Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 126 (7 milliseconds)
English
Persian
continuous forms
ورقههای پیوسته
continuous forms
فرم های پیوسته
Other Matches
forms
نظم فرم
forms
طرز ورفتار
forms
نوع
forms
قسم
forms
سابقه فعالیت اسب
forms
امادگی
forms
شکل قالب
forms
صورت
forms
ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
forms
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
forms
کد چهار حرف که نوع داده را به صورت فایل RIFF مشخص میکند
forms
شکل دادن
forms
ورقه
forms
ساخت
forms
ایجاد یک شکل
forms
صفحهای از صفحات کامپیوتری
forms
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
forms
یات هر آدرس وارد آن شود مثل نام و آدرس و شغل
forms
حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
forms
یات مربوطه را وارد میکند
forms
وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند.
forms
دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
forms
تشکیل دادن
forms
صورت دیس
forms
فراگرفتن
forms
تشکیل دادن ساختن
forms
شکل
forms
ریخت
forms
ترکیب
forms
تصویر وجه
forms
روش
forms
طریقه
forms
برگه ورقه
forms
فرم
forms
شکل گرفتن سرشتن
forms
بشکل دراوردن
forms
قالب کردن
forms
پروردن
preprinted forms
فرم های اماده
sixth forms
دورهی آماده سازی برای دانشگاه
forms of currency
انواع پول
no answer
[n/a]
[in forms]
بدون پاسخ
[در برگه برای پر کردن]
forms of currency
اشکال پول
forms control
کنترل فرم ها
equivalent forms
صورتهای هم ارز
forms design
طراحی فرم ها
life forms
زی نمود
alternate forms
شکلهای جانشین
To keep up appearances. For forms sake.
برای حفظ ظاهر( آبرو)
continuous
پیوسته
continuous
مداوم
continuous
بدون پایان یابدون قط عی
continuous
آنچه بدون توقف ادامه یابد
continuous
وسیلهای که مرتب به چاپگر کار می فرستد
continuous
ارسال داده سریع که در آن کلمات داده همزمان نیستند ولی به سرعت پشت سرهم می آیند
continuous
قطعهای پایان ناپذیر از نوار ضبط
continuous
سیگنال آنالوگ که پیاپی تغییر میکند
continuous
کاغذهای با طول زیاد که در چاپگر استفاده می شوند
continuous
متصل
continuous
متوالی
continuous reinforcement
تقویت پیاپی
continuous processing
پردازش پیوسته
continuous processor
دستگاه چاپ متوالی عکس چاپ کننده مداوم عکس
continuous spectrum
طیف نشری
continuous spectrum
طیف انفصالی
continuous rating
کار پیوسته اسمی
continuous scrolling
حرکت پیوسته
continuous reinforcecement
ارماتور ممتد
continuous time
با پیوستگی زمانی
continuous tone
نقطههای متفاوت
continuous tone
اهنگ پیوسته
continuous spectrum
طیف پیوسته
continuous snow
بارشبرفدائمی
continuous rain
بارش باران دائمی
continuous drizzle
بارشبارانملائم
continuous function
تابع پیوسته
[ریاضی]
continuous window
پنجره سراسری
continuous wave
امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
continuous wave
موج پایدار
continuous variable
متغیر پیوسته
continuous tone
ته رنگ پیوسته
continuous process
فرایند پیوسته
continuous beam
تیر یکسره
continuous error
خطای متوالی
continuous fire
اتش پایدار
continuous fire
اتش مداوم
continuous error
خطای پیوسته
continuous duty
کار مداوم یکنواخت
continuous duty
کار پیوسته
continuous distributions
توزیع پیوسته
continuous data
دادههای متوالی
continuous data
دادههای پیوسته
continuous current
جریان یکنواخت
continuous climbing
صعود طبیعی
continuous beam
تیرچند پایه
continuous beam
تیر ممتد
continuous beam
تیر چند دهانه تیر سراسری
continuous flow
جریان با دبی ثابت
continuous form
ورقه پیوسته
continuous grading
دانه بندی پیوسته
continuous grading
دانه بندی یکسره
continuous illumination
روشنایی مداوم
continuous illumination
روشنایی پایدار منطقه رزم
continuous inventory
موجودی مستمر
continuous levelling
تراز یابی پیوسته
continuous paper
کاغذ پیوسته
continuous phase
فاز پیوسته
continuous function
تابع پیوسته
continuous packing column
ستون پر شده پیوسته
continuous background radiation
تابش زمینهای پیوسته
continuous deep beam
تیر تیغه یکسره
continuous adjustable transformer
مبدل تنظیم پذیر
continuous stock control
کنترل مستمر موجودی
continuous flow analyser
تجزیه گر جریان پیوسته
continuous strip photography
عکاسی به طریق نوار مداوم عکسبرداری هوایی با نوارمداوم
continuous tone image
تصویر تشکیل شده از ترکیبات نواحی مجزا
continuous strip imagery
عکاسی متوالی از یک نوارزمین عکاسی مداوم از یک نوار
continuous traffic line
خط پیوسته امد و شد
continuous strip camera
دوربین عکسبرداری به طریق نوار مداوم
continuous stock taking
رسیدگی مستمر موجودی
continuous extraction apparatus
دستگاه استخراج پیوسته
continuous traffic line
خط پر امد و شد
continuous stock taking
موجودی گیری مستمر انبارگردانی مستمر
continuous flow oxygen system
سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت پیوسته میباشد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com