English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 139 (3 milliseconds)
English Persian
bell brace دکمهسکوت
Other Matches
brace تحریک احساسات
brace بستن
brace جفت کردن
brace محکم کردن
brace مته خرطومی
brace قیچی
brace مته شتر گلو
brace شمعک
brace دوابرو
brace آکولاد
brace بست
brace تجدید واحیای روحیه
brace بند شلوار
brace خط ابرو
brace بابست محکم کردن محکم بستن
brace درمقابل فشارمقاومت کردن
brace اتل ابرو
brace پشت بند
brace بند
brace تیر تقویت عرضی
brace حایل
brace گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
brace مهار
brace اکولاد
brace and counterbrace تخته صلیبی
bit brace بست سرمته
lid brace میلهکلاهک
buttress brace قید بادبندی
arch-brace بست منحنی
brace drill مته شتر گلو
knee brace پشت بندی که جهت مقاومت ساختمان درمقابل فشار ناشی از بادبسته میشود
knee brace مهار زانوئی
shoulder brace شانه بند
cross brace مهار عرضی
cross brace گیره عرضی
cross brace بادبند چپ و راست
brace clip سگکبندشلوار
crank brace مته شتر گلو
ratchet brace مته جغجغهای
wheel brace آچار چرخ خودرو
counter-brace تیر تقویت عرضی
corner-brace حایل کوتاه
brace and bit فرنگی
cross-brace بادبند چپ و راست
curved brace حایل منحنی
brace and bit مته
knee-brace مهار زانویی
brace rim wrench اچار محکم کننده دوره
brace scale of motor ability مقیاس توانش حرکتی بریس
bell a شکل استاندارد انتقال داده توسط تلفن با سرعت 0021بیت در ثانیه
bell زنگ در پایان هر روند بوکس
bell 0 فرم استاندارد انتقال توسط تلفن با سرعت 003 بیت درثانیه یا کمتر
bell زنگ زنگوله
bell دارای زنگ کردن کم کم پهن شدن
The bell goes at 9 . ساعت 9 زنگ می خورد ( می زنند )
bell ناقوس
bell زنگ اویختن به
bell زنگ
bell roof سقفناقوسی
bell bottoms شلواردمپاگشاد
passing bell زنگی که هنگام درگذشتن کسی بزنند
pull the bell زنگ را بزنید
pull the bell ریسمان زنگ رابکشید
swimming bell اندام شنا
silver bell درخت لعل
sleigh bell زنگوله سورتمه
swing bell اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
to bell the cat زین برگرگ نهادن
passing bell ناقوس مرگ
bell-gable ناقوس خانه
bell-cast [لبه ی برجسته بام]
bell-conopy [سقف بعضی از ناقوسها با سنتوری]
bell-cage [ساختار نگهدارنده ناقوس در ناقوس خانه]
bell-arch قوس منحنی
bell-flower حلقه گل
bell-metal مفرغ
bell-roof بام شیپوری
bell-tower برج بلند
bell-cote ناقوس خانه
ring a bell <idiom> یک مرتبه موضوعی را به خاطر آوردن
The name rings at bell. لین اسم به گوشم آشناست
bell-ringing بهصدادرآوردنناقوسکلیسا
bell-bottomed شلوارپاچهگشاد
bell push دکمهزنگدرخانه
bell-chamber [اتاقی با یک یا چند ناقوس بزرگ در قاب]
alarm bell زنگ
bell metal ترکیب مس و قلع
bell mouthed دهن گشاد
bell socket تبدیلی
bell tent چادر قلندری
bell transformer ترانسفورماتور زنگ اخبار
bell book دفتر ثبت دستورات موتور
bell wether پیش اهنگ گله گوسفندزنگوله دار
bell wether پیش اهنگ
bell metal مفرغ
bell lap زنگ اخرین دور مسابقه دوچرخه سواری صدای زنگ در اخرین دور دو
alarm bell خطر
bell book دفتر موتورخانه
bell character کد کنترلی که باعث میشود ماشین یک سیگنال قابل شنیدن ایجاد کند
bell conveyor دستگاهی که مخلوط بتن را ازروی نوار به محل بتن ریزی حمل میکند
bell crank اهرم دوطرفهای در سیستم کنترل برای تغییر جهت حرکت
bell gear چرخدنده ثابت بزرگی درسیستم کاهش دور سیارهای
bell glass مردنگی
bell lap اخرین دور مسابقه
bell wether سردسته
bell wire سیم زنگ اخبار
bell's bund دیوار هدایت کننده اب
lutine bell زنگ کشتی لوتین
hare bell سنبل کوهی
glss bell مردنگی
lutine bell زنگ که ازکشتی قدیمی لوتین برداشته شده و در دفتر شرکت بیمه لویدز نصب گردیده و برای اعلام خبرهای مهم انرا به صدا در می اورند
electric bell زنگ اخبار
dumb bell میله اهنی دوسرگلوله داربرای ورزش
magneto bell زنگ اخبار جریان متناوب
heath bell گل خلنگ
door bell زنگ درخانه
diving bell الت غواصی
muzzle bell دافع دهانه شیپوری لوله توپ
bell's palsy فلج بل
blue bell گزارش جنایت
muzzle bell شعله پوش شیپوری
blue bell گزارش بدرفتاری
bell tower برج ناقوس
Bell compatible modem مودمی که طبق استاندارد AT & T کار میکند
bell adjustment inventory پرسشنامه سازگاری بل
bell shaped curve منحنی زنگوله شکل
bell and hopper arrangement ترتیب قیف و مخروط
i heard the bell ring زنگ را شنیدم که صدا کرد صدای زنگ را شنیدم
single stroke bell زنگ تک ضربه
Somebody is ringing the door bell. یکنفر دارد زنگ دررامی زند
bell shaped magnet اهنربای زنگ شتری
bell ringing transformer مبدل زنگ اخبار
give the bell a ring زنگ رابرنید
bell magendie law قانون بل- ماژندی
level crossing bell زنگخطعبور
bell type distributing gear زنگ کوره بلند
bell type annealing furnace کوره التهابی نوع مسدود
The child of ones old age is a bell hung from ones. <proverb> بجه سر پیرى زنگوله تابوت است .
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com