English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 183 (8 milliseconds)
English Persian
display controlled نمایش منطقه در روی صفحه رادار راداری که تصویر ان مستقیما نشان داده میشود
Other Matches
self controlled خوددار
controlled کنترل شده
controlled مهار شده
self-controlled خوددار
controlled burning اتش زنی کنترل شده
controlled burning اتش زنی واپاده
controlled atmosphere جو واپاده
controlled company شرکتی که تحت کنترل شرکتی باشد
controlled atmosphere هواسپهر واپاده
controlled atmosphere اتمسفر کنترل شده
controlled port بندرکنترل شده
controlled area منطقه کنترل شده
controlled area منطقه ممنوعه
controlled airspace قسمتی از هوا یا فضا در ابعادو اندازههای معین که سرویس کنترل هوایی برای ان تدارک دیده شده است
controlled airspace فضای هوایی کنترل شده
controlled variable متغیر کنترل شده
close controlled رهگیری بروش کنترل نزدیک
controlled economy اقتصاد تحت کنترل
controlled economy اقتصادارشادی
controlled pattern بارریزی کنترل شده هوایی بارریزی با استفاده ازگسترش معین چترها
controlled passing عبور ومرور کنترل شده
controlled passing عبور کنترل شده
controlled net شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
controlled mosaic موزاییک تنظیم شده
controlled mosaic موزاییک کنترل شده
controlled inventory موادکنترل شده اقلام بررسی شده
controlled inventory اقلام ذخیره کنترل شده
controlled interception رهگیری کنترل شده
controlled fragmentation مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
controlled exercise تمرین کنترل شده
controlled exercise مانور کنترل شده
controlled port بندر نظامی کنترل شده
controlled effects جنگ افزارهای با اثرات کنترل شده
controlled effects اثرات کنترل شده
close controlled همکاری نزدیک
remote-controlled دستگاهکنترلازراهدور
controlled war جنگ محدود
controlled atmosphere گاز محافظ
controlled sampling نمونه گیری کنترل شده
controlled reprisal انتخاب بررسی شده راه کار انتخاب کنترل شده راه کار
controlled environment محیطی که در ان کمیتهایی ازقبیل دما فشارترکیب اتمسفری تابشهای یونیزه کننده و میزان رطوبت در مقادیر مناسب برای موجودات زنده یا سخت افزارنگه داشته میشوند
radio-controlled وسیلهایکهبوسیلهسیگنالهایرادیوییکارکند
controlled rectifier یکسوکننده تنظیم پذیر
controlled war جنگ پیش تنظیم
silicon controlled restifier یکسو کننده کنترل شده سیلیکانی
solenoid controlled valve سوپاپ الکترومغناطیسی
remote-controlled points نقطهکنترلازراهدور
controlled thermonuclear reaction جوش هستهای کنترل شده تحت شرایط ازمایشگاهی برای تولید توان مفید
automatically-controlled door درکنترلخودکار
computer controlled machine دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
controlled access road راه با ورودی محدود
controlled stick steering دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار
controlled stick steering دسته دنده خودکار
raven's controlled projection test ازمون فرافکنی کنترل شده ریون
broadcast controlled air interception نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
It must be left to the future to repeat the study under better controlled conditions این را باید به آینده باقی گذاشت که پژوهش را در شرایط کنترل شده بهتر تکرار کرد.
h display ارائه اچ
f display ارائه اف
g display ارائه جی
i display ارائهای
l display ارائه ال
m display ارائه ام
n display ارائه ان
p display ارائه پی
d display ارائه دی
k display ارائه کی
self display خودنمایی
self display جلوه گری
j display ارائه جی
display نمایش دادن
display نمایاندن
display نشان دادن اطلاعات
display وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
display ویترین
display نمایش
display اشکار کردن
display نمایشگری
display ارائه
display جلوه نمایاندن
display تظاهر
display نشان دادن ابراز کردن
display نمایشگر صفحه نمایش
b display ارائه ب
display در معرض نمایش
display اشکارکردن نمایش
c display ارائه سی
menu display روش محاورهای ارتباط باسیستم کامپیوتری از طریق سوال و جواب یا انتخابهای چند گانه
marching display وسیله نمایش که حاوی بافر نمایش آخرین حروف وارد شده است
digital display صفحهنمایشعددی
colour display نمایشرنگ
heads up display وسیله نشان دهنده وضعیت مسیر پیشروی
display cabinet بوفه
visual display نمایش بصری
graphics display نمایش گرافیکی
graphic display یک ترمینال کامپیوتر برای نمایش نقاشی ها و تصاویرروی یک صفحه
display setting تنظیمصفحهنمایش
situation display صفحه نمودار وضعیت افق دیدرادار
plasma display صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه
teletype display نمایش تایپ راه دور
teletype display نمایش تله تایپ
vector display نمایش برداری
text display نمایشگرمتن
RGB display سیستم نمایش قوی که از سه سیگنال و ورودی قرمز و سبز و آبی استفاده میکند تا اشعه تصویر را کنترل کند
message display نمایشپیغام
raster display صفحه نمایش شبکهای
raster display نمایش محل تصویر
pyrotechnic display اتش بازی
function display نمایشگرتابع
plasma display نمایشگرپلاسمایی
plasma display نمایش پلاسما
simultaneous display نمایش سیمولتانه
display tube لامپ نمایشگر
backlit display صفحه نمایش پشت نور
display architecture معماری نمایشی
display tolerance میزان دقتی که با ان اطلاعات گرافیکی می توانند خروجی باشند
display terminal ترمینال نمایش
display terminal پایانه نمایشگر
display background زمینه نمایش
display menu فهرست نمایش
display menu فهرست انتخاب نمایشی
display image نمای تصویر
display console پیشانه نمایشگر
display highlighting جلوه دادن تصویر
display foreground پیش نمای تصویر
display device دستگاه نمایش
display console کنسول نمایش
display type نوع نمایش
display unit واحد نمایشگر
backlit display واحد نمایش کریستال مایع که برای بهبودبخشیدن به شدت تصویرنور مناسبی دارد
data display داده نما
display surface سطح نمایش
affect display نمایش عاطفه
formatted display نمایش شکل یافته
display cycle چرخه نمایش
data display داده نمایی
display board تابلوی نمایش عناصر تیر نمودار عناصر تیر
display adapter اداپتور صفحه نمایش
display unit واحد نمایش
video display unit واحد نمایش تصویری
visual display unit ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal ترمینال نمایش بصری
aperture/exposure value display دهانهنمایشیمقدارنمایش
character mapped display نمایش طرح دخشهای
liquid crystal display صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
visual display unit واحد نمایش دیداری
row number display نمایشگرتعدادرجها
liquid-crystal display نمایشکریستالمایع
language display button دکمهنمایشگر
alphanumeric display terminal ترمینال نمایش الفبا عددی
digital frequency display شمارهتکرارنمایش
visual display unit واحد نمایشگر بصری
dial-type display نمایشصفحهاعداد
plasma panel display وسیله نمایش مسطح باحبابهای کوچک نئون
liquid crystal display کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
video display terminal ترمینال نمایش تصویری
vector graphics display بردار نمایش گرافیکی
gas plasma display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas plasma display صفحه نمایش پلاسمای گازی
ibm /a display adapter IBاداپتور نمایش A/4158
gas plasma display صفحه نمایش مسطح که براساس اصولی هماننداصول تابلوهای نئون کارمیکندfraxinella
flat panel display صفحه نمایش مسطح
graphic display resolution وضوح نمایش گرافیکی
graphic display mode مد نمایش گرافیکی
full page display نمایش تمام صفحه
monochrome display adapter اداپتور نمایش تک رنگ
gas discharge display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
touch sensitive display صفحه نمایش حساس لمسی
thin window display نمایشی یک خطی که روی صفحات کلید و کامپیوترهای دستی بکار می رود
data display unit واحد داده نما
enhanced graphics display صفحه نمایش نگاره سازی پیشرفته
refresh display cycle زمان میان پیمایش پرتوالکترونی روی یک صفحه نمایش
range bearing display ارائه بی
plasma display panel صفحه نمایش گازی
glass-fronted display cabinet بوفه
alarm threshold display button دکمهنمایشسرحدهشدار
data display illumination button دکمهنمایشگراطلاعات
To assert oneself . To display ones merit . خودی را نشان دادن
high resolution bit mapped display تکنیک نمایش یک مکان واحدحافظه برای کنترل یک نقطه نورانی مشخص روی صفحه نمایش
liquid crystal display colour pigmented صفحه نمایش با محلولهای کریستالی مایعی که رنگی به نظر میرسد
battery integration end radar display equipment
battery integration end radar display وسایل توزیع اتش الکترونیکی پدافند هوایی و رادارهای مربوطه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com