English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 189 (10 milliseconds)
English Persian
freeing port شکاف یک طرفه
Other Matches
freeing پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
freeing جایز
freeing ازادکردن
freeing بخشودن
freeing تحویل
freeing فاقد
freeing پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
freeing حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
freeing آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
freeing موجود در دیسک یا حافظه
freeing پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
freeing کمی محدودیت نوع اسلحه
freeing حرکت قایق در جلو باد
freeing مربوط به پای ازاد بازیگر در هوا در هرلحظه
freeing ازاد
freeing مطلق
freeing مستقل
freeing اختیاری مختار
freeing مجانی
freeing رایگان سخاوتمندانه
freeing روا
freeing مجاز منفصل
freeing بازیگر ازاد
freeing ترخیص کردن میدانی
freeing بطور مجانی ازادکردن
freeing رها
capablanca's freeing manoeuvre مانوررهایی بخش کاپابلانکادر گامبی وزیر
port پورت خروجی کامپیوتر با اتصال استاندارد که چاپگر به آن وصل است تا حروف داده را دریافت کند.
port مدار و اتصالی که امکان ارسال و دریافت داده موازی میدهد
port مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خارج کردن یا ارسال داده به ماشین دیگر یا وسیله دگر میدهد
port سوکت و مدار واسط که goystick وارد آن میشود
port مدار یا اتصال که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسایل خارجی دیگر میدهد
port مداری که داده موازی در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند تا امکان دستیابی سریال فراهم کند
port به آن وصل است را انتخاب کند
port یچ ای که به کاربر امکان میدهد که وسیله جانبی که کامپیوتر
port وسیلهای که بین پورت ورودی /خروجی و چندین وسیله جانبی قرار دارد. و به کامپیوتر امکان دستیابی به تمام آنها را میدهد
port دریچه
port روزنه
port بندر گاه
port بزرگ کردن لوله اگزاست سمت چپ قایق
port اتصال به کامپیوتر که امکان ارسال داده آسنکرون میدهد
port سوکت یا اتصال فیزیکی که امکان ارسال داده بین اتصالات داخلی کامپیوتر و وسیله خارجی دیگر فراهم میکند
out port ساحلی مورد استفاده سر پل
out port بندرخارج از محوطه
out port بندر دور از مقصد
last port شیپور عزا
i/o port مدخل ورودی و خروجی
way port بندر سر راه
last port شیپور خاموشی
port دریچه تبدیل برنامه
port مدخل
port باب
port ترابردن
port بردن
port ببندر اوردن حمل کردن
port شراب شیرین بارگیری کردن
port در رو مخرج
port بندر
port بندرگاه
port لنگرگاه
port بندر ورودی
port دورازه
port فرودگاه هواپیما
port مامن مبدا مسافرت
port دماغه
port مجرای عبورروغن
port دهانه
port درگاه
port ریل اطراف ناو
port سمت چپ ناو
port درب درگاه
port مجرا
port شیار هادی دهانه
port دروازه
port روزنه دید حمایل نگهداشتن تفنگ حمایل فنگ
port حمل کردن مزغل تیراندازی
sally port دروازه بزرگ قلعه
port of entry مرز ورود کالا یا فرد به کشور
port of exit مرز خروج کالا یا فرد ازکشور
port watch نگهبان بندر
sally port دریچه
port watch پست نگهبانی بندر
sally port درب ورودی بزرگ
put into port وارد بندر شدن
registered port بندر مشخص
sally port دروازه عبور از قلعه
port of entry بندرمحل ورود
port of entry بندر مقصد
port arms فرمان پیش فنگ پیش فنگ کردن
port complex مجتمع بندری
port complex لنگرگاه
port hole روزنه
port hole مزغل
port installations تاسیسات بندری
free port بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
port of debarkation بندرپیاده شدن کالا یا نیروها
port of destination بندر مقصد
port of embarkation بندر عزیمت
port of embarkation بندر سوار شدن یا بار کردن کالاها
port arms پیش فنگ
sally port درب اصلی قلعه یا استحکامات
ejection port دهانهپرتاب
keyboard port قسمتاتصالصفحهکلید
modem port قسمتقرارگیریمدم
network port قسمتکارباشبکهاینترنت
port glass جام شرابقرمزوشیرینپرتقالی
port hand دستسویچپ
printer port قسمتاتصالبهچاپگر
transfer port دریچهانتقال
video port قسمتنمایش
free port بندر ازاد
port [software] دریچه ای [مدار و اتصالی] که امکان ارسال و دریافت داده را میدهد [نرم افزار] [رایانه شناسی]
Port-au-Prince شهر پورت اوپرنس
car port سایبان اتومبیل
car port گاراژ بی دیوار ولی سقف دار
secondary port بندر فرعی
secondary port ,
secondary port subordinatestation : syn
secondary port station secondary
serial port مدخل سری
serial port درگاه ترتیبی
supply port درگاه تامین
supply port درگاه تدارکاتی
terminal port بندر مقصد
terminal port بندر بارانداز اخرین بندر حرکت
treaty port بندر پیمانی
port of debarkation بندر مقصد حمل کالا
cargo port دریچه بارگیری ناو
aerial port لنگرگاه هوایی
gas port محفظه عبور گاز
gas port میله تنظیم گاز
gas port لوله عبور گاز
gun port مزغل
hard port فرمان سمت را به سمت مغناطیسی تغییر دهید درعملیات دریایی
hard port ناو را باچرخش سریع به سمت جلوهدایت کنید
high port حالت دست فنگ
exhaust port مجرای خروجی
destination port بندر تحویل کالا
destination port بندر مقصد
captain of the port افسر انتظامات بندر
attention to port احترام به سمت چپ یا راست کشتی افراد نظر به راست یاچپ ناو
compensating port مدخلی در سیلندر اصلی ترمزکه در مواقعی که از ترمزاستفاده نمیشود سیلندر چرخ را به تانک روغن متصل کرده و از انبساط سیال در اثرگرما و نهایتا در گیر شدن ترمزها جلوگیری میکند
port of call بندرواقع در مسیر کشتی پاتوق
control port درگاه کنترل
controlled port بندر نظامی کنترل شده
aerial port باراندازی هوایی
deflation port سوپاپ بزرگ در بالای بالن برای خروج هوا هنگام نشستن
high port حالت سخمه به جلو یا سخمه کوتاه
home port پایگاه اصلی
home port پایگاه مادر
midi port دریچه یا درگاه IDI
minor port بندر کوچک
exhaust port دریچه خروجی
admission port سوپاپ ورودی
port of call بندر توقف
naval port بندر دریایی
port of call بندر لنگراندازی
parallel port درگاه موازی
main port بندر اصلی
memory port درگاه حافظه
intake port دریچه ورودی
intake port سوپاپ ورودی
inlet port دریچه ورودی
controlled port بندرکنترل شده
admission port دریچه پذیرش
inlet port سوپاپ ورودی
main port ,
main port refrencestation : syn
main port port principal
spent fuel port قسمتسوختمصرفشده
cargo handling at port جابجایی کالا در بندر
aerial port squadron گردان بارانداز هوایی
aerial port squadron گردان عملیات بارانداز هوایی
peripheral device port قسمتاصلیتنظیماتمحیط
disc drive port قسمتوروددیسک
port auxiliary service یگان خدمات بندری
named port of shipment بندر مشخص برای حمل
port hand buoy بویه سمت چپ
port a punch card علامتی تجاری برای نوع خاصی از کارت منگنه باقسمتهای سوراخ شده که میتواند با یک مداد یا قلم کاملا"برداشته شود
named port of destination بندر مقصد مشخص
dual port ram حافظه تسهیم شده
convoy assembly port بندر محل تجمع کاروان دریایی
convoy assembly port بندر محل تجمع ستون موتوری
yhis port is not yet peopled این بندر هنوز اباد نشده است
continue port/starboard چرخش به سمت چپ یا راست را ادامه دهید
check port/starboard جهت تعقیب رادار به سمت دماغه کشتی یا دم هواپیما
one port radial pump تلمبه شعاعی یک پرهای
Free pree (trade,port). مطبوعات ( تجارت ،بندر ) آزاد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com