English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (7 milliseconds)
English Persian
buffer stock ذخیره اتکائی
buffer stock تامین ذخیره
buffer stock موجودی ذخیره
buffer stock مواد اولیه ذخیره
buffer stock موجودی احتیاطی
Other Matches
buffer ضربت گیر
buffer دافع اطاق خرج
buffer امپلی فایری برای جلوگیری ازتداخل مدارات
buffer حافظه میانجی
buffer ماشین لرزنده
buffer استفاده از میانگیر
buffer پرداخت کردن
buffer ضربت خور حائل
buffer سپر
buffer میانگیر
buffer ضربه گیر بالشتک
buffer تامپون
buffer بافر
buffer حافظه موقت
buffer حافظه میانی
buffer استفاده از فضای ذخیره سازی موقت تا وقتی که پردازنده یا رسانه آماده پردازش آن شود
buffer مدار که سیستم را از آسیب ورودی سایر مدارها یا وسایل جانبی حفظ میکند
buffer فضایی موقت ذخیره سازی برای دادهای که منتظر پردازش است
buffer استفاده از فضای ذخیره سازی موقت در پورتهای ورودی یا خروجی تا وسایل جانبی آهسته بتوانند با CPU سریع کار کند
buffer وسیلهای که به دستورات یا داده ها اجازه میدهد پیش از کامل شدن قبلی داده جدید وارد کنند
buffer کل حروفی که قابل نگهداری در بافر هستند
buffer محلول تامپون
buffer بافری که اندازه اش طبق نیاز تغییر میکند
buffer فضای ذخیره سازی موقت برای وسیلهای که دادهای دریافت کرده ولی آماده پردازش نیست
buffer فضای ذخیره سازی موقت برای داده که در حافظه اصلی خوانده یا نوشته شود
buffer فضای ذخیره سازی موقت برای اینکه داده وارد یا خارج شود
z buffer محل از حافظه برای ذخیره اطلاعات بردار Z برای شی گرافیکی نمایش داده شده روی صفحه
buffer capacity فرفیت بافر
buffer body بدنه دافع
buffer area ناحیه میانگیر
buffer zones منطقه جلوگیری ازخطر احتمالی
buffer zones منطقه تامین
buffer zones منطقه پیشگیری
buffer zone منطقه جلوگیری ازخطر احتمالی
buffer zone منطقه تامین
buffer zone منطقه پیشگیری
buffer chamber اطاق خرج
buffer chamber جان لوله محفظه ضربت گیر محفظه دافع
buffer tank تانکرحائل
disk buffer میانگیر دیسک
disk buffer بافر دیسک
elastic buffer اندازه بافر که طبق نیاز تغییر میکند
elastic buffer میانگیر ارتجاعی
off screen buffer فضای RAM برای نگهداری تصویر پیش از نمایش آن روی صفحه
oil buffer ضربت گیر روغنی یا دافع روغنی
output buffer میانگیر خروجی
refresh buffer یک مکان حافظه موقت که درهنگام تازه کردن یک صفحه تصویر اصلاعات نمایش صفحه را نگاهداری میکند
storage buffer میانگیر انباره
keyboard buffer حافظه موقت صفحه کلید
buffer storage حافظه میانگیر
buffer storage انباره میانگیر
buffer condenser خازن میانگیر
keyboard buffer بافر صفحه کلید
buffer distance حاشیه امنیت
buffer distance محوطه امنیت
buffer duo دو پیاده مجاور در برابر دوپیاده مجاور با یک عرض فاصله
buffer memory حافظه میانیگر
buffer pool تعدادی میانگیر که در دسترس سیستم کنترل ورودی-خروجی هستند
buffer register ثبات میانگیر
buffer state دولت کوچکی راگویند که بین دو کشور بزرگ واقع شده و از برخورد وبروز اختلاف بین انهاجلوگیری میکند
buffer solution محلول بافر
buffer state دولت حایل
buffer stage مرحله میانگیر
buffer-bar [railway] ضرب خور [قطار]
in stock <idiom> روی بورس
out of stock <adj.> غیر موجودی کالا [در انبار]
take stock of <idiom> شمردن فرصتها
take stock <idiom> جمع بندی کردن
to take stock of برانداز کردن
stock still بی حرکت
stock still بی جنبش
out of stock;ex stock از موجودی یاذخیره
stock دسته ابزار و اسلحه
stock رها کردن پرنده دست اموز برای شکارقنداق تفنگ
to have in stock موجود داشتن
stock اماده
stock قبضه جنگ افزار قنداق تفنگ
stock میله لنگر
stock موجودی
stock موجودی کالا ذخیره
stock ذخیره اولیه
stock جوراب ساق بلند
stock عادی ازلحاظ مدل
stock دسته چوب ماهیگیری
stock ازادکردن ماهی پرورشی در اب میله عرضی لنگر
stock سهام
stock موجودی موجودی کالا
stock عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
stock ذخیره
stock جامع نسب
stock انبار
stock ذخیره کردن
stock به موجودی افزودن
stock درانبار
stock قنداق تفنگ
stock ته ساقه
stock تنه
stock کنده
stock انبارکردن
stock سهم
stock انباشته انباره
stock اماد ذخیره
stock ذخیره ذخیره کردن
stock دسته حدیده
stock مال التجاره
stock-still بی جنبش
stock بدنه رنده
stock ماده اولیه
stock موجودی ذخیره
stock موجودی انبار
stock دم دست
stock نیا
stock سهام سرمایه
stock پایه دسته ریشه
stock-still بی حرکت
stock موجود
stock :حاضر
stock مواشی پیوندگیر
stock دودمان
stock : مایه
stock dividend سهام صادره بابت سود سهام
stock control کنترل وسفارش موجودی انبار
stock control کنترل موجودی
stock company شرکت سهامی
stock control کنترل موجودی انبار
stock control کنترل ذخیره انبار
stock evaluation بررسی موجودی انبار ارزیابی موجودی
stock exchnge بورس
stock exchnge بازار سهام تجارتی اتحادیه سهامداران
stock jobber محتکر سهام دلال سهام
stock jobber سفته باز
stock in trade لوازم وابزار کار فوت وفن
stock in trade مال التجاره
stock in trade موجودی کالای مغازه
money stock عرضه پول
stock holder سهامدار
stock holder صاحب سهم
stock funds اعتبار خریدنقدی
stock funds اعتبار نقدی اماد
stock clerk انباردار
stock check کنترل موجودی
raw stock موجودی مواد خام
reserve stock اماد ذخیره
reserve stock موجودی ذخیره
safety stock موجودی ذخیره انبار
safety stock موجودی تضمینی
seed stock ذخیره بذرکاشتنی
seed stock نیروی ذخیره
service stock اماد و کالاهای جنگی
service stock امادرزمی
spares stock موجودی لوازم یدکی
preferred stock سهام ممتازه
preferred stock سهم ممتاز
stock adjustment تعدیل موجودی
stock certificate گواهی موجودی کالا در انبار گواهی سهم
stock broker دلال بورس
stock broker کارگزار بورس
stock broker دلال سهام
stock bottle شیشه ذخیره
stock audit حسابرسی موجودی
stock and die دسته حدیده و حدیده
stock accounting حساب کالاهای موجود
stock adjustment تطبیق موجودی
stock accounting حسابداری موجودی
We dont have it in stock . این جنس موجود نیست ( نداریم )
vine stock نیایبرگمو
stock pot قابلمهگود
laughing stock مورد تمسخر
laughing stock مضحکه
laughing stock مایهی خنده
stock exchange بورس اوراق بهادار
valuation of stock ارزیابی موجودی
treasury stock سهم منتشره شرکت که بعنوان سرمایه منظور میگردد
to lay in a stock موجودی تهیه کردن
take stock in (usually negative) <idiom> باورداشتن
rolling stock ترنهای روی خط اهن
outside [stock exchange] <adj.> خارج از بورس [فروخته شده ]
stock exchange بورس سهام
stock exchange بورس اوراق بهادار
stock exchange بورس سهام
stock exchanges بورس سهام
stock exchanges بورس اوراق بهادار
rolling stock گردونههای ریل دار
to i. one's capital in stock سرمایه حودرادرسهام گذاشتن
surplus stock موجودی مازاد
stock requisition درخواست کالا
stock record سابقه موجودی
stock piling ذخیره کردن در انبار
stock piling ذخیره نمودن
stock piling انبار کردن
stock number شماره فنی انبار شماره انبار
stock number شماره فنی جنس
stock level سطح ذخیره انبار
stock level سطح انبار
stock jobbing سفته بازی
warehouse stock موجودی انبار
stock requisition تقاضا جهت کالا
stock room انبار
surplus stock موجودی اضافی
stock yard حیاط طویله
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com