English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 18 (2 milliseconds)
English Persian
crashes خردکردن
crashes درهم شکستن
crashes ریزریز شدن
crashes سقوط کردن هواپیما
crashes ناخوانده وارد شدن صدای بلند یا ناگهانی
crashes سقوط
crashes سقوط کردن
crashes سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
crashes ورشکستگی ناگهانی
crashes خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
crashes خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند
crashes متوقف شدن ناگهانی
crashes از کار افتادن
crashes پایان عملیات کامپیوتر
crashes توقف سیستم ازطریق خرابی سخت افزاری یااشتباه نرم افزاری
crashes قفل سرنگون
crashes متوقف
crashes شکستگی خرابی
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com