English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
computer users group گروه استفاده کننده کامپیوتر
Other Matches
users بکار برنده
users رکوردی که کاربر را مشخص میکند و حاوی کلمه رمز آن و حقوق دستیابی آن است
users بخشی از حافظه که برای کاربر فراهم است و حاوی سیستم عامل نیست
users مشابه 10322
users پروتکل که بخشی از TCP/IP است و در مدیریت شبکه و برنامههای SNMP استفاده میشود
users بخشی یا خصوصیتی که کاربرطبق دلخواه خود آنرا ایجاد میکند
users آنچه توسط کاربر قابل انتخا است
users متن همراه یک برنامه که به کاربر کمک میکند در اجرای آن
users نرم افزاری کامپیوتری که کاربر و نه تولیدکننده نوشته است
users انجمن یا کلوپ کاربران یا کامپیوتر مشخص
users سوکت که امکان نصب وسایل جانبی به کامپیوتر را فراهم میکند
users استعمال کننده کاربر
users استفاده کننده
users مصرف کننده
users انتفاع از اموال
users کدشناسایی یکتا که به کامپیوتر امکان تشخیص کاربر را میدهد
users یکی از دو حالت ممکن برا ی اجرا برنامه چندرسانهای ولی عدم تغییر آن
users اپراتور ها
users گرداننده ها
users متصدی ها
users کاربر ها
users کاربر
users 1-شخصی از کامپیوتر یا ماشین یا نرم افزار استفاده میکند. 2-به ویژه اپراتورصفحه کلید
users زبان برنامه نویسی سطح بالا که بیان راحت برخی مشکلات و توابع را فراهم میکند
users دستورالعمل شرح نحوه استفاده از بسته نرم افزاری یا سیستم
users نام شناسایی یک کاربر که به شماره صحیح کاربر دستیابی دارد
users حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است
users نرم افزار یا سخت افزاری که برای این طراحی شده اند که ارتباط با ماشین ساده تر شود
cell phone users while driving کاربران تلفن همراه درحال رانندگی
out group برون گروه
t group گروه حساسیت اموزی
t group گروه T
group حزب
in group گروه خودی
we group گروه خودی
group دسته دسته کردن
group دسته بندی کردن
group طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
group کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
group نشانهای که پنجرهای را نشان میدهد که حاوی مجموعهای نشانههای فایل یا برنامه هاست
group مجموعهای از کاربران که با یک نام معرف شده اند
group جمع کردن چندین وسیله با هم
group مجموعهای از نشانه ها یا فایل ها یا برنامه ها که در یک پنجره نشان داده می شوند
group جمع شدن
group گروه رزمی
group جمعیت گروه بندی کردن
group انجمن
group دسته
group ناوگروه
group دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی
group مجموعهای از رکوردهای کامپیوری حاوی اطلاعات مربوط به هم
group گروه
group شیعه
group جمع اوری چندین چیز با هم
phosphoryl group گروه فسفریل
membership group گروه عضویت
minority group گروه اقلیت
natural group گروه طبیعی
norm group گروه هنجار
pile group دسته شمعهائی که سر انها رادال بتنی می پوشاند
group selector سلکتور گروهی
group rendezvous نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
marginal group گروه حاشیهای
group practice گروهپزشکی
group separator جداساز گروه
dead group زمین بیروح
dead group زاویه بیروح
criterion group گروه ملاک
coordinated group گروه کوئوردینانسی
control group گروه گواه
noun group گروهکلمات
leaving group گروه ترک کننده
local group گروه محلی
open group گروه باز
interest group علایقگروهی
ginger group افرادیکهکنارهمبایکدیگرکارمیکنند
primary group گروه نخستین
product group کالاهی مشابه
thiocarbonyl group گروه تیوکربونیل
task group گروه ماموریت زمینی
task group ناو گروه مامور اجرای عملیات
tail group مجموعه دم که بعنوان یک واحد یا جزئی از هواپیمامسوب میشود
spelling group حرف رمزی که نماینده یک گروه رمز یا کلمات رمز است
point group گروه نقطهای
standardization group گروه معیاریابی
within group variance پراکنش درون گروهی
symmetry group گروه تقارن
substituent group گروه استخلافی
tractor group گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
user group گروه استفاده کننده
reference group گروه مرجع
adverbial group گروه قیدی
repeating group الگوی داده مکرردریک رشته بیتی
salvage group گروه بازیابی وسایل
salvage group تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
group theory نظریه گروهها
shot group گروه گلوله هایی که نزدیک هم به هدف خورده باشند
selected group گروه گزیده
side group گروه جانبی
user group گروه کاربران
strength group گروه عمده قوای دریایی درعملیات اب خاکی
deactivating group گروه کم کننده فعالیت
group identification همانند سازی گروهی
group mark علامت گروه
group membership عضویت گروهی
group norms هنجارهای گروهی
group of targets گروه اماجها
group of targets گروه هدفها
group pressure فشار گروهی
group printing چاپ گروهی
group consciousness اگاهی گروهی
group index شاخص گروه
group casting ریخته گری گروهی
group captain سرهنگ هوایی
group mark نشان گروه
group frequency بسامد گروهی
group factors عاملهای گروهی
group dynamics پویش گروهی
group dynamics مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
group drive محرکه گروهی
group discussion بحث گروهی
group contracts قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
group contagion سرایت گروهی
group index اندیس گروه
group interview مصاحبه گروهی
group atmosphere جو گروهی
group analysis تحلیل گروه
entry group واجدین شرایط تخصصی شغلی
entering group گروه وارد شونده
end group گروه انتهایی
group casting ریخته گری
gas group گروه گاز
encounter group گروه رویارویی
hydrogxyl group گروه هیدروکسیل
diastereotopic group گروه هدایت کننده به موقعیتهای ارتو پارا
detail group دسته ماموربیگاری
detail group قسمت بیگاری
infinite group گروه نامتناهی
entry group گروه واجد شرایط
experimental group گروه ازمایشی
group acceptance پذیرش گروهی
group structure ساخت گروهی
group teaming ریخته گری گروهی
functional group گروه عاملی
group test ازمون گروهی
formal group گروه رسمی
group theory نظریه گروهی
group velocity سرعت گروهی
feeding group قسمت خوراک دهنده
feeding group گروه تغذیه کننده
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
splinter group گروهجداییطلب
attack group گروه تک به ساحل
acid group گروه اسیدی
acid group گروه اسید
abelian group گروه ابلی
group therapy گروه درمانی
pressure group گروه فشار
management group ائتلاف تجاری
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
management group ائتلاف چند شرکت
extra-group ناهمراه گروه [پرنده شناسی]
closed group گروه بسته
coacting group گروه همکار
army group گروه ارتش
acidic group گروه اسیدی
amino group گروه امینی
between group variance پراکنش میان گروهی
aiming group عوامل مثلث گیری
battle group گروه نبرد
battle group واحد ارتشی مرکب از پنج گروهان
aiming group دستگاه مثلث گیری
air group گروه هوایی
boat group ناو گروه قایقها در عملیات اب خاکی
beach group گروه خدمات ساحلی
bridged group گروه پل شده
bridging group گروه پل شده
air group گروه هوایی یک ناو
alkyl group گروه الکیل
alkyl group گروه الکیلی
attack group گروه تک
armor group گروه زرهی
artillery group گروه توپخانه
blood group تعیین کردن
blood group گروه خون
acidic group گروه اسید
sporadic group گروه نامنظم [ریاضی]
armor group گروه زره تانک
business group شرکت سهامی [شرکت]
peer group گروه همسالان
commutative group گروه جابجاپذیر
blood group گروه خونی
cyclic group گروه دوری [ریاضی]
command group گروه فرماندهی
carbonyl group گروه کربونیل
carboxylic group کروه کربوکسیلی
finite group گروه متناهی [ریاضی]
age group گروه سنی
age group گروه سالخور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com