباب دار
spirit level	تراز
evil spirit	روح خبیث
white spirit	مایعشیمیاییحاصلازبنزینکهدررنگکاریکاربرددارد
team spirit	روحیهوفاداریمابینیکتیم
methylated spirit	یکجورمایعتمیزکننده
evil spirit	روح پلید
kindred spirit	دارایدیدگاهمشترکباشما
Spirit of patriontism.	روح وطن پرستی
spirit level	تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
peace to his departed spirit	روانش شاد باد
to conjure anevil spirit	روح پلیدی را بیرون کردن
high proof spirit	عرق سنگین
precision spirit level	ترازوی دقیق
letter of a	اگاهی نامه
to the letter	طابق النعل بالنعل
letter of a	اطلاع نامه
letter	کاغذ ادبیات
to a. letter	فرستادن
to the letter <idiom>	طبق قانون
to the letter <adv.>	نکته به نکته
to the letter <adv.>	مو به مو
letter for letter <adv.>	نکته به نکته
letter for letter <adv.>	کلمه به کلمه
to the letter <adv.>	کلمه به کلمه
letter for letter <adv.>	مو به مو
to a. letter	روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
letter no	نامه شماره 5
letter	حرف چاپی
letter	اثارادبی
letter	نوشته
letter	حرف الفباء
letter	حرف
letter	حروف ارسالی به چندین آدرس با نام بدون تغییر در متن
letter	معرفی نامه
letter	نامه
letter	نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letter	معرفت دانش
letter	باحروف نوشتن باحروف علامت گذاشتن اجازه دهنده
letter	نویسه
letter	مراسله
d. letter	حرفی که درسالنامه دلالت برروز یک شنبه میکند
letter	سند
chain letter	نامهی زنجیری
four-letter word	واژهیچهار حرفی
air letter	نامهء مخصوص پست هوایی
four-letter word	واژهی قبیح
open letter	نامه سر گشاده
action letter	فرم بازرسی ویژه در ردههای بالا
adverting to letter	عطف بنامه
air letter	نامهء هوایی
letter scale	مقیاسنامهها
letter opener	سرنامهبازکن
letter-bombs	بمب نامهای
four-letter words	واژهی قبیح
four-letter words	واژهیچهار حرفی
an open letter	نامهای که بوسیله روزنامه به کسی عنوان شود
with reference to letter no	با اشاره بنامه شماره ....عطف بنامه .......نسبت بنامه ......
under cover of letter no	ضمن نامه شماره
the letter is urgent	نامه فوری است
take this letter to the post	این نامه راببرید به پستخانه
circular letter	نامه اداری
computer letter	حرف کامپیوتری
curled letter	کاهوی پیچ
dead letter	قانون منسوخ
small letter	حرف ریز
send a letter	کاغذ بدهید
send a letter	نامهای بفرستید
the letter of the law	لفظ یا نص قانون
the letter of the law	عبارت قانون
the letter of the law	نص یا لفظ شریعت
back letter	گواهی تضمین
black letter	حرف سیاه
to readdress a letter	عنوان نامهای را عوض کردن
blind letter	نامهای که نام ونشان روشن ندارد
block letter	چاپ نوعی حروف چوبی وبزرگ
block letter	حروف درشت وسیاه نوعی حروف بدون زیر وزبر
capital letter	حرف بزرگ
circular letter	بخشنامه اداری
the original letter	عین نامه
sea letter	سند بیطرفی کشتی
letter lock	قفل حروفی
letter of reference	معرفی نامه
letter of reference	توصیه نامه
I read through the letter.	من این نامه را کاملا میخوانم.
covering letter	نامه توضیحی
covering letter	نامه یایادداشتی که همراه اسنادفرستاده میشود و در ان دلیل ارسال اسناد و مطالب دیگر درج میگردد
love letter	نامه عاشقانه
form letter	فرم نامه
letter of dismissal	ترک
letter of dismissal	متارکه
letter of dismissal	رها سازی
letter of dismissal	خاتمه
letter of dismissal	انقضا
letter of dismissal	الغا
letter of dismissal	انفصال
He signed with the letter	امضاء با حرف او
To mail a letter.	نامه ای رابه پست انداختن
I have just received your letter.	کاغذت تازه به دستم رسیده است
Letter of recommendation.	توصیه نامه
The letter is in his own handwriting .	نامه بخط خودش است
This letter has been tampered with .	در این نامه دست برده شده
covering letter	نامه پوششی
The letter is addressed to you .	نامه بعنوان شما نوشته شده است
I had a letter from my father .	از پدرم کاغذ داشتم
The letter is well typed .	نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
Has a letter arrived for me?	آیا برای من نامه ای رسیده است؟
letter sheet	نامه تمبردار پستی
letter of attorney	وکالت نامه
letter of attorney	اختیار نامه
letter of attorney	اجازه نامه
to kern a letter	فاصله دخشه ای را با کاهش منظم کردن
letter of dismissal	بطلان
letter quality	کیفیت حرف
letter of invitation	دعوت نامه
letter of intent	تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
letter of instruction	دستورالعمل انجام کار
letter of indemnity	غرامت نامه
letter of indemnity	ضمانت نامه
letter of even date	نامه همین تاریخ
letter of d ult	مامه سوم ماه گذشته
letter of credit	اعتبار نامه بانکی
letter of invitation	رقعه دعوت
letter of marque	پروانه دستگیر کردن کشتی بازرگانی دشمن و غارت کردن اتباع ایشان
letter of recall	نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
letter press	نوشته وابسته به عکسها
letter press	مواد چاپی
letter perfect	از بر
letter perfect	کاملاوارد
letter perfect	جزء بجزء
letter of advice	آگهی
letter perfect	کلمه بکلمه
letter paper	کاغذ نویسی
letter of recommendation	توصیه نامه
letter of recommendation	سفارش نامه
letter of credit	برگه اعتبار
letter card	کاغذ پستی تا شده که لبههای چسب دارانرابهم چسبانده به پست میدهند
letter missive	امریه
letter missive	اجازه نامه ابلاغیه
letter missive	امر نامه
letter head	کاغذیکه نشان چاپی دارد
letter head	سر کاغذ
letter founder	حروف ریز
letter de chancellerie	نامهای است که در مناسبات مهم جهانی مورد استفاده قرار می گیرد
letter de chancellerie	نامه رسمی
letter carrier	چاپار
letter drop	صندوق پست
letter box	صندوق پست
letter of admission	اقرارنامه