English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
blade guard تیغهلبه
Search result with all words
lower blade guard حافظتیغهپایینی
upper blade guard حافظتیغهبالایی
Other Matches
blade پره
blade قسمت برنده لبههای تیغ دار
blade تیغه شمشیر
blade شمشیر
blade سطح ضربتی چوب هاکی سطح ضربتی چوب گلف تیغه کف کفش اسکیت
blade کاردک تیز جهت بریدن الیاف اضافی
blade استخوان پهن
blade هرچیزی شبیه تیغه
blade پهنای برگ
blade پره توربین
blade پره تلمبه تیغ
saw blade تیغه اره
blade تیغه
take the blade برخورد شمشیرها
blade butt انتهای تیغه ملخ که به توپی متصل است
blade cuff قطعهای که با متصل شدن به ساقه تیغه ملخ باعث افزایش عبور جریان هوا از روی موتور میشود
razor blade تیغ
ledger blade تیغه پارچه بری که دریک جاایستاده و پره گردنده دارد
trimming blade تیغه قطع کننده زائده ها
blade face روی تیغه
turbine blade تیغه توربین
banana blade چوب هاکی
blade angle زاویه تیغه
blade back پشت تیغه
attack on the blade حمله شمشیرباز به تیغه
blade flapping حرکت تیغههای گردنده هلیکوپتر حول لولای افقی
rotor blade تیغهملخ
blade dispenser محلقرارگرفتنتیغ
fan blade تیغه پروانه
blade lever سطحبرش
straight blade تیغهمستقیم
large blade تیغهبزرگ
insulated blade تیغهعایقپوش
four blade beater همزن چهار تیغه
fixed blade تیغهثابت
runner blade تیغهچرخنده
small blade تیغکوچک
blade of spade کف بیل
blade root ریشه تیغه
blade tip نوک تیغه
blade tracking مراحل تعیین موقعیت سر تیغههای ملخ نسبت به یکدیگر
blade twist تغییر نامطلوب گام ملخ ازریشه تا نوک
turbine blade پره توربین
circular saw blade تیغ اره
bent blade تیغهمنحنی
spoon blade تیغهقاشقی
cutting blade تیغه برش
mixing blade قاشقک مخلوط کننده
shoulder blade کتف
stirring blade پره همزن
stator blade تیغه استاتور
switch blade تیغه کلید
blade shank ساقه تیغه
blade station موقعیت شعاعی هر مقطع ازتیغه
propeller blade تیغه پروانه
sight blade مگسک یا تیغه مگسک
retreating blade تیغه پس رونده
shoulder blade استخوان شانه
absence of blade عدم برخورد شمشیرها
action on the blade تماس با شمشیر حریف
stirring blade تیغه همزن
blade close stop محلبرخورددولپهقیچی
blade height adjustment پهنای تنظیم بلندی
stay vane blade تیغهثابتتوخالی
hot shear blade قیچی گرم
blade lift cylinder سیلندربالابرندهتیغه
blade lift fan تیغهپروانهصعودی
blade tilting mechanism عملکردتیغهواژگون
blade lifting mechanism بلندکنندهتیغه
blade locking bolt توپکقفللبه
retreating blade stall واماندگی تیغه پس رونده هلیکوپتر
blade rotation mechanism چرخشدورانیتیغه
blade tilting lock قفلتیغهواژگون
axial compressor blade تیغهمحورکمپرسور
blade span axis محور تغییر گام ریشه تیغه
multi blade grap قلاب چند تیغه
wiper blade rubber تیغهپاککنندهبرفپاککن
blade angle of attack زاویه حمله تیغه
windscreen wiper blade تیغهبرفپاککن
blade with two bevelled edges تیغهبادولبهمایل
blade center of pressure مرکز فشار تیغه
double-edged razor blade لبهژیلتدوتیغه
knife-blade cartridge fuse فیوزفشنگیتیغهدار
principal types of carving blade انواعتیغهحکاکیاصلی
on guard بحالت محافظ باش
on ones guard متوجه
off ones guard بیرون ازپاسگاه برکنارازنگهبانی
off ones guard غافل
to be on guard موافب
to be on guard بودن احتیاط کردن
to keep guard موافب
on guard گارد گرفتن
on guard بحالت گارد
on guard اماده توپگیری اماده برای توگیری
on guard اماده برای دفاع باشید
on guard گاردگرفتن
on ones guard موافب
on guard مراقب بودن نگهبان بودن
on ones guard درپاسگاه
take guard وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
out guard گشتی
out guard گشتی صحرایی
on guard درسرنگهبانی
on guard هشیار
on guard نگهبان
to keep guard بودن احتیاط کردن
guard نگهبان
guard پاسدار
guard چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guard حالت دفاعی شمشیرباز
guard کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
guard روکش کشیدن
guard صفحه محافظ روکش محافظ
guard محافظ
old guard محافظه کار سیاسی
old guard صنوف صاحب اعتبار قدیم
guard محافظت کردن
guard حفافت کردن
guard محافظ گارد
guard پاسبان مستحفظ
guard گارد
guard نرده حفافتی
guard پناه
guard حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guard محافظت کردن نگهبانی کردن
guard پاییدن پاسداری کردن
guard پاسداری دادن
guard نگهبانی دادن
guard watch
on guard <idiom> آگاه ،بادقت
guard احتیاط نرده روی عرشه کشتی
right guard نگهبانراست
off-guard درانتظارپیشامدبد
off guard <idiom> غیر قابل پیش بینی ،غیر منتظره
stand guard نگهبانی دادن
state guard نیروی نظامی ایالتی
state guard ارتش ایالتی
key guard راهنمایکلید
left guard محافظچپ
guard dog سگ پلیس
neck guard حافظگردن
eye guard حافظچشم
splash guard گلگیر
skate guard پرش روی تیغه اسکیت
breech guard حافظتهساز
seaman guard گارد دریایی
chin guard حافظچانه
clothing guard حافظپارچه
sergeant of the guard گروهبان پاسدار
sergeant of the guard گروهبان نگهبان
shin guard ساقبند
on guard line خطحافظ
safe guard حفافت
overhead guard حافظبالایسر
guard dog سگ نگهبان
to nount guard به نگهبانی رفتن
to relieve guard نگهبان راعوض کردن
guard's van کالسکهنگهبانقطار
guard dog سگنگهبان
watch guard زنجیر یا طنابی که برای نگهداشتن و پاییدن کسی بکارمیبرند
wind guard محافظباد
yeoman of the guard گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
trigger guard حافظماشه
border guard پلیس مرزبانی
toe guard حافظانگشتان
tendon guard محافظزردپی
snow guard محافظبرف
to guard against danger مواظب خطر بودن
guard line خط اغاز مسابقه شمشیربازی
flag guard نگهبان پرچم
flag guard گارد پرچم
fire guard حائل اتش
fire guard پیش بخاری
face guard ماسک محافظ
escort guard محافظ زندانی جنگی بدرقه زندانی
escort guard گارد محافظ
guard ship ship mission active
dress guard اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
flank guard پهلودار
gear guard جعبه محافظ برای چرخ دنده ها
guard house پاسگاه
guard house پاسدارخانه
guard cell گیاهی را تشکیل میدهند
guard cell یکی از دو سلول لوبیایی شکلی که منافذ
guard bit یک بیت در کلمه ذخیره شده که بیان میکند آیا میتواند تغییر کند یا محافظت شده است
guard band باند نگهبان
guard assembly الات محافظ روپوش جنگ افزار مجموعه روپوش
guard assembly محفظه
double guard دفاع با دو دست
demolition guard نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
air guard گشتی هوایی
air guard پاسور هوایی
advance guard طلایه
advance guard پیشرو
advance guard پیش لشکر پاسدار
advance guard پیش قراول
guard-rails نرده
guard-rails ریل نگهدار حائل ریل
guard-rail نرده
armed guard گارد مسلح
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com