Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
band street writer
یک برنامه پردازش کلمه که توسط شرکت BUNDSOFTWARE BROADER ساخته شده است
Other Matches
writer
نویسنده
writer
راقم نگارنده
writer
مصنف
writer
مولف
writer
نگارنده
sign writer
تابلو نویس
ink writer
در تلگراف مرکب نویس
letter writer
کتاب
letter writer
نامه نگاری
ghost-writer
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
sign writer
لوحه نویس
black writer
چاپگری که در آن تونر به نقاط گرم شده توسط اشعه لیزر می چسبد برای اسکن کردن تصویر
writer's cramp
دست گرفتگی
ghost writer
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
letter writer
نامه نویس
letter writer
کاغذ نویس
the present writer
این بنده این جانب
report writer
گزارش نویسی
the present writer
مولف
the present writer
نویسنده
gather writer
تمرکز اطلاعات در داخل یک رکورد فیزیکی
technical writer
نویسنده فنی
report writer
نویسنده گزارش
stroke writer
ترمینال گرافیکی برداری که اشیاء را روی صفحه بوسیله یک سری خطوط نمایش میدهد
type writer
حرف نگار
news writer
خبرنگار
manifold writer
ماشینی که چندین نسخه باکاغذ برگردان بر میدارد
type writer
ماشین تحریر
type writer
ماشین تحرر
writer to the signet
مشاور حقوقی اسکاتلندی
to make good as a writer
نویسنده موفقی شدن
He fabcies himself as a writer (author).
به خیال خودش نویسنده است
console type writer
ماشین تحریر میز فرمان
an off street
کوچه فرعی
up the street
بالای خیابان
street
خیابان
street
کوچه
street
مسیر
street
کوی
street
راه
through street
راه ترانزیت
street
خیابانی جاده
It's one-way street.
آن خیابان یک طرفه است.
by street
کوچه پرت
street value
پولیکهبابتدریافتموادمیشود
on easy street
<idiom>
در ناز و نعمت
Fleet Street
مطبوعات
man in the street
ادم متعارفی
man in the street
فرد معمولی
lombard street
خیا بان صرافان و بانک دارهادر شهر لندن
street light
تیرچراغبرقخیابان
street bet
شرطخیابانی
in queer street
درسختی یاتنگی
street offences
اعمالی که هر گاه در خیابان صورت پذیرد جرم است
Downing Street
نخست وزیر
Fleet Street
جراید لندن
grub street
اشغال گذرنویسندگان
in queer street
درمضیقه گرفتاربدهی
in queer street
دچار رسوایی
on easy street
<idiom>
در رفاه
This way please. store across the street.
بفرمائید از این طرف
Do you have a street map?
آیا نقشه خیابانها را دارید؟
man in the street
<idiom>
مردم عادی یا متوسط
on easy street
<idiom>
پول کافی برای زندگی راحت داشتن
The store across the street.
فروشگاه آنطرف خیابان
Downing Street
خیابان داونینگ
Where does this street lead on to ?
این خیابان یکجا می خورد ؟
At the end of the street.
درته خیابان
street credibility
داراینقطهنظراتمشترک موردقبولعام
Downing Street
دولت انگلیس
high street
خیاباناصلیشهر
grub street
شاعرخانه
street inlet
دریچه ورود فاضلاب سطحی
street arab
بچه کوچه گرد
street lightning
روشنی راه و خیابان
stop street
خیابان فرعی
tolay street on
اهمیت دادن
tolay street on
تاکید کردن
tolay street on
باتکیه تلفظ کردن
street offences
جرائم خیابانی
street crossing
تقاطع
street arab
بچه ولگرد
street betting
جرم قمار و شرط بندی درمعابر عمومی
street car
تراموای
street hockey
نوعی هاکی در زمین یا کوچه بدون کفش اسکیت
street gutter
نهر کنار خیابان و راه
street gutter
ابرو
street gutter
جوی
street gauge
الگوی سطح راه
street crossing
چهارراه
street lighting
روشنایی خیابان
street car
راه اهن شهری
to get the key of the street
بی خانه بودن
the open of a street
دهنه خیابان
to veer off the street
از جاده منحرف شدن
[ترا فیک]
street orderly
جانورلاشه خور
street railway
خطوط تراموا
street traffic
ترافیک
[جاده]
street traffic
رفت و آمد
[مثال در جاده یا خیابان]
street virus
ویروس معمولی
to get the key of the street
جای شب ماندن نداشتن
Wall Street
مرکز بانکها و سرمایه داران نیویورک
street orderly
سپور
street orderly
مامورتنظیف ماموراحتساب
street orderly
سپوری کردن
Fleet Street
خیابان فلیت
I was standing at the street corner .
درگوشه خیابان ایستاده بودم
to pave the street with stone
خیابان را سنگ فرش کردن
i walked a cross the street
از این سر خیابان قدم زدم به ان سر
on Carey Street
[British E]
<adj.>
ورشکسته
What does Main Street think of this policy?
بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
Main Street
[American English]
کسب و کار و خانواده های متوسط در اجتماعی به عنوان یک گروه
It's Lombard Street to a China orange.
<idiom>
کاملا مسلم وقطعی است.
It's Lombard Street to a China orange.
<idiom>
بطور قطع
[حتما]
اتفاق می افتد.
The cab neared
[approached]
20th Street.
تاکسی به خیابان بیستم نزدیک شد.
He is on easy street . He is in clover. His bread is buttered on both sides .
نانش توی روغن است
q band
بند فرکانس
p band
باند فرکانس
k band
باند فرکانس
x band
باند فرکانس
saw band
نوار اره
j band
باند فرکانس
x band
باند- ایکس
band
مدار ارتباطی که سیگنال
band
محدوده فرکانس یک سیگنال پیش از پردازش یا ارسال
band
شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
band
باریکه
band
باندرادیو
band
اره نواری
band
نوار
band
را یک مسافت کوتاه ارسال میکند
band
محدوده فرکانس ها بین دو حد
band
گروهی از شیارهای دیسک مغناطیسی
band
بند و زنجیر
band
متحد شدن
band
متحدکردن
band
نوار زخم بندی
band
باند بانداژ
band
روبان
band
توافق
band
دستهء موسیقی اتحاد
band
ارکستر
band
نوار لولا
band
دسته کردن
band
نوارپیچیدن
band
با نوار بستن
band
متحد کردن
band
نواره
band
کمربند نوار
band
قسمت موزیک
band
نوار مانع
band
شبکه سیم خاردار
band
باند
band
متحدشدن
band
تسمه یا بندمخصوص محکم کردن
band
بصورت نوار دراوردن
band saw
اره نواری
band saw
ماشین اره باریک
band ring
حلقهنواری
one-man band
فردیکهچندسازراباهمبنوازد
elastic band
کش
tightening band
نوارنگهدارنده
adjusting band
نوارمتحرک
suspension band
نواراتصال
raised band
نواربرجسته
rubber band
کش
net band
بندتوری
midriff band
نوارتیغهوسطسینه
gravity band
نوارگرانشزمین
rubber band
نوارکش
cigar band
نوارسیگار
band selector
انتخابنوار
rubber band
نوار لاستیکی
A military band.
دسته موزیک نظامی
brass band
ادوات انها از برنج باشد
arch-band
[نوار یا تسمه ی مرتفع زیر طاق]
waist band
کمربند
wave band
دسته امواج رادیو
wave band
باند موج
Band-Aid
نوار کوچک زخم بندی که لبههای آن چسبناک است
Band-Aid
چارهی سطحی و موقتی
to keep step to a band
مطابق موزیک پازدن
interlacing band
[آرایشی با نوارها یا قیطان های به هم تابیده شده]
Band-Aids
نوار کوچک زخم بندی که لبههای آن چسبناک است
interlacement band
[آرایشی با نوارها یا قیطان های به هم تابیده شده]
dentil-band
[بخش مستطیلی شکلی از لایه ی گچ بری شده در قسمتی از پیشانی سرستون]
band-work
اسلیمی
band-stand
جایگاه ارکستر
band of shaft
[چنبره سر ستون اطراف ستون ها]
Band-Aids
چارهی سطحی و موقتی
Citizens' Band
باند شهروندان
Citizens' Band
باند خصوصی
valence band
نوار والانس
energy band
باند انرژی
belly band
زیرتنگ
belly band
تنگ
base band
1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
base band
مدار ارتباطی که سیگنالهای محدود را در باند پایه ارسال کند
base band
روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
base band
ارسال داده با تغییر مسط ح ولتاژ در مسیر اتصال
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com