English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 178 (8 milliseconds)
English Persian
gyro plane سطح مبنای ژیروسکوپی یاهدایت خودکار ناو
Other Matches
gyro وسیلهای که از اندازه حرکت زاویهای یک جرم دوار
gyro ژیروسکوپ
gyro برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
gyro ژایرو
free gyro ژایرو ازاد
rate gyro ژایرویی که میزان تغییروضعیت را نشان میدهد
attitude gyro الت نشان دهنده پروازی که توسط ژایرو کارمیکند
floating gyro ژایرو شناور
gyro angle سمت پرتاب اژدر
gyro pilot سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
gyro wheel rotor gyro
gyro rotor چرخ دوار قطبنمای الکتریکی wheel gyro : syn
gyro repeater تکرار کننده قطبنمای الکتریکی قطبنمای ثانوی
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
gyro compass قطبنمای الکتریکی
gyro compass قطب نمای نجومی
gyro compass قطب نمای ژیروسکوپی
gyro angle زاویه ژیروسکوپی سمت نجومی
rate integration gyro ژایرویی با یک درجه ازادی که محور خروجی ان با مایع چسبناکی به محور دوران متصل شده
directional gyro indicator دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
differential laser gyro دو اشعه لیزر با پلاریزاسیون یکسان که برای یک ژایروبکار میروند
gyro magnetic compass قطب نمای ژیروسکوپی ناوژیروسکوپ مغناطیسی
to plane a way or down بارنده صاف کردن
z-plane صفحه مختلط [ریاضی]
plane سطح تراز مسطح
plane صفحه
plane سطح مستوی
plane مسطح
plane سطح صاف
plane صاف هواپیما
plane افقی سطح افق افقی کردن
plane رنده
plane رویه هموار
plane سطح هموار
plane صاف مسطح
plane هموار
plane یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
plane با رنده صاف کردن
plane هواپیما
plane رنده کردن
plane صاف کردن پرواز
plane جهش شبیه پرواز سطح تراز
plane of departure سطح قائم مسیر گلوله
plane wave موج مسطح
routing plane رنده تهرند
plane of site سطح قائم مار بر سکوی تیر
sea plane هواپیمایی دریایی
sash plane رنده بغل
sagittal plane صفحه سهمی
routing plane رنده کفرند
rolling plane صفحه غلطشی
reflection plane صفحه انعکاس
plane of reflection صفحه بازتاب
plane of fire سطح مبنای مسیر تیراندازی
plane of fire افق مسیرتیراندازی
plane of fire سطح تیر
plane of departure سطح قائم تیر
plane of bending صفحه خمش
plane of asymmetry سطح مسیر لغزش انحرافی
plane guard ناو نجات
plane knife تیغه رنده
plane of rotation سطح دوران
plane iron تیغ رنده
plane of symmetry سطح تقارن
reflection plane صفحه بازتاب
rabbet plane رنده کام کنی
rabbet plane رنده دو راهه
plane of asymmetry سطح انحراف مسیر
polarization plane صفحه قطبش
plane wave موج صفحهای
plane table سه پایه نقشه برداری که الیداد بران سوار میشود
plane polarized تابشهای الکترومگنتیک
plane of symmetry صفحه تقارن
plane iron تیغه نجاری
slip plane سطح لغزش
To board a plane. سوار هواپیما شدن
What time does the plane take off? چه وقت هواپیما پرواز می کند؟
plane [Platanus] درخت چنار
complex plane صفحه مختلط [ریاضی]
scheduled plane هواپیمای مسافربری [با زمان پرواز مشخص]
passenger plane هواپیمای مسافربری
plane projection طرحمسطح
diving plane پرهزیردریایی
smooth plane رنده صاف کاری
smooth with the plane رنده کردن
plane figure شکل مسطح
smoothing plane رنده پرداخت
smoothing plane رنده دو تیغ
stick plane رنده میله دار
stick plane رنده با تیغه گرد
symmetry plane صفحه تقارن
this line is p to that plane این خط نسبت به ان سطح عموداست
tooth plane رنده دندانه دار
toothing plane رنده خشخاش
toothing plane رنده خط گیری
torpedo plane هواپیمای اژدر افکن
slant plane صفحه مسیر هدف
plane guard ناوگارد نجات
chord plane صفحه مار بر وترهای همه مقاطع تشکیل دهنده یک ایرفویل سه بعدی
focal plane افق مار بر کانون عدسی
focal plane افق کانونی
focal plane صفحه کانونی
frontal plane سطح تاجی
grooving plane رنده کام کنی
grooving plane رنده شیار
hand plane رنده کردن دستی
horizontal plane صفحه افقی
horizontal plane صفحه عرضی
transverse plane صفحه افقی
transverse plane صفحه عرضی
image plane سطح تصویر
incidence plane صفحه تابش
plane of incidence صفحه تابش
datum plane سطح مبنای اب دریا
datum plane افق مبنا
plane tree درخت چنار
cleavage plane سطح مرزی
compass plane رنده سینه
core plane صفحه چنبره ها
cross plane رنده کردن
crossing plane سطح تقاطع
crystal plane سطح کریستالی
crystal plane سطح بلوری
crystal plane صفحه بلور
cutting plane صفحه برش
bedding plane بستره
dado plane رنده کام کنی
rebate plane رنده کام کنی
datum plane سطح مبنای ارتفاع
incline plane سطح مایل
incline plane غفلت گاه
plane geometry هندسه مسطحه
middle plane صفحه میانتار
plane director نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
air plane هواپیما
moulding plane رنده ابزار
adjustable plane رنده درجه دار
plane as a pikestaff مانند آفتاب روشن
glide plane سطح لغزش
normal plane توزیع نرمال
normal plane صفحه قائم
objective plane سطح افق هدف
plane angle زاویه مستوی
objective plane افق هدف
map plane سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
air plane طیاره
inclined plane سطح شیب دار
inclined plane سطح شیبدار
inclined plane سطح مورب
battle plane هواپیمای جنگی
into plane service تدارک سوخت و وسایل برای هواپیماها طبق قرارداد
jack plane رنده دستگاه
jack plane رنده بزرگ
jack plane رنده درشت تراش
jointing plane رنده دستگاه
jointing plane رنده بلند
back plane یک برد مدار چاپی PCB که شامل حفره هایی است که سایر بردها می توانند بازاویههای صحیح در ان جای بگیرند
attack plane هواپیمای تک
oblique plane سطح مورب
body of carpenter's plane کوله رنده نجاری
to bring to the same plane [height] به یک صفحه [بلندی] آوردن
The plane to ... departs at ... o'clock. هواپیمای ... ساعت ... پرواز می کند.
backing iron of plane پشت تیغ
scheduled service plane هواپیمای مسافربری [با زمان پرواز مشخص]
negative photo plane سطح افق شیشه عکس
plane of mirror symmetry صفحه تقارن اینهای
mirror plane of symmetry صفحه تقارن اینهای
meteorological datum plane ایستگاه مبنای هواسنجی
plane sinusoidal wave موج سینوسی صفحهای
plane polarized light نور قطبیده مسطح
plane table map نقشه مسطحه عوارض نما
inclined shear plane سطح برش مایل
negative photo plane افق شیشه عکاسی
european type plane رنده فرنگی
focal plane shutter صفحهروم دریچهعدسی
to miss a flight [plane] پرواز [خود] را از دست دادن
high focal plane buoy ارتفاعکانونیپروانهراهنمایشناور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com