English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 17 (2 milliseconds)
English Persian
halts ایست
halts مکث
halts درنگ
halts سکته ایست کردن
halts مکث کردن لنگیدن
halts توقف
halts متوقف
halts راحت باش کردن
halts دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
halts دستوری در برنامه که در حین اجرا
halts فرآیند را متوقف میکند.
halts دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود
halts وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halts دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود
halts معمولا با روشهای خارجی
halts متوقف کردن
halts متوقف شدن
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com