English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 136 (7 milliseconds)
English Persian
copy fitting مطابقت کپی
Other Matches
fitting مناسب
fitting لوازم
fitting سوارکنی
fitting جفت سازی
fitting بموقع پرو لباس
fitting بمورد
fitting بجا
an fitting رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد
fitting out حاضر کردن ناو
fitting برازاندن
fitting قطعه اتصال
fitting اتصال
fitting جاسازی
fitting رابط
fitting قطعه اتصال پیوندیها
fitting ابزارگان
fitting اتصالات
fitting out اماده کردن ناو
fitting قطعه نصب شده روی وسیله
loose-fitting گشاد
fitting piece تکه اتصالی
fitting piece بست
close fitting چسباندن
close fitting قالب تن
close-fitting چسباندن
close-fitting قالب تن
loose fitting گشاد
pipe fitting لوله کشی
zerk fitting گریس خور
fitting allowance کاملا" اندازه
ceiling fitting چراغسقفی
fitting allowance فوق العاده مناسب
fitting clearance بازی مناسب
fitting demension بعد مناسب
fitting joint اتصال مناسب
fitting shop کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
flared fitting رابط قیفی شکل
graphic fitting خط کش ت شکل
graphic fitting خط کش طراحی
curve fitting روش ریاضی برای پیدا کردن یک فرمول که نمایشگرمجموعهای از نقاط داده میباشد
curve fitting خم امایی
curve fitting برازاندن منحنی
curve fitting منحنی خوراندن
compression fitting اتصالاتفشرده
corner fitting اتصالگوشهای
fitting bolt پیچ مناسب
multiple light fitting رابطچندلامپ
light output ratio of a fitting راندمان نوری
She likes loose - fitting dresses . از لباس های گشاد خوشش نمی آید
Clinging clothes. Tight-fitting dress. لباس چسب تن
copy استنساخ کردن
to copy در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
copy جلد
copy نمونه ساختن
copy نمونه
copy کپی
copy دستور سیستم عامل که محتوای یک فایل را روی فایل دیگر در رسانه ذخیره سازی کپی میکند
copy رونویس کردن
copy سواد
copy نسخه
copy نسخه برداری
copy کپیه کردن رونویسی کردن
copy نگهبان مخابراتی
copy پست به گوش نگهبان به گوش نسخه برداری کردن نسخه دوم
copy کپیه
copy بدل سازی کردن
copy تهیه نمونه اولیه از هر چیزی فرمان COPY در سیستم عامل DOS
copy رونوشت
copy کپی برداری
be a carbon copy <idiom> دقیقا مثل دیگری بودن
straightforward copy کپیه عین اصل
back copy نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
pirate copy نسخه غیر قانونی چاپ شده
soft copy نسخه غیر چاپی
pirate copy نسخه سرقت شده
soft copy نسخه غیر ملموس
presentation copy نسخه قدیمی
copy quantity مقدارکپی
She is a bit too copy . خیلی ناز دارد ( ناز میکند )
cheap copy بدل قلابی
copy for private use نسخه برای استفاده شخصی
The painting is only a copy. این نقاشی فقط کپی [از اصل] است.
true copy رونوشت مطابق با اصل
tape copy پیام ضبط شده روی نوارضبط
tape copy پیام نوار شده
examined copy نسخه بررسی شده
certified copy رونوشت گواهی رسمی شده
office copy رونوشت مصدق
make a copy of رونوشت برداشتن
carbon copy رونوشت کاربنی
copy milling الگوتراشی
copy machining الگوتراشی
cetified copy سواد مصدق
copy holder گیره کاغذ
copy editing ویرایش کپی
copy book دفتر کپیه
cetified copy رونوشت مصدق
certified copy رونوشت مصدق
certified copy سواد مصدق
fair copy نسخه درست
backup copy کپی پشتیبان روگرفت پشتیبان
authorization to copy اجازه ناشر نرم افزار به کاربر برای کپی کردن از برنامه در تعدادی معین
attested copy رو نوشت مصدق
abdominos'copy شکم بینی
carbon copy کپی نسخه غیراصل
carbon copy رونوشت
carbon copy ورق کاربن
copy plot تکثیر از روی نسخه اصلی
copy protect یچ برای جلوگیری از کپی گرفتن از یک دیسک
foul copy چرک نویس
foul copy مسوده
hard copy نسخه چاپی
exact copy رونوشت عین
dead copy اخبارکهنه
backup copy نسخه پشتیبان
hard copy نسخه ملموس خروجی چاپی
dead copy اخبارچیده شده
make a copy of سواد برداشت
copy protect یچی که مانع از کپی گرفتن از دیسک میشود
copy protection جلوگیری از اعمال کپی
copy protection محافظت از کپی
copy protection حفافت دربرابر کپی
rough or foul copy چرک نویس
live copy paste کپی الصاق مستقیم
blind carbon copy در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست
press copy book دفتر کپیه
hard-copy output نسخه [خروجی] چاپی
copy of his letter is here with enclosed رونوشت نامه وی ضمیمه است
copy output mode روکشخروجیکپی
copy letter book دفتر کپیه
fair or clean copy پاکنویس
camera ready copy کپی اماده تکثیر
blind copy receipt در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست
He's a carbon copy of his father. کپی پدرش است.
colour hard copy device اسباب نسخه چاپی رنگی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com