Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
extra-group
ناهمراه گروه
[پرنده شناسی]
Other Matches
extra
<adj.>
اضافه
extra-
بسیار خیلی
extra-
علاوه
extra-
اضافه
extra-
کسب امتیاز در هر فرصت بادویدن
extra-
موضوعی که زیادی است
extra-
اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
extra
<adj.>
ویژه
extra
<adj.>
خاص
extra
<adj.>
علاوه
extra-
خارجی
extra-
یدکی
extra-
بزرگ
extra
زائد
extra
فوق العاده اضافی
extra
بزرگ
extra
یدکی
extra
خارجی
extra
بسیار خیلی
extra
علاوه
extra
اضافه
extra
زیادی
extra-
فوق العاده اضافی
extra
کسب امتیاز در هر فرصت بادویدن
extra
موضوعی که زیادی است
extra-
زائد
extra-
زیادی
extra
اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
extra-curricular
فعالیت جنسی خارج از ازدواج
extra-curricular
زنا
extra-curricular
فوق برنامه
extra atmospheric
متعلق بفضای بیرون ازجو خارج الجوی
extra charge
هزینه فوق العاده
extra cosmical
بیرون ازگیتی
extra cosmical
خارج ازعالم
extra cost
هزینه اضافی
extra-marital
خارج از زناشویی
extra-mural
فرادانشگاهی
extra-mural
میان دانشگاهی
extra-mural
فرا شهری
extra-mural
فرا -
extra-mural
فرا دیواری
extra-mural
ویژهی دانشجویان پاره وقت
We have two books extra.
دوتا کتاب اضافه ( زیادی) داریم
extra cover
بازیگر بل گیر
extra cover
پوشش اضافی برای بل گرفتن
extra cranial
بیرون ازجمجمه
extra premium
پاداش اضافی
extra professional
بیرون ازپیشه یاحرفه
extra professional
خارج حرفهای
extra regular
خارج ازقاعده
extra regular
بیقاعده
extra scientific
ماورای علم
extra special
فوق العاده
extra special
ویژه
extra special
مخصوص
extra spectral
خارج طیفی
extra terrestrial
بیرون از
extra physical
بیرون ازقواعدطبیعی
extra time
وقت اضافی
extra period
وقت اضافی
extra cranial
ازجمجمه بیرون
extra current
جریان اضافی
extra duty
خدمت اضافی
extra duty
وفیفه اضافی ماموریت اضافی
extra equipment
تجهیزات اضافی
extra equipment
متعلقات ویژه
extra essential
غیراصلی
extra essential
غیرضروری
extra legal
غیرقانونی
extra official
غیر رسمی
extra official
بیرون ازوفایف اداری
extra terrestrial
زمین
extra tuition
تدریس خصوصی
extra expenses
هزینه های اضافی
extra expenses
هزینه نهایی
extra bed
تخت خواب اضافه
to go the extra mile for someone
<idiom>
[برای کسی ]
کار تراشیدن
[اصطلاح]
extra good time
معافی مشروط از زندان
extra good time
وقت معافیت از زندان
Do you have an extra pen to lend me?
یک قلم زیادی داری به من بدهی ؟
natives Olivenöl extra
روغن زیتون کاملا طبیعی
[دسته بندی یک]
I crossed out the extra expenses .
هزینه های اضافی را قلم زدم
Could you put an extra bed in the room?
آیا ممکن است یک تخت اضافه در اتاق بگذارید؟
extra special flexible wire rope
طناب فولادی ویژه
group
شیعه
group
طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
group
مجموعهای از رکوردهای کامپیوری حاوی اطلاعات مربوط به هم
group
جمع اوری چندین چیز با هم
group
کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
group
نشانهای که پنجرهای را نشان میدهد که حاوی مجموعهای نشانههای فایل یا برنامه هاست
group
جمع کردن چندین وسیله با هم
group
کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی
group
مجموعهای از کاربران که با یک نام معرف شده اند
group
دسته بندی کردن
group
گروه
group
انجمن
group
جمعیت گروه بندی کردن
group
دسته دسته کردن
group
گروه رزمی
group
ناوگروه
group
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group
دسته
in group
گروه خودی
group
جمع شدن
out group
برون گروه
we group
گروه خودی
t group
گروه حساسیت اموزی
t group
گروه T
group
حزب
group
مجموعهای از نشانه ها یا فایل ها یا برنامه ها که در یک پنجره نشان داده می شوند
open group
گروه باز
group test
ازمون گروهی
group theory
نظریه گروهها
group theory
نظریه گروهی
group teaming
ریخته گری گروهی
group structure
ساخت گروهی
group separator
جداساز گروه
group selector
سلکتور گروهی
group rendezvous
نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
group printing
چاپ گروهی
group pressure
فشار گروهی
product group
کالاهی مشابه
reference group
گروه مرجع
group velocity
سرعت گروهی
group of targets
گروه هدفها
phosphoryl group
گروه فسفریل
norm group
گروه هنجار
landing group
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
natural group
گروه طبیعی
minority group
گروه اقلیت
membership group
گروه عضویت
marginal group
گروه حاشیهای
point group
گروه نقطهای
local group
گروه محلی
leaving group
گروه ترک کننده
infinite group
گروه نامتناهی
primary group
گروه نخستین
pile group
دسته شمعهائی که سر انها رادال بتنی می پوشاند
hydrogxyl group
گروه هیدروکسیل
repeating group
الگوی داده مکرردریک رشته بیتی
salvage group
گروه بازیابی وسایل
salvage group
تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
user group
گروه کاربران
within group variance
پراکنش درون گروهی
management group
ائتلاف تجاری
management group
ائتلاف چند شرکت
adverbial group
گروه قیدی
ginger group
افرادیکهکنارهمبایکدیگرکارمیکنند
group practice
گروهپزشکی
interest group
علایقگروهی
splinter group
گروهجداییطلب
finite group
گروه متناهی
[ریاضی]
sporadic group
گروه نامنظم
[ریاضی]
user group
گروه استفاده کننده
tractor group
گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
Group theory
نظریه گروه ها
[ریاضی]
side group
گروه جانبی
noun group
گروهکلمات
selected group
گروه گزیده
shot group
گروه گلوله هایی که نزدیک هم به هدف خورده باشند
spelling group
حرف رمزی که نماینده یک گروه رمز یا کلمات رمز است
standardization group
گروه معیاریابی
strength group
گروه عمده قوای دریایی درعملیات اب خاکی
substituent group
گروه استخلافی
symmetry group
گروه تقارن
tail group
مجموعه دم که بعنوان یک واحد یا جزئی از هواپیمامسوب میشود
task group
ناو گروه مامور اجرای عملیات
task group
گروه ماموریت زمینی
thiocarbonyl group
گروه تیوکربونیل
cyclic group
گروه دوری
[ریاضی]
diastereotopic group
گروه هدایت کننده به موقعیتهای ارتو پارا
carboxylic group
کروه کربوکسیلی
carbonyl group
گروه کربونیل
bridging group
گروه پل شده
bridged group
گروه پل شده
boat group
ناو گروه قایقها در عملیات اب خاکی
between group variance
پراکنش میان گروهی
beach group
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
beach group
گروه خدمات ساحلی
battle group
گروه نبرد
battle group
واحد ارتشی مرکب از پنج گروهان
closed group
گروه بسته
coacting group
گروه همکار
detail group
دسته ماموربیگاری
detail group
قسمت بیگاری
deactivating group
گروه کم کننده فعالیت
dead group
زمین بیروح
dead group
زاویه بیروح
criterion group
گروه ملاک
coordinated group
گروه کوئوردینانسی
control group
گروه گواه
commutative group
گروه جابجاپذیر
command group
گروه فرماندهی
attack group
گروه تک به ساحل
attack group
گروه تک
artillery group
گروه توپخانه
acidic group
گروه اسید
acid group
گروه اسیدی
acid group
گروه اسید
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com