English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
anti slip plate ورقه ضد لغزش
Other Matches
anti-slip shoe پایهضدلغزش
anti-slip foot پایه ضد لغزش
anti- سوئیچی که در حین کار مودم از زنگ زدن سایر تلفن ها جلوگیری میکند
anti مخالف علیه
anti پاد
anti- به معنای "مخالف "
anti- برنامه نرم افزاری که در کامپیوتر به دنبال ویروس می گردد و پیش از اینکه به داده یا فایل آسیب برساند آنرا نابود میکند
anti- ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
anti- تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یکی
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
anti ضد
anti :پیشوندهاییست بمعنی >ضد< و>مخالف < و >درعوض < و>بجای < و غیره مثل :NTIchrist A
anti انتی
anti در مقابل
anti- روش کاهش اثرات لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها
let slip ول کردن
slip-up شکست خوردن
slip-up سرخوردن
slip up شکست خوردن
slip up اشتباه کردن
slip up سرخوردن
to let slip از دست دادن
to slip off or away جیم شدن
to slip off or away نادیده رفتن
let slip ازاد کردن
slip اشتباه در نقشه خوانی
slip خطا در بافت
let slip از دست دادن
to let slip رهاکردن
to let slip سردادن
to let something slip چیزی را زیر سبیلی رد کردن
to let something slip چیزی را نادیده گرفتن
slip-up اشتباه کردن
slip زیرپیراهنی
slip سرخوردن منحرف شدن از مسیر
slip لغزش ازمسیر تصحیح مسیر چتر یاگلوله از نظرانحراف باد
slip شیب
slip تکه کاغذ
slip قلمه سرخوری
slip گریختن سهو کردن
slip گمراهی
slip اشتباه لیزی
slip خفت
slip محل توپگیر پشت محافظ میله
slip پیش نویس تمبر نشده بیمه دریایی
slip سریدن
slip جدا شدن لنگر اززمین
slip روکش متکا
slip روش ارسال ترافیک شبکه TCP/ IP روی خط سریال مثل اتصال مودم تلفن
slip لیز خودن
slip اشتباه کردن
slip نسل لغزیدن
slip اولاد
slip ازقلم انداختن
slip لغزش
slip خطا
slip on لباس گشاد
slip ملافه
slip فهرست
slip نهال
slip صورت
slip یادداشت
slip سهو
slip لغزیدن
anti cyclical ضد دورهای
anti-freeze آبگونهی ضد یخ
anti-clockwise بر خلافجهتعقربههایساعت
anti-freeze ضد یخ
anti-theft دزدگیر
anti air ضد هواپیمایی
anti aircraft پدافند هوایی
anti air ضد برتری هوایی دشمن
anti spin سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
anti capitalist ضد سرمایه داری
anti derivative ضد مشتق
anti-histamines آنتی هیستامین
anti-histamines داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-pollutant پادآلودگی
anti-pollutants پادآلودگی
anti knock ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
anti-tank ضد تانک
anti matter ضد ماده
anti particle ضد ذره
anti semitic ضد یهودی
anti sepsis جلوگیری از رشد وازدیاد میکربها در اثر موادضدعفونی
anti socialist ضد سوسیالیستی
anti submarine هواپیمای ضد زیردریایی
anti thesis نقیض
anti thesis وضع مقابل
anti thesis انتی تز
anti-histamines ضد هیستامین
anti-histamine داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti icing ضد یخ
anti detonant مایع ضد بدسوزی
anti detonation ضد بدسوزی
anti-freeze پاد یخ
anti-hero نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti-heroes نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti dumping ضد دامپینگ
anti dumping مخالفت تبعیض قیمت بین بازار داخل و خارج از کشور
anti federalist اشخاصی که درسال 88-7871 مخالف اساس حکومت امریکا بودند
anti-histamine ضد هیستامین
anti skid ضد لغزش
anti freezer ضد یخ
anti freezer ضد انجماد
anti g suit لباس ضد فشار ثقل
anti g suit لباس ضد اثر سرعت ثقل
anti-histamine آنتی هیستامین
anti thesis برابر نهاد
anti-Semite ضد یهود
anti-Semitic مخالف نژاد سامی
anti semite ضد یهود
anti semite مخالف اقوام سامی
anti-aircraft ضد هواپیما
anti-Semitic مقرون به دشمنی با نژاد سامی یایهود
anti-Semitism مخالف با یهودیان
anti-Semite مخالف اقوام سامی
anti-Semites ضد یهود
anti-Semites مخالف اقوام سامی
anti social ضد اجتماعی
anti-social ضد اجتماعی
anti aircraft ضد هوایی
anti semitism مخالف با یهودیان
anti wear مواد افزودنی جهت کاهش سایندگی و فرسایش پشم
anti tr switch کلید ضد فرگیر
anti-moth مواد ضد بید فرش
slip-ons لباس گشاد
forward slip جلو افتادگی لغزش به سمت جلو
deposit slip اعلامیه پرداخت سپرده
slip-ups سرخوردن
slip-ups اشتباه کردن
slip-ups شکست خوردن
sick slip برگ اعزام به بیمارستان
side slip یک برشدن یا سر خوردن
screw slip خفت پیچی
side slip بچه حرامزاده
slide slip سردادن هر دو اسکی با هم ازپهلو
slip band نوار لغزش
slip carriage واگنی که از قطار راه اهن ول میشود
riding slip خفت احتیاطی
slip road فرازبند
paying-in slip فرمیکهدرزمانپرداختپولیاکشیدنچکپرمیکنید
give someone the slip <idiom> از کسی فرار کردن
To slip away . To dash out . قا چاق شدن ( بی خبر رفتن )
pink slip <idiom> برگه اخراج از شغل
slip of the tongue <idiom> حرفی رانسنجیده زدن
slip one's mind <idiom> فراموش شده
billet slip کارت محلهای افراد
billet slip لوحه اسکان افراد
black slip خفت پران
slip-on pyjamas بیژامهراحتی
half-slip زیرداخلی
slip road سینه کش اتصال فراز اتصال
slip road سربالایی اتصال
foundation slip زیرپوشبندی
slip rings حلقههای لغزان
To let something slip thru ones fingers . چیزی را از کف دادن
slip casting روش ریخته گری لغزشی
slip of the tongue <idiom> اشتباه لپی
half slip ژوپن
pillow slip روبالش
pillow slip جلدبالش .
to give one the slip از دست کسی گریختن
slip stitch بخیه نامریی
slip sheet صفحه اضافی
slip sheet صفحه سفیدی که بین دوصفحه چاپی دیگر قرار داده شده
slip rope مهاری که دوسرش درکشتی ومیانش بکرانه بسته باشد.....کشتی رها شود
slip ring اسلیپ رینگ
to give one the slip کسیراازخودوا کردن
half slip زیر پیراهنی
to make a slip خطا کردن
to make a slip لغزش خوردن
slip proof مقام در برابر لغزش
leg slip محل توپگیر پشت میله دار
snow slip بهمن
land slip ریزش سنگ از کوه
Freudian slip لغزش فرویدی
towing slip خفت یدک
turn and slip زاویه دور زدن و لغزش مسیر هواپیما
slip ring حلقه سایشی
slip regulator تنظیم کننده لغزش
slip formwork قالب بندی لغزان
slip gelley رانگا
slip gelley رامکا
slip joint اتصال ازاد
forward slip پیش افتادگی
slip knot گره خفت
slip form قالب لغزنده
slip knot گره زود گشا
slip of the pen سهو قلم
free from slip خالی از لغزش
free from slip بدون لغزش
slip of the tongue لغزش زبان
slip plane سطح لغزش
anti-tank rocket موشکضدتانک
anti-vibration handle دستهضدلغزش
anti-tank missile گلولهموشکضدتانک
anti-aircraft missile گلولهموشکضدهوایی
anti-friction pad لایهضداصطکاک
anti-radar missile گلولهموشکضدرادار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com