Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 108 (7 milliseconds)
English	Persian
client based application	برنامه کاربردی ایستگاه پردازشگر
Other Matches
server based application	برنامه کاربرد شبکه
client	یک ایستگاه کاری یا PC یا ترمینال متصل به شبکه که دستورات را به سرور ارسال میکند و نتایج را نمایش میدهد
client	ایستگاه پردازشگر
client	ارباب رجوع
client	درمان جو
client	موکل
client	مشتری
based	مستقر
based	مبنی
based on	مبنی بر
client side	داده یا برنامهای روی کامپیوتر مشتری ونه روی سرور اجرا میشود مثلاگ یک برنامه java script روی جستجوگر و کاربر اجرا میشود و برنامه کربردی مشتری است یا داده ذخیره شده ریو دیسک سخت کابر است
computer based	بر مبنای کامپیوتر
based on a contract	قراردادی
based on trusteeship	امانی
broadly-based	ارگانیشاملگروههایمختلفمردم
machine based	مبتنی بر ماشین
confidnetial relationship with client	حفظ اسرار موکل حفظ اسرارمشتری
client centered therapy	درمان متمرکز بر درمان جو
client server network	شبکه خدمتگزار- مشتری
confidnetial relationship with client	حفظ اسرار صاحب کار
based on private motives	غرض امیز
act based on pejudgement	قصاص قبل از جنایت
computer based training	تربیت مبتنی بر کامپیوتر
ruled based deduction	استنباط بر مبنای مقررات
wood-based materials	جنسسطحتخته
character based program	برنامه مبتنی بر کاراکتر
computer based learning	یادگیری بر پایه کامپیوتر
character based program	برنامه دخشه
based on private motives	غرض الود
John [American E] [prostitute's client]	مشتری [فاحشه ای]
acts based on private motives	غرض ورزی
on application	در زمان [حالت] درخواست
application [for something]	درخواست نامه [برای چیزی]
application	پیشنهاد
application	تقاضای کار
application	درخواست نامه پشت کار
application	به کار گماردن استخدام کردن به کار بردن
application	اجرا
application	درخواست
application	برنامه کاربردی استفاده
application	کاری که یک کامپیوتر انجام میدهد یا مشکلی که حل میکند
application	معمولا به صورت نوشته
application	تقاضا برای چیز
application	عرضحال
application	فرم تقاضا
application	موارد استعمال
application	استعمال
application	کاربرد استفاده
application	کاربرد
application	اعمال
written application	تقاضانامه
to file an application to somebody	از کسی بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
vertical application	برنامه کاربردی عمودی
transactional application	برنامه کاربردی ثبت و ضبط
application papers	مدارک درخواستنامه
standby application	کاربرد جانشین
to grant an application	درخواست نامه ای را پذیرفتن
application expenses	هزینه های درخواستنامه [درخواست کار]
application [applicability]	قابلیت اجرا
application documents	مدارک درخواستنامه
application credentials	مدارک درخواستنامه
application [applicability]	قابلیت استفاده
application [applicability]	مفیدبودن
application [applicability]	عملی بودن
application [applicability]	مقبولیت
application [applicability]	سودمندی
Application may be filed by ...	مهلت ارائه تقاضا نامه تا ... است.
to withdraw an application	صرف نظر کردن از تقاضای درخواست نامه ای
application package	بسته کاربردی
application study	بررسی امکان کاربرد اقلام جدید اماد
application study	بررسی پذیرش اماد
application software	نرم افزار کاربردی
application software	programs application
application of load	فرود بار کاربرد نیرو
application of a force	کاربرد نیرو
application programs	برنامههای کاربردی
application programming	برنامه نویسی کاربردی
application programmer	برنامه نویس کاربردی
application oriented	کاربرد گرا
application program	برنامه کاربردی
application of load	کاربرد بار
application of fire	اجرای اتش روی هدفهای مورد نظر اجرای اتش
application years	عمر مفید یک دستگاه
application for loan	تقاضای وام
outward application	استعمال برونی یا خارجی
nontransactional application	برنامه کاربردی غیر ثبت وضبطی
microcompouter application	کابردهای ریزکامپیوتر
application form	برگ درخواست
application heap	پشته کاربردی
application heap	حافظه پایه
field of application	میدان کاربرد
credit application	تقاضای گشایش اعتبار
application of a force	فرود نیرو
brush application	رنگزنی با قلم مو
application years	مدتی که یک دستگاه میتواند کارکند
application of low to instances	تطبیق قانون با موارد
to make an application [to apply]	درخواست کردن
application oriented language	زبان کاربردی
systems application architecture	معماری کاربردی سیستم ها
application program interface	میانجی یا رابط برنامه کاربردی
point of application of a force	نقطه فرود نیرو
to reject [refuse] an application	درخواست نامه ای را رد کردن
compressive load application	بار فشاری
FI'll in the job application form.	این برگ درخواست کاررا پرکنید
mail application programming interface	مجموعه استانداردها
mail application programming interface	که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را بیان می کنند
subsequent filing [application, documents]	ادا کردن پس از ارائه درخواست نامه

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com