English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
free drop پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
free drop برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
Other Matches
Drop by drop . I n drops. قطره قطره
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
to drop in اتفاقا دیدنی کردن
to drop on سرزنش یاتنبیه کردن
to let drop ول کردن
to let drop رهاکردن
to let drop انداختن
To drop in on someone . به کسی سرزدن
drop افت سقوط
drop محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
drop خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
drop دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
drop جاگذاشتن حریف
drop پشت سر گذاشتن حریف دو
drop بار
drop چکه سقوط
drop نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
drop یک تکه کثیفی که روی سطح دیسک یا نوراقراردارد و اجازه ضبط داده در آن محل نمیدهد
drop by <idiom> بازدید از کسی با جایی
drop in <idiom> دیدار کوتاه
to drop someone off کسی را پیاده کرن
drop on سوزن دوراهی خط اهن
drop off دفاع بیرون از منطقه خود
drop off مردن
drop behind عقب افتادن از
drop behind عقب ماندن
drop by بکسی سر زدن
drop by دیدن
drop by مختصرکردن
drop in درج تصادفی
drop in اتفاقا دیدن کردن انداختن در
drop out افت
drop out حذف شدن
drop out حذف تصادفی
to drop something off [at someone's] چیزی را [به کسی ] تحویل دادن
drop-out افت
drop-out ترک کننده
drop جرعه کمی
drop off بخواب رفتن
drop [تزئینات مخروطی شکل سر دیوار ساختمان های قدیمی]
drop [نوعی طاق]
drop out از قلم افتادگی
drop in سرزدن
drop قطره سقوط کردن کم کنید
drop نقل
drop چکه
drop قطره
drop ژیگ
to drop in سرزدن
drop-out ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
ir drop افت ای ار
drop افتادن چکیدن
drop اب نبات
drop از قلم انداختن
drop فرود
drop کم کردن
drop سقوط
drop افت
the very last drop اخرین قطره
drop انداختن قطع مراوده
drop رهاکردن
drop press پتک خودکار اهنگری
drop point قطران
drop point قطره
drop point چکه
drop point نقطه چکه
drop point نقطه پرتاب عده ها یا کالا از هواپیما
drop point نقطه پرش
drop pass پاس بعقت
drop out type دخشههای متضاد
line drop افت خط
drop scene پرده جلوصحنه نمایش
drop scene پرده اخرداستان زندگی
line drop افت ولتاژ یک خط
drop test ازمایش ضربهای
drop test ازمایش سقوطی
drop tank تانک موقت
drop shot ضربه اهسته روی تور والیبال
drop shot جاخالی
drop shot ضربه اهسته بالای حد مرزی و افتادن به زمین
drop shot ضربه دراپ
drop shadow سایه برجسته
ohmic drop افت اهمی
no drop image [تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
drop track تعقیب موقوف
letter drop صندوق پست
lemon drop اب نبات ترش
drop manhole دهانه ریزش
drop letter نامه پست شهری
drop leaf رومیزی اویخته از اطراف میز
drop kick شوت سرضرب
drop keel centre-plate :syn
drop keel تیغه میانی
drop inlet دریچه ریزش
drop in temperature کاهش دما
gravity drop زنگ احضار وزنی
front drop پرش به بالا و چرخش بجلو وفرود روی شکم
drop master مدیر پرش
drop master سرپرست پرش
drop message لولههای خبر
leakage drop افت نشتی
knee drop فرود روی زانو و ساق پا وبرخاستن روی پا
impedance drop ولتاژ اتصال کوتاه
drop selector سلکتور سقوطی
hot drop saw اره گرم
heavy drop پرتاب بارسنگین با چتر
heavy drop بارریزی سنگین
heat drop افت حرارت
gravity drop پرتاب بار یا بارریزی ازهواپیما با استفاده از نیروی سقوط ازاد
drop mohawk چرخش از جلو بعقب و بعکس و برگشت روی پای اصلی
drop height ارتفاع عمودی هواپیما تامنطقه پرش ارتفاع هواپیمادر نقطه بارریزی
potential drop افت پتانسیل
stepped drop شیبشکن پلکانی
short drop دراپ کوتاه
Drop me just before you get to the turning. مرانرسیده ره سر پیچ پیاده کنید
Drop me a line . برایم چند خط بنویس ( نامه بفرست )
school drop out افت تحصیلی
school drop out ترک تحصیل کرده
To drop a brick . <idiom> دسته گل به آب دادن [افتضاح کردن]
I just cant drop my work and go . نمی توانم کارم را ول کنم وبروم
drop a hint <idiom> فاش کردن اتفاقی یک چیز خیلی جزئی
drop back <idiom> عقب نشینی کردن
resistance drop افت ای ار
drop-leaf لایهلولاییمیز
drop earrings گوشوارهآویز
the drop the veil روی خودراپوشیدن
the drop the veil توری یانقاب خودراپایین انداختن
syphon well drop ابشار با چاهک و لوله
vertical drop ابشار قائم
voltage drop افت ولت
voltage drop افت ولتاژ
voltage drop افت فشار الکتریکی
wing drop افت ناگهانی برا روی یک بال
crystal drop اشککریستالی
drop by the wayside <idiom> قبل از اتمام کار ،ویران شدن
Drop dead <idiom> کم کردن مزاحمت
ear drop گوشواره اویزدار
peppermint drop قرص نعناع
paradrag drop سقوط ازاد از ارتفاع کم سقوط با چتر کمکی
one should not drop the pilot شخص نباید رایزنی راکه بدواطمینان پیدا کرده است رها کند
drop zone منطقه فرود چترباز
drop zone منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
drop zone منطقه فرود
drop worm حلزونی سقوطی
drop wire سیم انشعاب
drop weight وزن سقوطی
drop vault طاق قوسی خفته
ear drop اویزه
ear drop گل اویز
resistance drop افت مقاومتی
drop in the bucket <idiom> مقداری جزئی
drop out (of school) <idiom> ترک مدرسه
pressure drop افت فشار
potential drop افت ولتاژ
a drop in the ocean <idiom> قطره ای دردریا [بسیار نا چیز] [اصطلاح]
Let's drop the subject. از این موضوع صرف نظر کنیم .
energy drop افت انرژی
drop track تعقیب را قطع کنید
drop-outs ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
automatic drop اتصال خودکار
barrel drop ابشار لولهای
drop repeat واگیره [تکرار یک نقش بصورت قرینه و در طول فرش]
contact drop افت کنتاکتی
drip drop چک چک
drop a goal ضربه زدن بر فراز دروازه
drop altitude ارتفاع پرش
drop altitude ارتفاع بارریزی
drop annunciator زنگ احضار
drop-ornament تزئینات آویزان
drop volley جاخالی
drop-outs ترک کننده
drop-outs افت
drop of potential افت پتانسیل
at the drop of a hat <idiom> بدون هیچ گونه معطلی
ear-drop گل آویز
ear-drop گوشواره
drop-tracery تزئینات مشبک کاری
drop gage فشار سنج
arc drop افت جرقهای ولت
drop arch قوس شاه عباسی
drop forge منگنه زدن
drop (someone) a line <idiom> چند خط(برای کسی)نوشتن
drop froge اهنگری کردن حدیدهای اهنگری حدیدهای
drop forger اهنگر
drop goal رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
drop hammer پتک خودکار اهنگری
drop down menu منویی که زیر عنوان منور دیگر در هنگام انتخاب فاهر میشود
drop hammer چکش سقوط ازاد
drop hammer چکش سقوطی
drop curtain پرده جلو صحنه
drop forge سکه زدن
drop cap حرف درشت اولین کلمه پاراگراف
drop cable بخشی از کابل که آداپتور یکایستگاه کاری را به کابل شبکه اصلی وصل میکند.
drop back افتادن
drop ball انداختن توپ بین دو بازیگر برای شرع مجدد
drop ball دراپ بال
drop back جاافتادن
drop forging اهنگری سقوطی
To drop a hint . to insinuate . گوشه زدن
drop forging press پرس اهنگری حدیدهای
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com