Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 14 (2 milliseconds)
English	Persian
avoid	دوری کردن از
avoid	احتراز کردن اجتناب کردن
avoid	طفره رفتن از
avoid	الغاء کردن
avoid	موقوف کردن
avoid	الغا کردن
Other Matches
to avoid something	دوری کردن از [چیزی]
to avoid bankruptcy	مانع ورشکستگی شدن
to avoid bankruptcy	از ورشکستگی جلوگیری کردن
He went underground to avoid arrest.	او [مرد] خودش را غایم کرد تا دستگیرش نکنند.
to avoid distortion of the results [produced] by ...	برای جلوگیری از اعوجاج نتایج توسط ...
Three things to avoid:a crumbling wall, a biting . <proverb>	از دیوار شکسته و سگ درنده و زن سلیطه یذر کنید .
She swerved sharply to avoid hitting a dog.	او [زن] ویراژ تندی داد تا با خودرو به سگ نزند.
One must avoid three things: crumbling walls, vicious dogs, and harlots	از سه چیز باید حذر کرد، دیوار شکسته، سگ درنده، زن سلیطه

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com