Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 101 (6 milliseconds)
English	Persian
application heap	پشته کاربردی
application heap	حافظه پایه
Other Matches
heap	مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
heap	مدت زمان که نور نوار یا ویدیو پیش از سرویس شدن تا تعمیر میتواند کار کند
heap	فضای ذخیره سازی موقت که اجازه دستیابی تصادفی میدهد
heap	درخت دودویی
heap	انبوه
heap	توده
heap	کپه
heap	کومه
heap	پشته
heap	انبوه گروه
heap	جمعیت
heap	توده کردن پرکردن
slag heap	تپهوسایلوموادیککارخانه
hoo heap	هوهاپ
heap sort	sort tree
heap of sand	توده ماسه
scrap-heap	انبار کالای قراضه
scrap heap	انبار کالای قراضه
hoo heap	کنترل نفس
scrap heap policy	رویه دورانداختن هر چیزی که نوی ان تمام شده باشد
to put [throw] [toss] somebody on to the scrap heap	به کسی کمتر توجه کردن [اصطلاح مجازی]
to put [throw] [toss] somebody on to the scrap heap	به کسی حق تقدم ندادن [اصطلاح مجازی]
to put [throw] [toss] somebody on to the scrap heap	کسی را در مورد موضوعی کنار گذشتن [اصطلاح مجازی]
application [for something]	درخواست نامه [برای چیزی]
application	درخواست
application	پیشنهاد
on application	در زمان [حالت] درخواست
application	برنامه کاربردی استفاده
application	کاربرد استفاده
application	به کار گماردن استخدام کردن به کار بردن
application	اجرا
application	اعمال
application	فرم تقاضا
application	استعمال
application	تقاضای کار
application	کاری که یک کامپیوتر انجام میدهد یا مشکلی که حل میکند
application	معمولا به صورت نوشته
application	تقاضا برای چیز
application	موارد استعمال
application	کاربرد
application	عرضحال
application	درخواست نامه پشت کار
to withdraw an application	صرف نظر کردن از تقاضای درخواست نامه ای
to file an application to somebody	از کسی بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
application [applicability]	سودمندی
written application	تقاضانامه
vertical application	برنامه کاربردی عمودی
transactional application	برنامه کاربردی ثبت و ضبط
Application may be filed by ...	مهلت ارائه تقاضا نامه تا ... است.
application [applicability]	مقبولیت
application [applicability]	عملی بودن
application [applicability]	قابلیت استفاده
application [applicability]	قابلیت اجرا
application expenses	هزینه های درخواستنامه [درخواست کار]
application papers	مدارک درخواستنامه
application documents	مدارک درخواستنامه
application credentials	مدارک درخواستنامه
to grant an application	درخواست نامه ای را پذیرفتن
application [applicability]	مفیدبودن
standby application	کاربرد جانشین
application for loan	تقاضای وام
application study	بررسی امکان کاربرد اقلام جدید اماد
application study	بررسی پذیرش اماد
application software	نرم افزار کاربردی
application software	programs application
application programs	برنامههای کاربردی
application programming	برنامه نویسی کاربردی
application programmer	برنامه نویس کاربردی
application program	برنامه کاربردی
application package	بسته کاربردی
application oriented	کاربرد گرا
application of load	فرود بار کاربرد نیرو
application of fire	اجرای اتش روی هدفهای مورد نظر اجرای اتش
application of a force	فرود نیرو
application of a force	کاربرد نیرو
application form	برگ درخواست
application years	عمر مفید یک دستگاه
nontransactional application	برنامه کاربردی غیر ثبت وضبطی
field of application	میدان کاربرد
credit application	تقاضای گشایش اعتبار
microcompouter application	کابردهای ریزکامپیوتر
application of load	کاربرد بار
brush application	رنگزنی با قلم مو
application years	مدتی که یک دستگاه میتواند کارکند
outward application	استعمال برونی یا خارجی
application of low to instances	تطبیق قانون با موارد
application oriented language	زبان کاربردی
server based application	برنامه کاربرد شبکه
to make an application [to apply]	درخواست کردن
application program interface	میانجی یا رابط برنامه کاربردی
point of application of a force	نقطه فرود نیرو
to reject [refuse] an application	درخواست نامه ای را رد کردن
compressive load application	بار فشاری
client based application	برنامه کاربردی ایستگاه پردازشگر
systems application architecture	معماری کاربردی سیستم ها
FI'll in the job application form.	این برگ درخواست کاررا پرکنید
mail application programming interface	که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را بیان می کنند
mail application programming interface	مجموعه استانداردها
subsequent filing [application, documents]	ادا کردن پس از ارائه درخواست نامه

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com