English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English Persian
boot tree قالب چکمه یا پوتین
Other Matches
tree bench [bench encircling a tree trunk] نیمکت [دور تنه ] درخت
boot اجرای مجموعهای از دستورالعمل ها برای رسیدن به موقعیت مط لوب
boot up اجرای خودکار مجموعهای از دستورالعمل ها در ROM پس از روشن شدن کامپییوتر
inner boot چکمهداخلی
the boot اخراج
to boot فایده و سود داشتن
to boot <idiom> همچنین ،به علاوه
boot out <idiom> اخراج کردن ،کسی را مجبوربه ترک یا رفتن کردن
boot بوت
boot راه اندازی
boot خود راه اندازی
boot خراب کردن توپ هنگام گرفتن ان
boot پوتین ساقه بلند
boot کفش فوتبال
boot چکمه
boot پوتین
boot لگدزدن باسرچکمه وپوتین زدن
boot اخراج چاره یافایده
boot پوتین یاچکمه
boot پوشش کمکی روی سم اسب
boot اولین شیار دیسک راه اندازی روی فلاپی دیسک سازگار IBM
boot سود
boot فایده
boot اختلاف موجودبین قیمتها در مبادله دودارایی
boot دیسک خاصی که حاوی برنامه راه انداز ونرم افزار سیستم عامل است
boot روی یک دیسک سخت با بیشتر از یک بخش بخشی که حاوی برنامه راه انداز و سیستم عامل است
boot فضای ترانک
hessian boot چکمه بلند
half boot نیم چکمه
elevator boot منبع بالابر
cold boot روشن کردن کامپیوتر و بارکردن سیستم عامل به درون ان
cold boot راه اندازی سرد
hip boot چکمه بلند ضد اب
ski boot کفس اسکی
coronet boot چکمهقیفیشکل
boot jack محلقرارگرفتنکفشبرایواکسزدن
ankle boot نیمچکمه
warm boot فرایند فریب دادن کامپیوتر بااین تفکر که برق ان با وجودروشن بودن خاموش شده است راه اندازی گرم
warm boot شروع مجدد سیستم که معمولاگ سیستم عامل را هرباره بارمیکند ولی دیگر سخت افزار را بررسی نمیکند
ski boot چکمه اسکی
rubber boot چکمهلاستیکی
snow boot پوتین برف یا اسکی
top boot کروک اتومبیل
football boot کفشفوتبالی
jumping boot کفشمخصوصپرش
knee boot چکمهزانویی
iron boot کفش اهنی تمرینی برای تقویت عضله پا
jack boot چکمه ساق بلند
hobnail boot چکمهسنگین
touring boot چکمهسیاحتی
thigh-boot چکمهبلند
shin boot حافظساق
safety boot چکمهیایمنی
mountaineering boot چکمهکوهنوردی
top boot چکمه سواری
boot lace بند کفش
boot camp اردوگاه تعلیمات نظامی نیروی دریایی
boot camps اردوگاه تعلیمات نظامی نیروی دریایی
boot [British E] صندوق چمدان [خودرو]
boot and saddle سوار شوید
boot band کش مخصوص گتر شلوارنظامی
boot blouse گتر شلوار
boot hose زنگار
boot hose پای افزار
boot locke قفل صندوق عقب
boot topping رنگ امیزی خط ابخور
boot maile میخ کفش
boot record رکورد راه اندازی
master boot record رکورد راه اندازی اصلی
knee boot suspender بندچکمهزانویی
heavy duty boot نیمچکمه
car boot sale فروشاجزایکوچکاتومبیل
tree شجره النسب درخت کاشتن
tree قالب کفش چوبه دار
tree شجر
tree فرمان TREE
tree سیستم ساختار داده که هر داده به دادههای دیگر بوسیله انشعابها وصل است .
tree بدرخت پناه بردن
tree بشکل درخت شدن
tree شاخسار
tree روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
tree مین میکند
tree سیستم داده که هرداده یا گره آن فقط دو انشعاب دارند
tree درخت
tree مشاهده پروندههای ذخیره شده روی دیسک ه برای نشان دادن پرونده ها و زیرپرونده ها مرتب شده اند
the f. of a tree برگهای درخت
tree درتنگنا قرا ردادن
before the tree جلو درخت
to truncate a tree شاخههای درختی را زدن
gum tree درخت صمغ
tree network شبکه درختی
to spray a tree داروی ویژه بردرختی افشاندن تا انکه میکربهای ان کشته شود
to shin up a tree از درختی بالارفتن
to girt a tree دوردرختی راپیمودن
to girdle a tree پوست درخت راحلقهای بریدن
tree structure ساختاردرختی
tree planting درختکاری
unordered tree درخت نامرتب
tree sort مرتب کردن درختی
tree structure ساخت درختی
tree of heaven درخت عرعر
tree structure ساختار درخت
tree surgeon ویژه گر برش و قطع بخشهای بیماری زده یا پوسیده درختان
tree house خانه بالای درخت
tree farm خزانه درخت
tree surgery تشریح علمی درخت
tree farm محوطه درخت کاری جنگل
tree diagram نمودار درخت
tree traversal تقاطع درختی
tree frog قورباغهدرختی
cross-tree [رابط عرضی دکلها]
A tree is known by its fruit. <proverb> درخت از میوه اش شناخته مى شود.
date tree درخت خرما
lemon tree درخت لیمو
Coniferous tree درخت جوزدار [ از فامیل کاج ]
Deciduous tree درخت برگریز
oak tree درخت بلوط
the foot of the tree پای درخت
tree of life درخت زندگی [این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
A tree is known by its fruit . <proverb> درخت با میوه هایش شناخته مى شود .
He uprooted the tree . درخت را از ریشه ( جا ) ؟کند
ornamental tree درختتزئینی
to prune a tree درختی را آراستن
to lop a tree درختی را آراستن
tree-lined درختکارینشده
tree pruner درختآرا
tree trunk ساقهاصلیدرخت
to prune a tree سرشاخه درختی را زدن
to lop a tree سرشاخه درختی را زدن
The tree wI'll die . درخت خشک خواهد شد
pulm tree درخت نارگیل
walnut tree درخت گردو
in the green tree بخت سبز
flame tree درختان وبوته هاییکه دارای گلهای درخشان اتشی یا زرد رنگ هستند
fir tree درخت صنوبر
fig tree درخت انجیر
dragon tree درخت خون سیاووشان
decision tree درخت تصمیم
decision tree اقدامات لازم جهت تصمیم گیری
decision tree مسیر تصمیم گیری
ebony tree خرماندو
crown tree شمع
cross tree رابط عرضی دکلها
gallows tree چوبه دار
gender tree شجره نامه
in the green tree سرسبز
i saw one climbing the tree یکی را دیدم که از درخت بالامی رفت
huffman tree درختی با کمترین مقادیر
apple tree درخت سیب
he is up a gum tree کاردبه استخوانش رسیده است
hat tree کلاه اویز
grass tree نوعی زنبق استرالیایی
genealogical tree نسب نامه
genealogical tree شجره نامه
gender tree سلسه دودمان نسب نامه
cornel tree درخت زغال اخته
coffee tree درخت قهوه
clothes tree چنگک لباس
china tree زیتون تلخ
china tree شالسنجان
axle tree میله میان دو چرخ
almond tree درخت بادام
agriot tree چوب چپق
abel tree درخت سپیدار که نام لاتین ان alba populus است
Christmas tree جعبه کنترل حاوی چراغهای رنگی
family tree شجره نامه
family tree نسب نامه
family tree شجره
balsam tree درخت بلسان
barren tree درخت بی میوه
clothes tree چوب لباسی
christmass tree ضربهای در بولینگ که میلههای 3 و 7 و 01 را برای راست دست و میلههای 2 و7 و 01 را برای چپ دست باقی می گذارد
chocolate tree درخت کاکائو
cherry tree درخت گیلاس
chaste tree فلفل بری
chaste tree دل اشوب
box tree درخت شمشاد
binary tree درخت دودوئی
binary tree درخت دودویی
bean tree درخت خرنوب
plane tree درخت چنار
joshua tree درخت خنجری یا ابره ادم جنوب شرقی امریکا
threaded tree درخت پیچ دار
smoke tree بوته سماق
in the green tree خوشبخت
shoe tree قالب کفش
saddle tree یکجورگل لاله درامریکای شمالی
saddle tree قلتاق
roof tree کش دیرک افقی چادر
roof tree کش بالای شیروانی
ridge tree کش بالای شیروانی
plum tree درخت الو
planer tree درخت ازاد
pear tree درخت گلابی
sorrel tree درخت ترشک
spanning tree درخت پوشا
the root of a tree ریشه درخت
the pith of a tree مغز درخت
summer tree تیرسردر
plum tree درخت گوجه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com