Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 118 (6 milliseconds)
English
Persian
floating gyro
ژایرو شناور
Other Matches
gyro
وسیلهای که از اندازه حرکت زاویهای یک جرم دوار
gyro
ژایرو
gyro
ژیروسکوپ
gyro
برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
gyro angle
سمت پرتاب اژدر
rate gyro
ژایرویی که میزان تغییروضعیت را نشان میدهد
attitude gyro
الت نشان دهنده پروازی که توسط ژایرو کارمیکند
free gyro
ژایرو ازاد
gyro angle
زاویه ژیروسکوپی سمت نجومی
gyro compass
قطب نمای ژیروسکوپی
gyro wheel
rotor gyro
gyro rotor
چرخ دوار قطبنمای الکتریکی wheel gyro : syn
gyro repeater
تکرار کننده قطبنمای الکتریکی قطبنمای ثانوی
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
gyro plane
سطح مبنای ژیروسکوپی یاهدایت خودکار ناو
gyro pilot
سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
gyro compass
قطبنمای الکتریکی
gyro compass
قطب نمای نجومی
gyro magnetic compass
قطب نمای ژیروسکوپی ناوژیروسکوپ مغناطیسی
directional gyro indicator
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
differential laser gyro
دو اشعه لیزر با پلاریزاسیون یکسان که برای یک ژایروبکار میروند
rate integration gyro
ژایرویی با یک درجه ازادی که محور خروجی ان با مایع چسبناکی به محور دوران متصل شده
floating
غوطه ور
floating
غیر ثابت . حرفی که جدا از حرفی است که باید به آن وصل باشد
floating
عمل ریاضی روی عدد اعشاری
floating
مواج
floating
فاقدوسیله اتصال
floating
جابجا شده
floating
متغیر
floating
نوک پرواز کننده
floating
سیال مواج
floating
اضافی
floating
لیسه کردن
floating
پنجرهای که قابل انتقال به هر بخش صفحه باشد
floating
صاف کردن
floating
علامت عددی در عدد کسری که با یک نقط ه پس از اولین رقم و بعد توان نشان داده میشود. تا همه اعداد به حالت استاندارد نمایش داده شوند
floating
نشانه یا برچسبی که یک دستور یا کلمه مشخص را بیان میکند بدون توجه به محل آن
floating
متحرک برروی اب
floating
شناوری
floating
عددی که به صورت اعشاری نمایش داده شود
floating
UPC ویژه که میتواند روی اعداد اعشاری به سرعت عملیات انجام دهد
floating
متحرک
floating
محل مخصوص در رابط ه با آدرس مرجع
floating
شناور
floating
عملیات ریاضی روی اعداد اعشاری
floating ribs
دندههای ازاد
floating trade
تجارت دریایی
floating screed
شمشه گچی
floating rates
نرخهای بارهای دریایی
floating tool
ابزار متحرک
floating reamer
برقو یا جدار تراش متحرک
floating reserve
احتیاط سیال
floating reticle
عدسی مواج
floating reticle
تار موی مواج زاویه یاب یا دوربین
floating reserve
نیروی ذخیره احتیاط متحرک
to stay floating
معلق ماندن
[در محیطی]
[فیزیک]
[شیمی]
floating point
ممیز شناور
[ریاضی]
floating voter
فردیکهبههیچحزبسیاسیمتکینیست
floating population
جمعیتشناور
floating sleeve
آستینبلندآزاد
floating roof
سقفشناور
floating rib (2)
دندهآزادجناقسینه
floating head
تیغهمسطح
floating mastic
ملاط قیری
floating aquatics
ابزیان شناور
floating debt
بدهی متغیر
floating dock
حوضچه شناور تعمیر کشتی
floating dock
حوض شناور
floating drydock
حوضچه شناور خشک
floating policy
بیمه نامه متغیر
floating fender
زنجیر شناوری که به فاصلههای معینی از یک کانال نصب میشود تا در موقع حوادث ازان استفاده شود
floating fundation
پی شناور
floating grid
شبکه شناور
floating harbour
لنگرگاهی که ازموج شکنهای شناورساخته باشند
floating island
جزیره شناور ومصنوعی شیرینی
floating crane
جرثقیل متحرک
floating charactep
دخشه شناور
floating audress
نشانی شناور
floating axle
محور نوسان
floating base
پایگاه شناور دریایی
floating battery
باتری ذخیره
floating bearing
یاطاقان نوسان دار
floating bridge
پل شناور
floating bridge
پل متحرک موقتی
floating capital
سرمایه متحرک
floating cargo
باری که دردریا است
floating cargo
باری که باکشتی حمل میشود
floating kidney
کلیه متحرک
floating light
کشتی فانوس دار
floating light
انبان شناورچراغ دار
floating base
ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
floating point
ممیز شناور
floating point
با ممیز شناور
floating mine
مین سطحی
floating mine
مین شناور
floating mark
نقاط ایستگاه برجسته بینی
floating lines
خطوط مواج برجسته نگاری وبرجسته بینی
floating mark
نقاط مواج عکس هوایی
floating lines
خطوط مواج عکس هوایی
floating-roof tank
مخزنسقفشناور
floating point rutine
روال ممیز شناور
floating point constant
ثابت ممیز شناور
floating exchange rate
نرخ متغیرارز
floating point operation
عملکردبا ممیز شناور
floating point operation
عملیات ممیز شناور
floating point number
اعداد ممیز شناور
[ریاضی]
floating point number
عدد با ممیز شناور
floating pontoon bridge
پل پونتون
floating exchange rate
نرخ شناور ارز
floating point representation
نمایش با ممیز شناور
floating tool holder
ابزارگیر متحرک
free floating anxiety
اضطراب فراگیر
floating point notation
نشان گذاری با ممیز شناور
floating point arithmetic
حساب ممیز شناور
floating point calculation
محاسبات اعداد نمایی یا علمی
floating rate of exchange
نرخ شناور ارز
floating point basic
نوعی زبان BASIC که اجازه استفاده از اعداد اعشاری رامیدهد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com