English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 141 (7 milliseconds)
English Persian
anti icing ضد یخ
Search result with all words
anti icing fluid مایع ضد یخ
Other Matches
icing ضربه خطای مدافع از نیمه زمین خودی به خط دروازه حریف
icing یخ زدن
icing شکر و تخم مرغ روی شیرینی
icing مسلح کردن بتون فشرده کردن فولاد
de icing یخ زدایی
carburetor icing کاهش ناگهانی دما و احتمالاایجاد بلورهای یخ در اثرکاهش فشار در لوله ونتوری
icing sugar نوعیشکرکهبرایساختشیرینیکاربرددارد
icing syringe خامهپاش
mechanical de icing یخ زدایی مکانیکی
anti ضد
anti پاد
anti :پیشوندهاییست بمعنی >ضد< و>مخالف < و >درعوض < و>بجای < و غیره مثل :NTIchrist A
anti انتی
anti در مقابل
anti مخالف علیه
anti- روش کاهش اثرات لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها
anti- تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یکی
anti- ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
anti- به معنای "مخالف "
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
anti- سوئیچی که در حین کار مودم از زنگ زدن سایر تلفن ها جلوگیری میکند
anti- برنامه نرم افزاری که در کامپیوتر به دنبال ویروس می گردد و پیش از اینکه به داده یا فایل آسیب برساند آنرا نابود میکند
anti thesis نقیض
anti submarine هواپیمای ضد زیردریایی
anti thesis وضع مقابل
anti freezer ضد یخ
anti socialist ضد سوسیالیستی
anti skid ضد لغزش
anti spin سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
anti matter ضد ماده
anti knock ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
anti detonation ضد بدسوزی
anti semitic ضد یهودی
anti g suit لباس ضد اثر سرعت ثقل
anti g suit لباس ضد فشار ثقل
anti freezer ضد انجماد
anti particle ضد ذره
anti sepsis جلوگیری از رشد وازدیاد میکربها در اثر موادضدعفونی
anti thesis انتی تز
anti thesis برابر نهاد
anti-theft دزدگیر
anti-moth مواد ضد بید فرش
anti-tank ضد تانک
anti-pollutants پادآلودگی
anti-pollutant پادآلودگی
anti-histamines داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-histamines آنتی هیستامین
anti-histamines ضد هیستامین
anti-histamine داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-histamine آنتی هیستامین
anti-histamine ضد هیستامین
anti-heroes نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti-hero نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti-freeze پاد یخ
anti-freeze آبگونهی ضد یخ
anti-freeze ضد یخ
anti-clockwise بر خلافجهتعقربههایساعت
anti wear مواد افزودنی جهت کاهش سایندگی و فرسایش پشم
anti capitalist ضد سرمایه داری
anti semite مخالف اقوام سامی
anti-Semite ضد یهود
anti detonant مایع ضد بدسوزی
anti-Semite مخالف اقوام سامی
anti derivative ضد مشتق
anti-Semites مخالف اقوام سامی
anti social ضد اجتماعی
anti-social ضد اجتماعی
anti tr switch کلید ضد فرگیر
anti air ضد هواپیمایی
anti air ضد برتری هوایی دشمن
anti aircraft ضد هوایی
anti aircraft پدافند هوایی
anti cyclical ضد دورهای
anti semite ضد یهود
anti-Semites ضد یهود
anti dumping مخالفت تبعیض قیمت بین بازار داخل و خارج از کشور
anti-Semitism مخالف با یهودیان
anti dumping ضد دامپینگ
anti semitism مخالف با یهودیان
anti-Semitic مقرون به دشمنی با نژاد سامی یایهود
anti federalist اشخاصی که درسال 88-7871 مخالف اساس حکومت امریکا بودند
anti-Semitic مخالف نژاد سامی
anti-aircraft ضد هواپیما
Anti – corruption campaign . مبارزه با فساد
anti aircraft defense پدافند ضد هوایی
anti balance tab بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
anti blush tinner ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
anti trust law قانون ضد تراست
anti aircraft artillery توپخانه ضد هوایی
anti-radar missile گلولهموشکضدرادار
anti-friction pad لایهضداصطکاک
anti-aircraft missile گلولهموشکضدهوایی
anti-skating device دستگاهضدلفزش
anti-slip foot پایه ضد لغزش
anti induction cable کابل ضد القا
anti-tank missile گلولهموشکضدتانک
anti-tank rocket موشکضدتانک
anti-slip shoe پایهضدلغزش
anti-ship missile گلولهموشکضدناو
anti-vibration handle دستهضدلغزش
anti aircraft artillery توپخانه پدافند هوایی
anti collision light چراغ یا لامپ چشمک زنی که در بالای سکان عمودی یا زیرهواپیما به منظور افزایش قابلیت دیده شدن نصب میگردد
anti menchanized defense دفاع ضدمکانیزه
anti menchanized defense پدافند ضد مکانیزه
anti development policy سیاست ضد توسعه
anti knock property خاصیت ضدضربه
anti knock property درجه اکتان
anti drag wire اجزاء بست کاری ساختمانی
anti interference device دستگاه ضد تداخل
anti interference capacitor خازن ضد تداخل
anti inflationary policy ضد تورمی
anti inflationary policy سیاست انقباضی
anti drumming sheet ورق ضد تورم
anti hum condenser خازن ضد پارازیت
anti friction bearing یاطاقان غلطکی
anti flood valve شیر اطمینان مانع طغیان
anti flouing paint رنگ ضد خزه
anti freeze pump پمپ ضد یخ
anti meran gambit گامبی ضد مران در دفاع اسلاو شطرنج
anti parallel feeding تغذیه مخالف
anti propeller end انتهای موتور که دور از ملخ قرار گرفته
anti comintern pact ...anti
anti corrosion composition رنگ ضد زنگ
anti tear strips باریکه یا نوارهایی از جنس هواپیما که روی قطعات ساختمانی بال و زیرنوارهای تقویت کننده قرارمیگیرند
anti submarine carrier ناو هواپیمابر ضد زیر دریایی
anti strokes line خط انتی استوکسی
anti dazzle screen شیشه نورگیر
anti dazzle screen شیشه ضد نور
anti slip plate ورقه ضد لغزش
anti dazzle vizor سایه بان شیشه جلوی اتومبیل
anti servo tab بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد
anti dazzle vizor افتابگیر
anti freeze mixture مخلوط ضد یخ
anti skid chain زنجیر محافظ در برابر لغزش
anti skid protection حفافت از لغزش
anti skid system سیستم ضد لغزش
service anti gas respirator ماسک ضد گاز
anti-torque tail rotor دم چرخانضدلفزش
sherman anti trust act قانون ضد تراست شرمن درایالات متحده امریکا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com