Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 82 (4 milliseconds)
English	Persian
jerry-built	سر هم بندی شده
jerry-built	ارزان بناشده
jerry-built	با بی دقتی روی هم سوار شده
Other Matches
jerry built	ارزان بناشده
jerry built	با بی دقتی روی هم سوار شده
jerry built	سر هم بندی شده
jerry	المانی
jerry	سربازالمانی
jerry	اسم خاص مخفف
jerry build	بنا سازی کردن
jerry build	با مصالح ارزان ساختمان کردن
jerry build	سرهم بندی کردن
Jerry builder	بساز و بفروش
built in	توکار
new built	نوساخت نوساز
built in	موجود در داخل چیزی
built in	وسیلهای که از ابتدای ساخت روی دستگاه سوار شده باشد
new built	تازه ساز
new built	تازه ساخت
built into	که هنوز بخش فیزیکی سیستم است
well-built	خوشاستیل - خوشساخت
built in	غیر قابل انتقال
built in	جزو ساختمان
built up	پر از ساختمان
built-in	ی از سیستم است
built	ساخت
built-up	پر از ساختمان
built-in	تابع مخصوصی که در برنامه پیاده سازی شده است
built-in	غیرقابل انتقال
built-in	تشخیص خطا و بررسی اعتبار به طور خودکار روی داده دریافت شده
built-in	نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
built	ریخت
built	ترکیب
purpose-built <adj.>	به درد بخور
purpose-built <adj.>	اجرا شدنی
purpose-built	تکمنظوره برایمنظوریخاص
built-in microphone	میکروفن
the churach built him up	کلیسا اورا تربیت یا تهذیب اخلاق کرد
purpose-built <adj.>	مناسب
purpose-built <adj.>	مفید
purpose-built <adj.>	باصرفه
purpose-built <adj.>	دارای مزیت
purpose-built <adj.>	بدرد خور
purpose-built <adj.>	هدفمند
purpose-built <adj.>	شایسته
purpose-built <adj.>	درست
purpose-built <adj.>	سودمند
purpose-built <adj.>	کارکردی
purpose-built <adj.>	قابل استفاده
purpose-built <adj.>	قابل اجرا
purpose-built <adj.>	عملی
It has built up quite a reputation.	اسمش خوب دررفته
built in fonts	شکل حروف تعبیه شده
custom built	سفارشی تهیه شده اختصاصی
built in jack	جک مخصوص نصب
built in function	تابع توکار
built in font	فونت توکار
built in engine	موتور تاسیسات
built in check	بررسی توکار
built in check	مقابله توکار
built in aerial	آنتن دستگاهی
brick built	اجر ساز
brick built	اجری
air built	پوچ
air built	هوایی
built in panel	تابلوی نصب
built in stabilizers	تثبیت کنندههای خودکار
custom built	سفارشی
coach built	چوبی
built up section	مقاطع مرکب
built up lining	پوشش مرکب
built up frog	قورباغهای نصب
built up frog	قلبی ریل
built up frog	قطعهای شبیه به قلب که برای ریلها به کار برده میشود
built up edge	لبه مخصوص نصب
built up crossing	قطعه ریل متقاطع
built up beam	تیر ساخته شده
built on sand	ناپایدار
built on sand	سست بنیاد
custom-built	آنچه مخصوص یک مشتری ساخته شده است
made or built up mast	دگل چند تیکه
Rome was not built in a day <proverb>	رم یکشبه بنا نشد

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com