English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 20 (3 milliseconds)
English Persian
crashing خردکردن
crashing درهم شکستن
crashing ریزریز شدن
crashing سقوط کردن هواپیما
crashing ناخوانده وارد شدن صدای بلند یا ناگهانی
crashing سقوط
crashing سقوط کردن
crashing سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
crashing ورشکستگی ناگهانی
crashing خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
crashing خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند
crashing متوقف شدن ناگهانی
crashing از کار افتادن
crashing پایان عملیات کامپیوتر
crashing توقف سیستم ازطریق خرابی سخت افزاری یااشتباه نرم افزاری
crashing قفل سرنگون
crashing متوقف
crashing شکستگی خرابی
Other Matches
crashing shot شوت محکم
crashing waves امواج خروشان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com