English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
chain work کار زنجیرهای
Other Matches
Arrears of work . Back log of work . کارهای عقب افتاده
To go to work . to start work . سر کار رفتن
chain باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain رکود داده در یک فایل زنجیری
chain دارد.
chain فایلی که در آن هر ورودی داده و آدرس ورودی بعدی را که همان محتوای داده را دارد
chain لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
chain از کلمه قبلی
chain مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
chain چاپگری که حروف آن به ترتیب پشت سر هم قرار دارند
chain روش وصل کردن یک وسیله با یک کابل که داده را از یک ماشین به دیگری منتقل میکند.
chain لیستی از داده که در آن هر اطلاع حاوی آدرس موضوع بعدی در لیست است
chain 1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
chain متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد
chain مراجعه کنید به CATENA
chain saw اره برقی
chain saw اره زنجیری
chain زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی
chain لیستی از دستورات در فایل که به ترتیب در یک سیستم دستهای اجرا می شوند
chain زنجیر
chain کند وزنجیز حلقه
chain رشته
chain سلسله
chain : زنجیرکردن
chain شبکه زنجیری
chain زنجیره
chain زنجیر مساحی
chain سلسله کوه
chain سری
chain سلسله سلسله مراتب
chain سری عکسهای یک منطقه زنجیر
chain زنجیر
chain survey نقشه برداری زنجیری
chain survey پیمایش بدون اندازه گیری زاویه
chain stopper خفت زنجیری
chain wheel چرخ زنجیر
chain sprocket چرخ زنجیر
chain splice پیوند زنجیری
chain shortening کوتاه کردن زنجیری
chain rule قانون زنجیری
chain crew متصدیان اندازه گیری
chain sweep مین جمع کردن با استفاده اززنجیر مین جمع کنی بازنجیر
chain hook دیلم زنجیر لنگر
chain reflex بازتاب زنجیرهای
chain-smoking سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
parent chain زنجیر مادر
parent chain زنجیر اصلی
chain-smoking پی در پی سیگار کشیدن
pawn chain زنجیر پیادهای شطرنج
closed chain زنجیر حلقهای
chain-smokes سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain winding سیم پیچ زنجیری
chain react دچار واکنشهای مسلسل وزنجیری شدن
chain react تحت واکنشهای زنجیری واقع شدن
chain pulley قرقره زنجیر
chain of command سلسله مراتب
chain locker چاله زنجیر
chain locker انبار زنجیر
chain hook هوک زنجیر
chain field فیلد اتصال
chain hob دستگاه فرز غلطکی زنجیرهای
chain guage اشل زنجیری
chain gang دستهای از محکومین که بهم زنجیر شده اند
chain gang هم زنجیر
chain of command سلسله مراتب فرماندهی
chain printer چاپگرزنجیرهای
chain printer چاپگر زنجیری
chain plate صفحه فلزی کنار قایق برای بستن بادبان
chain pipe لوله زنجیر
chain pipe دهانه چاله زنجیر
chain of evacuation سیستم تخلیه
chain effects اثرات زنجیری
chain of evacuation سیستم اخراجات
chain grab زنجیر گیر
chain brake عایقزنجیر
gunter's chain متر فلزی نقشه برداری
chain stitch گره یا کوک زنجیره ای جهت جلوگیری از باز شدن گلیم بافت و تزیین و یا کناره بافی و شیرازه بافی مورد استفاده قرار می گیرد
safety chain زنجیرهامنیت
endless chain زنجیر مدور
markov chain زنجیره مارکف
hoisting chain زنجیر بالابر
elevating chain زنجیر بالابر
mooring chain زنجیرمهار
measuring chain زنجیر مساحی
lifting chain زنجیربالابر
lost chain زنجیره گم شده
lost chain زنجیره از دست رفته
lock chain زنجیربرای بستن چرخ
gunters chain زنجیرزمین پیمایی
grab chain زنجیر قلاب دار
heteroatomic chain زنجیر ناجور اتمی
homoatomic chain زنجیر جور اتم
side chain زنجیر جانبی
link chain زنجیر رابط
link chain زنجیر اتصال
He is a chain smoker. پشت سرهم سیگار می کشد
load chain زنجیر بار
drive chain زنجیرهراندن
chainsaw chain تیغهارهدرختبری
daisy chain خط ی که تمام خروجیهای وقفه وسایل را به CPU متصل میکند
daisy chain ارسال یا تغییر دهد
daisy chain باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
chain of neurons نرونهایزنجیرهای
curb chain زنجیر وصل به هویزه زیر فک اسب
crane chain زنجیر جرثقیل
chain of dunes زنجیرتلمسه
chain guide محافظزنجیر
chain drive زنجیرهکششی
daisy chain زیر تابعی در برنامه که سایرین را در یک مجموعه فراخوانی میکند. اولین تابع دومین
daisy chain سومین را و... فراخوانی می کنند
daisy chain روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
chain wheel B زنجیریچرخهیب
chain wheel A زنجیریچرخهیA
drag chain عایق
drag chain زنجیرکشش
chain stitch بافت زنجیری
diasy chain انتشار سیگنالها در طول یک گذرگاه
chain stay محلقرارگیریزنجیر
daughter chain زنجیر نوزاد
daughter chain زنجیر فرعی
markov chain زنجیر مارکوف
chain clamp گیره زنجیری
chain-smokers کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
tire chain زنجیر یخ شکن
tire chain زنجیر چرخ
chain rule قاعده زنجیری [ریاضی]
chain saws اره زنجیری
chain saws اره برقی
food chain زنجیره غذایی
chain polymerization بسپارش افزایشی
chain polymerization بسپارش زنجیری
surveyor's chain زنچیر سنجش
surveyor's chain پاپیمایشگری
surveyor's chain زنجیر مساحی
studded chain حلقه زنجیر میان دار
chain-smoker کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain track مسیر زنجیر
chain store فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
chain stores فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
chain smoker کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
vehicle chain زنجیر وسیله نقلیه
chain reaction واکنش زنجیری یاهستهای
chain reaction واکنش زنجیری
chain reaction واکنش زنجیرهای
chain reactions واکنش زنجیری یاهستهای
chain reactions واکنش زنجیری
chain reactions واکنش زنجیرهای
chain mail زره زنجیری
band chain زنجیر مساحی
chain-smoked پی در پی سیگار کشیدن
chain case جعبه محافظ زنجیر
print chain زنجیر چاپ
chain letter نامهی زنجیری
chain letters نامهی زنجیری
chain-smoke پی در پی سیگار کشیدن
chain cable زنجیر لنگر
chain case جعبه زنجیر
chain bridge پل معلق
chain bridge پل زنجیری
chain block قرقره
chain banking بانکداری زنجیری
chain-smoke سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smoked سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
pointer chain زنجیر اشاره گرها
chain-smokes پی در پی سیگار کشیدن
sprocket chain زنجیر دندانه دار
block chain زنجیردوچرخه
skid chain زنجیر چرخ
side chain substitution استخلاف در زنجیر جانبی
long chain polymer بسپار بلند زنجیر
straight chain structure ساختار راست زنجیر
daisy chain interrupt یک سیستم وقفه که در ان دستگاههای جانبی از طریق گذرگاه به کامپیوتر وصل می شوند
chain check stopper سیم نگهدار
drag chain conveyor نقاله با زنجیر مقاوم
chain pipe wrench اچارزنجیرهای
grazing food chain زنجیره غذایی چرندگان
anti skid chain زنجیر محافظ در برابر لغزش
branched chain structure ساختار زنجیری شاخه دار
multi-chain necklaces گردن بند چند زنجیره
chain of authorities of a tradition اسناد
open chain compound سیستم باز
chain growth polymerization بسپارش افزایشی
chain growth polymerization بسپارش زنجیری
carbon chain polymer بسپار زنجیر کربنی
free radical chain reaction واکنش زنجیری رادیکالی
work in وفق دادن
To work on someone کسی را پختن [از نظر فکری وذهنی آماده کردن]
he is at work سر کار است
work into <idiom> آرام آرام مجبور شدن
to work someone up <idiom> تو جلد کسی رفتن
work on/upon <idiom> تفثیر گذاردن
work off <idiom> اجبار چیزی به حرکت
to keep at some work د رکاری پافشاری کردن دنبال کاریراگرفتن
work out <idiom> برنامه ریزی کردن
work in <idiom> قاطی کردن
he is at work مشغول کاراست
wonder work معجزه استادی عجیب
work in <idiom> ساییدن
i am through with my work کارم به پایان رسید
we have done our work ما کار خود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com