Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 82 (6 milliseconds)
English
Persian
cotton factory
کارخانه نخ ریسی
Other Matches
ex factory
تحویل در کارخانه
factory
کارخانه
factory
ساختمانی که در آنجا محصولات تولید می شوند
factory
قیمتی که حاوی حمل و نقل ازکارخانه نباشد
factory
مرکز تولید
factory team
تیم کارخانه اتومبیل سازی
factory system
نظام کارخانهای
factory production
تولید کارخانهای
factory order
سفارش ساخت
factory economy
اقتصاد کارخانهای
factory chimney
دودکش کارخانه
spinning factory
کارخانه نخ ریسی
pottery factory
کارخانه چینی سازی
bomb factory
مکانغیرقانونیساختبمب
factory-spun
نخ ماشین ریس
factory-spun
نخ کارخانه ای
factory rugs
فرش ماشینی
factory floor
بخشکارگریکارخانه
car factory
کارخانه خودروسازی
factory ship
قایقبزرگومجهزبرایماهیگیری
factory farming
یکجورسیستممزرعهداریکهدرآنبهحیواناتغذایمخصوصدادهمیشودتاسریعتررشدکنند
He is running ( runs ) the factory .
او کارخانه را می گرداند
Its no joke running a factory .
اداره کردن یک کارخانه شوخی نیست
computer aided factory management
مدیریت کارخانه با استفاده ازکامپیوتر
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand.
آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
to cotton with each other
باهم ساختن یارفاقت کردن
cotton
باپنبه پوشاندن
cotton
پارچه نخی
cotton
پنبه
cotton
پنبهای
cotton
نخی
cotton
نخ
to cotton together
باهم ساختن یارفاقت کردن
nitro cotton
باروت پنبه
gun cotton
طناب ماشه
absorbent cotton
پنبه هیدروفیل
sewing cotton
نخ دوزندگی
cotton-carder
جدا کننده الیاف
cotton candy
پشمک
cotton wool
پنبه لایی
cotton wool
لایی پنبه
Egyptian cotton
پنبه مصری
cotton-carder
حلاج
cotton-waste
آشغال و ضایعات پنبه
cotton-mills
کارخانه ریسندگی پنبه ای
cotton grade
درجه پنبه بر اساس مرغوبیت
cotton sewing
نخ خیاطی
cotton cake
کنجاره پنبه دانه
cotton mill
کارخانه نخ ریسی
cotton seed
پنبه دانه
cotton sewing
نخ دوزندگی
cotton duke
برزنت
cotton gin
ماشین پنبه پاک کن
cotton print
چیت
cotton plantation
پنبه کاری
cotton plantation
پنبه زار
cotton plant
بوته پنبه
cotton plant
درخت پنبه
cotton seed
تخم پنبه
cotton duke
بافت ساده پنبهای یا کتانی
cotton sleeving
بوش پنبهای
cotton yarn
نخ
cotton yarn
نخ پنبه
cotton waste
ضایعات پنبه
cotton velvet
مخمل نخی
cotton tail
خرگوش امریکایی
cotton spinning
نخ ریسی
cotton spinner
صاحب کارخانه نخ ریسی
cotton effect
پدیده کاتن
cotton spinner
نخ ریس
cotton duke
کرباس
cotton-wool yarn
نخ مخلوط از پشم و پنبه که در تار یا پود استفاده شود.
cotton enameled wire
سیم لعابدار پنبهای
boll
[cotton gin]
غوزه پنبه
double cotton covered
سیم با دو روکش پنبهای
cotton or silk velvet
مخمل نخی یا ابریشمی
cotton wool ball
باندتوپی
cotton covered wire
سیم با روکش پنبهای
positive cotton effect
پدیده مثبت کاتن
negative cotton effect
پدیده منفی کاتن
To cut ones head with cotton .
<proverb>
با پنبه سر بریدن .
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com