English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
anti menchanized defense پدافند ضد مکانیزه
anti menchanized defense دفاع ضدمکانیزه
Other Matches
anti aircraft defense پدافند ضد هوایی
defense دفاع
defense دفاع وزارت دفاع
defense دفاع توپزن از میله ها
defense دفاع مدعی علیه در مقابل ادعای مدعی
defense دفاع کردن استحکامات
all around defense دفاع دورتا دور
all around defense پدافند دور تا دور
defense پدافند
self defense خود پد افند
self defense دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
self defense پدافند از خود
self defense پایداری داخلی پایداری ملی
deliberate defense دفاع بافرصت
extended defense دفاع گسترده
department of defense وزارت جنگ
passive defense پدافند غیرعامل
department of defense وزارت دفاع
defense base پایگاه پدافندی
perimeter defense پدافندمحیطی
perimeter defense دفاع دور تا دور
perceptual defense دفاع ادراکی
extended defense پدافند در جبهه عریض به طور منطقهای
first defense gun جلوترین تیربار دفاعی
national defense دفاع ملی
national defense دفاع در سطح ملی
mobile defense پدافند متحرک
passive defense دفاع غیر عامل
internal defense پدافند داخلی پایداری داخلی
internal defense دفاع داخلی
integrated defense پدافند ازمناطق توام دفاعی
integrated defense پدافند هوایی توام
hasty defense دفاع تعجیلی
deliberate defense پدافند با فرصت
defense zone منطقه پدافند
composite defense دفاع ترکیب شده از وسایل و زمین و عدههای مختلف
area defense پدافند منطقهای
area defense پدافند ازمنطقه
base defense پدافند از پایگاه
base defense پدافند پایگاه
battery defense پدافند دور تا دور اتشبار پدافند از اتشبار
biological defense پدافند میکربی
biological defense پدافند بر علیه تک میکربی
chemical defense پدافند شیمیایی
chemical defense پدافند بر علیه مواد شیمیایی سمی
civil defense دفاع غیر نظامی
civil defense پدافند غیر نظامی
composite defense دفاع مرکب
defense articles مواد پدافندی
defense articles اماد و تجهیزات دفاعی
defense sector منطقه پدافندی
defense position موضع پدافندی
defense in depth پدافند در عمق
defense position موضع دفاعی
defense mechanism مکانیسم دفاعی
defense information اطلاعات نظامی
defense in place پدافند در محل
defense in place دفاع در محل
defense in depth دفاع در عمق
defense emergency مواد مورد لزوم وحیاتی پدافندی وضعیت اضطراری دفاعی یا نظامی
defense classification طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
defense base پایگاه دفاعی
civil defense پدافند ازمناطق شهری
position defense دفاع موضعی
position defense دفاع یا پدافندثابت
active defense دفاع عامل
defense information اطلاعات دفاعی
air defense پدافند هوایی
active defense پدافند عامل
first defense gun تیربار منطقه جلو
defense [American E] دفاع [قانون] [ورزش] [ارتش]
satellite defense پدافند ماهوارهای
satellite defense پدافند ضدماهوارهای
space defense پدافند از فضا
space defense پدافند فضایی
secretary of defense وزیر دفاع
defense coastal area منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
air defense artillery توپخانه پدافند هوایی
defense system aquisition سیستم کسب اطلاعات پدافندی کسب اطلاعات برای دفاع
air defense command فرماندهی پدافند هوایی
air defense ship ناو مخصوص پدافند هوایی
defense readiness condition وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
air defense sector منطقه ماموریت پدافند هوایی
air defense emergency وضعیت اضطراری پدافندهوایی
air defense sector منطقه واگذاری شده پدافندهوایی
active air defense پدافند عامل هوایی
air defense element عنصر پدافند هوایی
forward defense area منطقه پدافندی جلو
forward defense area منطقه پدافند جلو
air defense commander فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
air defense readiness وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
anti- به معنای "مخالف "
anti- روش کاهش اثرات لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
anti- سوئیچی که در حین کار مودم از زنگ زدن سایر تلفن ها جلوگیری میکند
anti- ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
anti- برنامه نرم افزاری که در کامپیوتر به دنبال ویروس می گردد و پیش از اینکه به داده یا فایل آسیب برساند آنرا نابود میکند
anti- تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یکی
anti انتی
anti :پیشوندهاییست بمعنی >ضد< و>مخالف < و >درعوض < و>بجای < و غیره مثل :NTIchrist A
anti ضد
anti مخالف علیه
anti پاد
anti در مقابل
air defense action area منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
area air defense commander فرمانده منطقه پدافند هوایی
plea deal [between Prosecution and Defense] توافق مدافعه [بین دادستان و وکیل دفاع]
air defense direction center مرکز هدایت اتش پدافند هوایی
defense subsistence supply center مرکز اماد زیستی وزارت دفاع
air defense artillery controller مسئول کنترل عملیات توپخانه پدافند هوایی
american defense service medal نشان خدمت ارتش امریکا درسال 14- 9391
anti-freeze ضد یخ
anti-freeze آبگونهی ضد یخ
anti-moth مواد ضد بید فرش
anti wear مواد افزودنی جهت کاهش سایندگی و فرسایش پشم
anti-freeze پاد یخ
anti-clockwise بر خلافجهتعقربههایساعت
anti-theft دزدگیر
anti-histamine آنتی هیستامین
anti-histamine داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-histamines ضد هیستامین
anti-histamine ضد هیستامین
anti-heroes نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti-histamines آنتی هیستامین
anti-histamines داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-pollutants پادآلودگی
anti-pollutant پادآلودگی
anti-hero نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti-tank ضد تانک
anti detonation ضد بدسوزی
anti g suit لباس ضد اثر سرعت ثقل
anti air ضد هواپیمایی
anti icing ضد یخ
anti tr switch کلید ضد فرگیر
anti-aircraft ضد هواپیما
anti knock ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
anti-social ضد اجتماعی
anti social ضد اجتماعی
anti matter ضد ماده
anti g suit لباس ضد فشار ثقل
anti air ضد برتری هوایی دشمن
anti freezer ضد انجماد
anti detonant مایع ضد بدسوزی
anti dumping ضد دامپینگ
anti dumping مخالفت تبعیض قیمت بین بازار داخل و خارج از کشور
anti federalist اشخاصی که درسال 88-7871 مخالف اساس حکومت امریکا بودند
anti cyclical ضد دورهای
anti capitalist ضد سرمایه داری
anti aircraft پدافند هوایی
anti aircraft ضد هوایی
anti freezer ضد یخ
anti-Semites مخالف اقوام سامی
anti-Semites ضد یهود
anti semitism مخالف با یهودیان
anti socialist ضد سوسیالیستی
anti spin سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
anti-Semitic مقرون به دشمنی با نژاد سامی یایهود
anti submarine هواپیمای ضد زیردریایی
anti-Semitic مخالف نژاد سامی
anti thesis نقیض
anti thesis وضع مقابل
anti thesis انتی تز
anti thesis برابر نهاد
anti-Semitism مخالف با یهودیان
anti derivative ضد مشتق
anti semite ضد یهود
anti semite مخالف اقوام سامی
anti skid ضد لغزش
anti particle ضد ذره
anti-Semite ضد یهود
anti-Semite مخالف اقوام سامی
anti semitic ضد یهودی
anti sepsis جلوگیری از رشد وازدیاد میکربها در اثر موادضدعفونی
court-appointed attorney for the defense [American E] وکیل تسخیری
air defense artillery fire unit یکان اتش توپخانه پدافندهوایی
air defense artillery fire unit سکوی توپخانه پدافندهوایی
air defense weapon control case روش استفاده از کلاهک اتمی در جنگ افزارهای پدافندهوایی
anti trust law قانون ضد تراست
anti-slip shoe پایهضدلغزش
anti-slip foot پایه ضد لغزش
anti-skating device دستگاهضدلفزش
anti-ship missile گلولهموشکضدناو
anti-radar missile گلولهموشکضدرادار
anti-friction pad لایهضداصطکاک
anti-aircraft missile گلولهموشکضدهوایی
anti propeller end انتهای موتور که دور از ملخ قرار گرفته
anti parallel feeding تغذیه مخالف
anti meran gambit گامبی ضد مران در دفاع اسلاو شطرنج
anti knock property خاصیت ضدضربه
anti-tank missile گلولهموشکضدتانک
anti skid system سیستم ضد لغزش
anti tear strips باریکه یا نوارهایی از جنس هواپیما که روی قطعات ساختمانی بال و زیرنوارهای تقویت کننده قرارمیگیرند
anti submarine carrier ناو هواپیمابر ضد زیر دریایی
anti strokes line خط انتی استوکسی
anti slip plate ورقه ضد لغزش
anti induction cable کابل ضد القا
anti skid protection حفافت از لغزش
anti skid chain زنجیر محافظ در برابر لغزش
Anti – corruption campaign . مبارزه با فساد
anti servo tab بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com