|
|||||||||||||||||||||
|
|||||||||||||||||||||
|
|||||||||||||||||||||
Total search result: 18 (3 milliseconds) | |||||
English | Persian | ||||
---|---|---|---|---|---|
executed | اجرا کردن | ||||
executed | اداره کردن قانونی کردن | ||||
executed | نواختن نمایش دادن | ||||
executed | اعدام کردن | ||||
executed | عمل کردن | ||||
executed | مهارت | ||||
executed | قانونی کردن اعدام کردن | ||||
executed | حلقه اجرا | ||||
executed | زمان اجرا | ||||
executed | دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه | ||||
executed | سیگنالی که مراحل CPU را در حلقه اجرا طی میکند | ||||
executed | بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور | ||||
executed | موقعیت یک کامپیوتر که یک برنامه را اجرا میکند | ||||
executed | رویدادهای لازم برای بازیابی کد گشایی و اجرای دستورات حافظه | ||||
executed | اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند | ||||
executed | اجرا | ||||
executed [judicially killed] <adj.> <past-p.> | اعدام شده | ||||
Other Matches | |||||
executed contract | قرارداد انتقال مالکیت درحالتی که کلیه حقوق متعلقه ان را نیز شامل شود |
Recent search history | |
|