English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 63 (7 milliseconds)
English Persian
devil's advocate کشیشی که اعمال و سوابق مردهای را که قرار است تقدیس شده و saint شود به طور انتقادی بررسی میکند تامبادا عیبی از قلم افتاده باشد
devil's advocate شریک شیطان
devil's advocate <idiom> [ارائه استدلال مخالف]
Other Matches
advocate دفاع کردن
advocate طرفدار
advocate طرفداری کردن
advocate وکیل مدافع
advocate حامی
judge advocate اقامه کننده دعوی
judge advocate وکیل مدافع
judge advocate قاضی عسکر
judge advocate ضابط دادگستری
lord advocate دادستان کل مامور به اسکاتلند
judge advocate دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
judge advocate general رئیس دادرسی ارتش مشاور حقوقی وزارت جنگ یا وزارت دفاع مشاور حقوقی ارتش
judge advocate general رئیس دادگاه نظامی
the devil امان
go devil اژدر کوچک
go devil مین یا نارنجک کوچک
go devil ارابه دستی
go devil لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
to go to the devil بجهنم رفتن
to go to the devil جهنم شدن
the devil رای
go devil ماشین بذرپاش دستی
devil نویسنده مزدور
devil دیو
devil ابلیس
devil با ماشین خردکردن
devil تند و تیزکردن غذا
devil شیطان
devil روح پلید
raise a devil اشوب کردن
blue devil افسردگی
snow devil بهمن
devil worship شیطان پرستی
to raise the devil شلوق کردن
devil's advocates کشیشی که اعمال و سوابق مردهای را که قرار است تقدیس شده و saint شود به طور انتقادی بررسی میکند تامبادا عیبی از قلم افتاده باشد
devil's advocates شریک شیطان
He was working like the devil. مثل شیطان کارمی کرد(پرتلاش)
devil-may-care <idiom> نگرانی نداشتند
kill devil طعمه ساختگی که دراب چرخ میخورد
blue devil ال
devil's claw خفت پنجه دیوی
devil's claw خفت پنجهای
devil's paternoster ورد نفرین امیز
dust devil تنوره دیو
sea devil ماهی کوسه
devil may care لاابالی
devil may care بی توجه به مقام
devil may care بی باک
devil fish اختپوت
blue devil دیو
devil may care لاقید
dare devil بی پروا
dare devil بی باک
dare devil نترس
devil fish چرتنه
devil fish هشت پا
raise a devil شلوغ کردن
give the devil his due <idiom> منصف بودن
speak of the devil and he appears <idiom> حلال زاده بودن
To be between the devil and the deep blue sea. راه پس وپیش نداشتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com