English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
fighter control کنترل شکاریها
fighter control کنترل عملیات هواپیماهای جنگنده
Other Matches
fighter هواپیمای شکاری هواپیمای جنگنده
fighter هواپیمای جنگنده
fighter جنگنده
fighter جنگنده مشت باز
fighter جنگ کننده
fighter رزمنده
fighter بوکسور
fighter interceptor هواپیمای جنگنده رهگیر
fighter sweep تک هجومی جنگنده ها
day fighter هواپیمای رهگیری روزانه جنگنده رهگیر مخصوص عملیات روزانه
fighter direction هدایت کردن هواپیماهای شکاری هدایت جنگنده ها ازروی ناو
fire fighter مامور اتش نشانی
fighter cover پوشش هواپیماهای جنگنده
club fighter بوکسور باشگاهی
all weather fighter هواپیمایی که در هر گونه شرایط جوی قادر به عمل باشد
all weather fighter هواپیمای همه هوایی
fire fighter آتش نشان [شغل]
sweep fighter هواپیمای اسکورت
prize-fighter بوکسور مشتزن
freedom fighter گروههایبراندازوضدرژیم
fighter bomber شکاری- بمب افکن
fighter cover پوشش با هواپیماهای شکاری
fighter of a holy war مجاهد
I cant help it. It is beyond my control. دست خودم نیست
control اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
to keep under control تحت نظارت نگه داشتن
self control قوه خودداری
self control کف نفس
self-control خودگردانی
self-control خویشتنداری
self-control خودداری
self control مسک نفس
control مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
self control خودداری
control واپاد
control بازدید
control کنترل کردن مهار کردن
control مهار
control نظارت
control کنترل
control کاربری
control کنترل بازبینی
control بازرسی
control نظارت کردن تنظیم کردن
control کنترل کردن
control بازرسی کردن
control نظارت و ممیزی کردن
control کنترل کردن فرمان
control توپزن دقیق
control فرمان
control وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
control سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control نظارت کردن
control بازرسی نظارت جلوگیری
control اختیار
error control کنترل خطا
control towers برج مراقبت
erosion control جلوگیری از فرسایش
fly control قسمت کنترل پرواز
esi control control Index ExternallySpecified کنترل با فراست
exchange control کنترل ارز
exchange control نظارت ارز
fly control برج کنترل
focusing control تنظیم تمرکز
engagement control کنترل درگیری توپخانه پدافندهوایی با دشمن
emission control کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
forms control کنترل فرم ها
digital control کنترل دیجیتالی
direct control کنترل مستقیم
disaster control روش کنترل سوانح
disaster control روش مقابله با سوانح و بلایا
electric control کنترل الکتریکی
electronic control تنظیم الکترونیکی
electronic control کنترل الکترونیکی
electronic control فرمان الکترونیکی
framing control پیچ تنظیم تصویر
climate control کنترلدما
exchange control نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
fiscal control کنترل مالی
fiscal control نظارت مالی
fire control کنترل اتش
fire control اطفاء حریق
fire control جلوگیری از اتش سوزی
fire control سیستم کنترل اتش
fire control کنترل کردن اتش کنترل اتش
fire control دستگاه کنترل اتش توپخانه
fire control کنترل یا هدایت اتش
flight control دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
flight control کنترل پرواز
flight control سیستم کنترل هواپیماها
flow control کنترل جریان
exchange control جلوگیری از ورودامتعه خارجی به وسیله محدود کردن ارزی که دراختیار واردکننده گذاشته میشود
exchange control کنترل ارزی
flood control سیل بندی
experimental control کنترل ازمایشی
external control کنترل خارجی
field control نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
field control کنترل میدان
control towers برج کنترل
control sheet صفحه کنترل چارت کنترل
control structure ساختارکنترل
control surface کف پوش متحرک باند فرود کف پوش قابل جمع اوری باند فرود
control surface سطح کنترل
control surface سطح فرمان
control stand جایگاهکنترل
control switch کلید فرمان
control system سیستم فرمان
control system سیستم کنترل
control total جمع فیلدهای عددی برای بررسی صحت ورودی پردازش داده یا داده خروجی
control transmitter دستگاههای همگرد
control unit واحد کنترل
control unit قسمتی از یک کامپیوتر که عملکرد صحیح واحدهای اریتمتیک نگهداری و انتقال اطلاعات را کنترل میکند
control structure ساختار کنترلی
control structure ساخت کنترل
control ship ناو کنترل کننده عملیات دریایی
control signal علامت کنترل
control signals سیگنالهای کنترلی
control signals علائم کنترلی
control slide کشوی کنترل
control slide غلتگاه کنترل
control statement جمله کنترلی
control statement حکم کنترل دستور کنترل
control station ایستگاه کنترل
control status وضعیت کنترلی
control status وضعیت کنترل اتش
control stick سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
control store انباره کنترل
control vane تیغه متحرکی برای کنترل وضعیت و مسیر پرواز
control variable متغیر کنترل شده
control pad صفحهکنترل
damage control کنترل خسارات
damage control کنترل کردن خسارات
damage control اسیب گیری
control knobs دکمهکنترل
control knob دکمههایکنترل
control keys کلیدهایکنترل
data control کنترل داده ها
control deck کنترلعرشه
control box جعبهکنترل
control bar میلهکنترل
colour control کنترلرنگ
decentralized control کنترل غیر تمرکزی
control room اتاقکنترل
cursor control کنترل مکان نما
control vehicle تانک نافم حرکت
control vehicle خودرونافم ستون یا نافم حرکت
control wheel صفحه کنترل
control wheel صفحه تنظیم کننده
control word کلمه کنترل
control words کلمات کنترلی
control zone منطقه کنترل هوایی
control zone منطقه فضای هوایی تحت کنترل
corrosion control جلوگیری و کنترل خوردگی
cortical control کنترل مغزی
cruise control کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
crystal control تنظیم با بلور
delusion of control هذیان کنترل شدگی
frequency control کنترل فرکانس
stimulus control کنترل محرک
mixture control کنترل مخلوط
monetary control کنترل پولی
monetary control نظارت پولی
motor control کنترل حرکتی
movement control کنترل حرکات و نظارت برحرکت یکانها
net control کنترل شبکه
net control ایستگاه کنترل شبکه
numerical control کنترل عددی
organization control کنترل سازمانی
output control تنظیم انرژی خروجی
sequence control کنترل متوالی
minor control کنترل کم
minor control کنترل ضعیف
sequential control کنترل ترتیبی
magnetci control کنترل فرمان مغناطیسی
statistical control کنترل اماری
start up control کنترل اغازی
speed control کنترل عده دور
manpower control کنترل نیروی انسانی
manual control کنترل دستی
speed control کنترل سرعت
spark control نافم جرقه
span of control حوزه نظارت
material control کنترل مواد
social control کنترل اجتماعی
size control کنترل اندازه
peaking control نافم اوج دهندگی
sequence control کنترل ترتیبی
sequence control کنترل ترتیب
project control کنترل پروژه
rocket control کنترل موشک
riot control کنترل شورش عملیات ضد اغتشاش
riot control کنترل اغتشاشات
ride control سیستم کنترل ایرودینامیکی اتوماتیک که شتاب قائم ناشی از تندبادها را کاهش میدهد
quantity control کنترل کمیت
rack control نوعی کنترل پروازی غیر دستی
radio control فرمان رادیویی
radio control دستگاه کنترل بی سیم
radio control کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
reactor control کنترل راکتور
program control کنترل برنامه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com