Dictiornary-Farsi | controlled burning | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 104 (7 milliseconds)

English	Persian
controlled burning	اتش زنی کنترل شده
controlled burning	اتش زنی واپاده


Other Matches

burning	promprogrammer
burning	سوزاندن
burning	احراق
burning	اشتعال
burning	در هیجان
burning	سوزان محترق
burning	هیجان
burning	احتراق
burning	دوارشور کردن فرش جهت کهنه کردن ظاهر آن
self controlled	خوددار
self-controlled	خوددار
controlled	مهار شده
controlled	کنترل شده
helium burning	هلیوم سوزی
gypsum burning	گچ پزی
gas burning	سوزش گاز
degressive burning	اشتعال طولانی اشتعال تدریجی خرج
degressive burning	سوختن طولانی خرج
surface burning	احتراق سطحی
hydrogn burning	ئیدروژن سوزی
i smell something burning	بوی چیز سوخته میشنوم
ion burning	یون سوختگی
lead burning	جوش سرب
neutral burning	سوزش دوطرفه حبههای باروت خرج
progressive burning	سوزش تدریجی
progressive burning	سوختن تدریجی خرج
to smell something burning	بوی سوخته شنیدن
to smell of burning	بوی سوختگی دادن
I can smell something burning.	بوی سوخته می آید
burning brand	نوع احتراق
burning train	مسیر انفجار سیکل انفجار
burning train	مسیر اشتعال
burning rate	نواخت سوزش
burning rack	قاب باتری
burning point	نقطه اشتعال
burning glass	عینک جوشکاری
burning glass	عدسی محدب یاایینه مقعر
brick burning	پختن اجر
burning glass	ذره بین
burning rate	سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
burning brand	علامت احتراق نیمسوزی
burning disgrace	رسوایی
burning disgrace	اشکار
controlled variable	متغیر کنترل شده
controlled port	بندر نظامی کنترل شده
controlled port	بندرکنترل شده
controlled rectifier	یکسوکننده تنظیم پذیر
controlled reprisal	انتخاب بررسی شده راه کار انتخاب کنترل شده راه کار
controlled sampling	نمونه گیری کنترل شده
controlled passing	عبور ومرور کنترل شده
controlled war	جنگ محدود
controlled war	جنگ پیش تنظیم
display controlled	نمایش منطقه در روی صفحه رادار راداری که تصویر ان مستقیما نشان داده میشود
controlled fragmentation	مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
remote-controlled	دستگاهکنترلازراهدور
radio-controlled	وسیلهایکهبوسیلهسیگنالهایرادیوییکارکند
close controlled	همکاری نزدیک
controlled pattern	بارریزی کنترل شده هوایی بارریزی با استفاده ازگسترش معین چترها
controlled passing	عبور کنترل شده
controlled environment	محیطی که در ان کمیتهایی ازقبیل دما فشارترکیب اتمسفری تابشهای یونیزه کننده و میزان رطوبت در مقادیر مناسب برای موجودات زنده یا سخت افزارنگه داشته میشوند
controlled effects	جنگ افزارهای با اثرات کنترل شده
controlled area	منطقه کنترل شده
controlled effects	اثرات کنترل شده
controlled economy	اقتصادارشادی
controlled economy	اقتصاد تحت کنترل
controlled company	شرکتی که تحت کنترل شرکتی باشد
controlled airspace	قسمتی از هوا یا فضا در ابعادو اندازههای معین که سرویس کنترل هوایی برای ان تدارک دیده شده است
controlled area	منطقه ممنوعه
controlled atmosphere	هواسپهر واپاده
controlled exercise	مانور کنترل شده
controlled airspace	فضای هوایی کنترل شده
controlled net	شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
controlled mosaic	موزاییک تنظیم شده
controlled mosaic	موزاییک کنترل شده
controlled inventory	موادکنترل شده اقلام بررسی شده
controlled atmosphere	گاز محافظ
controlled atmosphere	اتمسفر کنترل شده
controlled inventory	اقلام ذخیره کنترل شده
controlled interception	رهگیری کنترل شده
close controlled	رهگیری بروش کنترل نزدیک
controlled exercise	تمرین کنترل شده
controlled atmosphere	جو واپاده
slow-burning stove	اجاقآرام پز
slow burning conductor	سیم اهسته سوز
lime burning kiln	کوره اهکپزی
to souse a burning house	اب پاشیدن روی خانه درحال سوختن
gypsum burning kiln	کوره گچ پزی
keep the home fires burning <idiom>	اجازه ادامه دادن
lime burning klin	کوره اهک پزی
remote-controlled points	نقطهکنترلازراهدور
automatically-controlled door	درکنترلخودکار
solenoid controlled valve	سوپاپ الکترومغناطیسی
controlled access road	راه با ورودی محدود
controlled thermonuclear reaction	جوش هستهای کنترل شده تحت شرایط ازمایشگاهی برای تولید توان مفید
controlled stick steering	دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار
computer controlled machine	دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
silicon controlled restifier	یکسو کننده کنترل شده سیلیکانی
controlled stick steering	دسته دنده خودکار
carbon arc lead burning	جوش سرب با جرقه کربن
raven's controlled projection test	ازمون فرافکنی کنترل شده ریون
broadcast controlled air interception	نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
It must be left to the future to repeat the study under better controlled conditions	این را باید به آینده باقی گذاشت که پژوهش را در شرایط کنترل شده بهتر تکرار کرد.