English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 180 (8 milliseconds)
English Persian
built in panel تابلوی نصب
Other Matches
built ساخت
built in جزو ساختمان
new built تازه ساخت
built-up پر از ساختمان
well-built خوشاستیل - خوشساخت
built into که هنوز بخش فیزیکی سیستم است
built up پر از ساختمان
new built تازه ساز
new built نوساخت نوساز
built in غیر قابل انتقال
built in موجود در داخل چیزی
built in توکار
built ریخت
built ترکیب
built-in غیرقابل انتقال
built-in نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
built-in تشخیص خطا و بررسی اعتبار به طور خودکار روی داده دریافت شده
built-in تابع مخصوصی که در برنامه پیاده سازی شده است
built-in ی از سیستم است
built in وسیلهای که از ابتدای ساخت روی دستگاه سوار شده باشد
built in function تابع توکار
built up frog قطعهای شبیه به قلب که برای ریلها به کار برده میشود
built up edge لبه مخصوص نصب
built up crossing قطعه ریل متقاطع
built up beam تیر ساخته شده
built on sand ناپایدار
built in check بررسی توکار
built on sand سست بنیاد
built in stabilizers تثبیت کنندههای خودکار
built in engine موتور تاسیسات
built in font فونت توکار
built in check مقابله توکار
built in jack جک مخصوص نصب
built up frog قلبی ریل
built up frog قورباغهای نصب
built up lining پوشش مرکب
purpose-built <adj.> قابل اجرا
purpose-built <adj.> قابل استفاده
purpose-built <adj.> کارکردی
purpose-built <adj.> سودمند
purpose-built <adj.> درست
purpose-built <adj.> شایسته
purpose-built <adj.> هدفمند
purpose-built <adj.> اجرا شدنی
purpose-built <adj.> مفید
purpose-built <adj.> باصرفه
purpose-built <adj.> دارای مزیت
purpose-built <adj.> عملی
built up section مقاطع مرکب
coach built چوبی
built in fonts شکل حروف تعبیه شده
custom built سفارشی
custom built سفارشی تهیه شده اختصاصی
purpose-built <adj.> به درد بخور
the churach built him up کلیسا اورا تربیت یا تهذیب اخلاق کرد
built-in microphone میکروفن
purpose-built تکمنظوره برایمنظوریخاص
It has built up quite a reputation. اسمش خوب دررفته
purpose-built <adj.> مناسب
purpose-built <adj.> بدرد خور
built in aerial آنتن دستگاهی
jerry built سر هم بندی شده
jerry built ارزان بناشده
jerry built با بی دقتی روی هم سوار شده
jerry-built سر هم بندی شده
jerry-built ارزان بناشده
jerry-built با بی دقتی روی هم سوار شده
air built هوایی
air built پوچ
custom-built آنچه مخصوص یک مشتری ساخته شده است
brick built اجری
brick built اجر ساز
Rome was not built in a day <proverb> رم یکشبه بنا نشد
made or built up mast دگل چند تیکه
panel هیئت تشک پالان
panel صفحه کلید
panel صفحه نمودارجعبه سویچها
panel پرده شبکه مخابرات
panel جعبه کلیدبرق
panel تابلوی برق
panel قاب تختهای قاب تزئینی
on the panel جزوصورت گرفته
on the panel ثبت شده
panel نقاشی روی چوی
panel پانل
panel صفحه تقسیم برق
panel تابلو
panel قطعه
panel قاب سقف
panel قاب عکس
panel نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panel صفحه
panel قطعه مستطیلی شکل
panel قسمت جلوی پیشخوان اتومبیل وهواپیماوغیره
panel قاب گذاردن حاشیه زدن به
panel میزگرد
panel هیئت
panel صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
panel صورت اسامی اشخاص
panel ورقه درپوش
panel تخته کوبیدن
panel یچهای کنترل سیستم کامپیوتر اصلی و نشان دهندههای وضعیت
panel یچ ها که به اپراتور امکان کنترل عملیات کامپیوتر یا وسیله جانبی را میدهد
panel تابلوی عقب کامپیوتر که اتصالات به رسانههای جانبی مثل صفحه کلید
panel چاپگر
panel نمایشگر ویدیو و mouse را نگه می دارد
panel بخش مسط ح محفظه با قط عات کنترل و سوکت
panel پرده مخابرات
middle panel قابچوبیمیانی
veneer panel صفحه روکش
solar panel پهنهی آفتابگیر
control panel تابلوی فرمان
data panel دکمهاطلاعات
touch panel صفحه حساس به تماس
to panel a wall دیواری را تخته کوبی کردن
to panel a dress جامه زنانه را با تیکهای ازرنگ دیگر اراستن
to panel a door تنکه بدر گذاشتن
the panel of a door تنکه در
control panel پانل مخصوص نصب کنترل ها
back panel صفحه عقبی
photovoltaic panel تابلویقدرتزاینوری
radiator panel صفحهرادیاتور
access panel پانل یا قابی که برای اسانترکردن تعمیرات وبازرسی براحتی برداشته و یانصب میشود
control panel تابلوی کنترل
ceiling panel لقط
modesty panel صفحهحفظعفت
drapery panel چین پرده ای
code panel رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
trim panel آرایندهتختهمیانی
plywood panel تخته چندلا
side panel حاشیهکناری
scuttle panel صفحهحبله
sail panel صفحهقایقرانی
signal panel پرده مخابرات
door panel بخش مسطح درب
panel code کد پرده مخابرات
panel box جعبه تابلو
panel board تابلوی برق
operating panel تابلوی عملکرد
control panel صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
control panel صفحه کنترل
marking panel پرده علامت گذاری مین
marking panel پرده شناسایی
marking panel پرده مخابرات
maintenance panel تابلوی نگهداشت
distribution panel تابلوی توزیع
graphic panel تابلو نگارهای
fuse panel پانل فیوز
fuse panel تابلوی فیوز
front panel مجموعهای از کلیدها و علائم برای کنترل سیستم کامپیوتری توسط اپراتور
front panel تابلوی جلو دار
feeder panel تابلوی تغذیه
panel code علامت رمزپرده شناسایی
panel discussion بحث میزگرد
panel cutout فیوز تابلو
patch panel تابلوی سرهم بندی
panel work تخته کوبی
panel work تنکه سازی
panel wall اگین دیوار
panel truck یک نوع خودرو برای حمل بیسیم و غیره
panel truck بارکش کوچک موتوری
panel screen صفحه
panel interview مصاحبه میزگرد
panel formwork قالببندی پیاده شونده
panel formwork تخته قالب بندی بتن
panel house جنده خانه
switch board panel تابلو کلید
flat panel display صفحه نمایش مسطح
plasma panel display وسیله نمایش مسطح باحبابهای کوچک نئون
plasma display panel صفحه نمایش گازی
overhead switch panel صفحهکلیدبالایسر
central control panel تابلوی مرکزی کنترل
video connection panel صفحهاتصالبهنمایشگر
touch sensitive panel صفحه حساس به تماس
electrical connection panel صفحهاتصالبهبرق
control panel device ابزار تابلوی کنترل
central control panel مرکز کنترل
solar cell panel صفحهباطریخورشیدی
liquid crystal bar graph panel indicator شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com